امام ابوالحسن اشعری

نام ایشان علی فرزند اسماعیل است، از نسل صحابی معروف حضرت ابو موسی اشعری بودند. در سال ۲۷۰ هجری قمری در بصره متولد شد، مادر وی پس از وفات پدرش (اسماعیل) با ابوعلی الجبائی ازدواج کرده بود که در آن زمان خودش پیشوایی برای معتزله و پرچمدار مذهب اعتزال بود.

شیخ ابوالحسن در آغوش چنین فردی تربیت یافت و به زودی معاون و مورد اعتماد ناپدری خود قرار گرفت. ابو علی جبائی مدرس و مصنف خوبی بود، اما برای مباحثه، قدرت استدلال و بیان زیادی نداشت. ابوالحسن اشعری از همان ابتدای جوانی فردی سخنور و حاضر جواب بود، ابوعلی در مجامع عمومی در بحث و مناظره ایشان را تحریف و تمجید می‌کرد و به همین علّت نیز ابوالحسن بلافاصله سرپرست حلقه‌های درس و ریاست مجالس بحث و مناظره را به عهده گرفت[۱].

از نظر قرائن و شواهد ظاهری چنین پنداشته می‌شد که ابوالحسن اشعری جانشین استاد و مربی خود – ابوعلی جبایی – شده و در گسترش و جانبداری از مذهب اعتزال از جبایی سبقت می‌برد، اما تقدیر خداوند متعال چیز دیگری را رقم زده بود. خداوند متعال برای نگهداری و نصرت سنّت حسنه الهی در تصمیم خود این فرد (ابوالحسن اشعری) را انتخاب کرده بود؛ شخصی که تمام عمرش را در اثبات و حمایت از مذهب اعتزال گذارانیده بود و مسند امامت اعتزال برایش آماده بود. در طبیعت ابوالحسن رد عمل اعتزال و بیزاری از تاویل‌ها و قیاس‌های معتزله آغاز شد، احساس می‌کرد که آنچه معتزله می‌گوید: حرف‌های ذهنی و لجبازی در احکام مذهب است، اما حقیقت چیز دیگری است و این حقیقت مسلک صحابه و اسلاف است که عقل باید در برابر مستندات آن‌ها سر تسلیم فرود آورد. پس از حمایت و همکاری ابوالحسن به مذهب معتزله یکباره طبیعت‌شان برگشت و فکرشان کلاً علیه این مذهب بغاوت را آغاز کرد و پانزده روز از خانه بیرون نیامد، روز شانزدهم که روز جمعه بود، از منزل بیرون آمده یک راست به مسجد جامع شهر بصره رفت، انبوه جمعیت در مسجد جمع شده بود بلافاصله بر منبر رفته اعلام کرد: «کسی که مرا می‌شناسد، می‌شناسد، کسی که نمی‌شناسد به او می‌گویم که من ابوالحسن اشعری هستم و در گذشته معتزلی بودم معتقد به فلان و فلان عقیده بودم و بلا فاصله توبه می‌کنم و از کلیۀ عقاید گذشته خویش بر می‌گردم، از امروز مسئولیت دینی من ایجاد تردید در مذهب معتزله و افشاگری کج‌روی‌ها و اشتبهات این عقیده می‌باشد».[۲]

این روز و روز آخر عمر وی دال بر هوشیاری علمی و تجربه استدلالی، سخنوری، نطاقی، نیروی اندیشه و تردید در رفتار مذهب اعتزال بود، بقیه عمر خود را در اثبات و تایید مسلک گذشتگان و عقاید اهل سنّت گذاراند، کسی که تا دیروز سخنگوی معتزله و بزرگ‌ترین وکیل مدافع آنان بود، امروز ترجمان اهل سنّت و بزرگ‌ترین حامی این مذهب شد.

[۱]– تبیین کذب المفتری از ابن عساکر ص۵٫

[۲]– ابن خلکان ۱ ص ۴۶۴٫

مقاله پیشنهادی

تعداد تابعین:

تعداد تابعین بسیار زیادند و امکان محصور کردن آن‌ها به تعداد مشخصی وجود ندارد، و …