ابن هبیره فرماندهی سپاه امویان را در منطقه عراق به عهده داشت، یک مرتبه ابن هبیره به حضرت امام ابوحنیفه رحمه الله گفت: اگر به دربار تشریف آوری، مدیون احسانات شما خواهیم بود. امام رحمه الله فرمود: از ملاقات با تو چه کار بکنم؟ اگر با خوشروئی و محبت برخورد کنی، از آن بیم خواهم داشت که مبادا در دام تزویر تو گرفتار بشوم، و اگر با خشونت و تهدید پیش بیائی موجب ذلت و سرافکندگی من خواهد شد، زیرا به آن پول و سرمایهای که در پیش تو میباشد نیازی ندارم. و آن سرمایۀ عظیم معنوی که در نزدم وجود دارد، کسی نمیتواند آن را از من برباید. ابن هبیره به جمعی از علما، پست و منصبهائی در حکومتش داده بود و اکنون در پی این بود که به هر طریق ممکن حضرت امام را به پذیرفتن منصبی (پذیرفتن پست قضاء یا خزانهداری) وادار سازد، اما احتیاط و تقوای امام رحمه الله باعث شد که این مسئولیتها را نپذیرند. اما از سوی دیگر، ابن هبیره سوگند خورده بود، هرطور شده، امام رحمه الله باید یکی از این مسئولیتها را بپذیرد. شخصیتهای علمی که در آن مجلس حضور داشتند، بسیار تلاش نمودند تا امام رحمه الله یکی از این مسئولیتها را بپذیرد، اما امام ابوحنیفه رحمه الله در مقابل همۀ این اقدامات و برخوردها اینچنین فرمودند: اگر ابن هبیره بگوید که درهای مسجد را بشمارم، این را هم نمیپذیرم، چه رسد به اینکه حکم قتل مسلمانی را صادر کند و من آن را تأیید کنم. بالاخره ابن هبیره در طی حکمی دستور داد تا امام را صد ضربۀ تازیانه بزنند، بعد از اجرای حکم باز هم در استقامت و پایداری امام کوچکترین تغییری پیش نیامد و ابن هبیره موفق نگردید تا به اهدافش برسد. در عهد خلافت بنی عباس همین پست و منصبها (توسط منصور خلیفه عباسی) به امام ابوحنیفه رحمه الله پیش کرده شد، اما امام از پذیرفتن آنها مجدداً ابا ورزید. منصور هم سوگند یاد کرد به هر صورت ممکن امام رحمه الله را مجبور به پذیرفتن آن سمت بکند، از طرف دیگر امام نیز قسم خورده بود که تحت هیچ شرایطی پست قضا را قبول نکند. شخصی به امام رحمه الله گفت: آیا در جریان نیستی که خلیفه قسم یاد کرده؟ امام اعظم رحمه الله فرمودند: خلیفه برای دادن کفاره قسم به نسبت من قدرت بیشتری دارد. در نهایت به دستور خلیفه به زندان افکنده شد و تحت شرائط سخت و شکنجهها، در زندان جان به جان آفرین سپردند. جای اندیشه و تفکر است امام ابوحنیفه رحمه الله همان امام همامی هستند که حضرت حسن بصری رحمه الله در حقشان چنین میفرمایند: یک دفعه در نماز این آیه:
﴿وَلَا تَحۡسَبَنَّ ٱللَّهَ غَٰفِلًا عَمَّا یَعۡمَلُ ٱلظَّٰلِمُونَ﴾ [ابراهیم: ۴۲]. «گمان نکنید که خداوند نسبت به عملکرد ستمگران بیخبر هست».
را میخواندند، بر اثر این آیه لرزهای بر بدن امام طاری گشت.
زائده میگوید: امام رحمه الله در یکی از شبها هنگام خواندن نماز تهجد به این آیه رسید.
﴿وَوَقَىٰنَا عَذَابَ ٱلسَّمُومِ﴾ [الطور: ۲۷].
«و از عذاب سوزان ما را نجات داد».
و آن را بار بار تلاوت میفرمود تا اینکه فجر صادق طلوع کرد.
صحیح میگوید که ابن مزاحم گفت: دنیا خودش را در اختیار امام ابوحنیفه رحمه الله گذاشته بود، اما امام رحمه الله هیچگونه توجهی و التفاتی به آن نمیکرد، بخاطر اینکه دنیا را بپذیرد شلاق خورد. اما صاحبان قدرت به هیچ عنوان نتوانستند از طریق شکنجه و تهدید ایشان را مغلوب گردانند. با متحمل شدن این همه مصائب خویشتن را از دنیا دور نگه داشت. حضرت امام احمد بن حنبل رحمه الله همیشه مصائب امام ابوحنیفه رحمه الله را تذکره میفرمود و میگریست.