امامت معاویه رضی الله عنه (۳)

باید گفت که دلیل بر امامت معاویه همان آیه­ ی بعدی است که خداوند می­فرماید:

﴿وَمَنْ یَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ۵۶﴾ [المائده: ۵۶].

«و هرکس که خدا و پیغمبر او و مؤمنان را به دوستی و یاری بپذیرد (از زمره حزب‌الله است و) بی‌تردید حزب‌الله پیروز است».

گفتنی است که‌ آن موفقیت و پیروزی بر دشمنان، برای معاویه اتفاق افتاد و بسیار از موفقیت‌های علی بر دشمنانش چشمگیرتر بود، بلکه معاویه بر خود علی هم غالب گردید، و قدرت و سلطه‌ی او را هم به‌ ارث برد. از این‌رو معاویه و دسته‌ی او به دلیل پیروزی آن‌ها بر علی و جماعت او حزب الله محسوب می‌شوند.

این حزب پیوسته‌ و مدام موفق و پیروز ماند، زمانی که حسین بر علیه یزید شورید و به پا خواست، او بر حسین فایق گردید. و حکومت امویان در طول تاریخ غالب و نیرومند بوده‌اند، کشور اندلس را گشودند و دولتی را تشکیل دادند که هشت قرن تمام، حاکمیت آنجا را به دست گرفتند. و مثال آن‌ها مانند شجره و درختی است که در قرآن آمده است:

﴿کَشَجَرَهٍ طَیِّبَهٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ٢۴ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا﴾ [إبراهیم: ۲۴-۲۵].

«به درخت خوبی می‌ماند که تنه آن (در زمین) استوار و شاخه‌هایش در فضا (پراکنده) باشد. بنا به اراده و خواست خدا هر زمانی میوه خود را بدهد (و دائماً به بارنشسته و سرسبز و خرم باشد)».

منظور از آن درخت، درخت امویان است‏. و دلیل بر نیکی و پاکی درخت امویان، و هچنین دلیل بر اینکه مقصود از آن درخت، آنان می‌باشد، ثبوت و ماندگاری آنان است، طوری که هیچ یک از دولت‌ها در طول تاریخ چنین دوام و ثبوتی را نداشته‌اند. و حتی دولت عباسیان با آن همه عظمتی که‌ دارا بودند، پنج قرن ادامه نیافت! و علویان تنها چند دولت کوچک، کم عمر، کم مساحت و کم منفعت را برقرار نمودند، که ارزش و قابلیت یکصدم آن همه خونریزی، ویران کاری، مشغلت و صرف نیرو را نداشت، که آن همه به‌ هدر مصروف آن راه گردید.

پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم در روز فتح مکه به امامت و پیشوائی امویان به‌ طور عموم و معاویه به‌ طور ویژه اشاره دارد که می‌فرماید:

«من دخل الکعبه فهو آمن و من دخل دار ابی سفیان فهو آمن»

«هرکس وارد خانه‌ی کعبه‌ و خانه‌ی ابوسفیان گردد، از شر جنگجویان من در امان می‌باشد».

پیامبر  صلی الله علیه و سلم در این حدیث خانه‌ی أبو سفیان را از حیث جایگاه و منزلت با کعبه یکسان قرار داده است. و آن هم فقط به خاطر اشاره به امامتی است که برای آن خانواده در نظر گرفته است. من نمی‌خواهم به همچون استدلالی که هیچگونه اعتقادی به آن ندارم، ادامه دهم، ولی این استدلال‌ها مطابق قواعد و برنامه‌ی شیعه‌ی امامیه جایز و منطقی است! اگر بر فرض این‌که‌ علی و معاویه دوره وزمان‌هایشان را با هم جابجا می‌کردند، شیعه همان دلیل‌هایی که ذکر و بیان کردم و حتی بیشتر از آن را در مورد علی می‌گفتند. مثلا اگر پیامبر  صلی الله علیه و سلم چنین می‌فرمود:

«من دخل دار علی فهو آمن» حتما شیعه می‌گفتند: این یک دلیل روشن و نصی قاطع بر امامت علی است، و چنین استنباط می‌کردند که هر کس وارد خانه‌ی علی شود، تسلیم امامت او گردیده و به او ایمان آورده است، پس چنین کسی از عذاب دنیا و آخرت در امان خواهد بود، و آن حدیث را بزرگ و درخشان جلوه می‌دادند و برای آن نام ویژه‌ای را ایجاد می‌کردند، مثلا می‌گفتند: (حدیث خانه)! و چندین کتاب و تألیفات را در این مورد می‌نوشتند، و نام و نشان و تشریفاتی را برای آن قایل می‌شدند! اما بیدار و هوشیار باش که پایه‌ها و ستون دین با چنین سند و دلیلی اثبات نمی‌گردد. و تنها مقصودم از ارائه و تقدیم اینگونه دلایل، جلب توجه عاقلمندان شیعه­ی امامیه می‌باشد تا از خواب غفلت خبر آیند، باید گفت: آنچه که آن‌ها برای عقیده‌ی خویش به‌ عنوان سند و حجت به حساب می‌آورند، همه‌ی آن‌ها شک و تردید و خیالات و خواب درهم و برهم است و هیچ تعبیر و اعتباری ندارند.

مقاله پیشنهادی

محبت صحابه رضی الله عنهم

از علامت‌های ایمان عبارت‌اند از: محبت داشتن به تمام صحابه با قلب، و تعریف و …