امامت اشرار (بَدان)

آنچه بطلان مقام و منصب امامت را به وضوح روشن می‌کند این است که: خداوند تبارک و تعالی برای ما از امامت دیگری به نام امامت اشرار سخن می‌گوید و با ذکر لفظ (جعل) بیان داشته که آن‌ امامت از طرف خودش، قرار داده‌ شده‌ است که همان لفظ (جعل) از طرف خداوند برای دو نوع امامت استعمال شده است. همان طور که خداوند درباره‌ی فرعون و یارانش می‌گوید:

﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ لَا یُنْصَرُونَ۴١﴾ [القصص: ۴۱].

«و ما آنان ‌را سردستگان و پیشوایانی کردیم که مردمان را به سوی دوزخ می‌خوانند و روز قیامت (از سوی کسی) یاری نمی‌گردند (و ایشان و دنباله روانشان از آتش دوزخ رهائی ندارند)».

و درباره‌ی کفار می‌گوید:

﴿وَإِنْ نَکَثُوا أَیْمَانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنْتَهُونَ١٢﴾ [التوبه: ۱۲].

«و اگر پیمان‌هایی را که بسته‌اند و مؤکد نموده‌اند شکستند، و آیین شما را مورد طعن و تمسخر قرار دادند (اینان سردستگان کفر و ضلالند و) با سردستگان کفر و ضلال بجنگید، چرا که پیمان‌های ایشان کمترین ارزشی ندارد. شاید (در پرتو باز بودن درگاه توبه‌ی خدا و شدت عمل شما، پشیمان شوند و) درست بردارند».

خداوند برای کفر و شر، ائمه قرار داده است که به آن‌ها اقتدا می‌شود و آن‌ها را ائمه نامیده است. به همان شیوه هم برای خیر و ایمان هم ائمه قرار داده که به آن‌ها اقتدا می‌شود و آن‌ها را امام نامیده است.

شکی نیست که امامت اشرار با وجود آنکه برای آن لفظ (جعل= تعیینی الهی) آمده است، مقام و منصبی تعیین شده از جانب الله تعالی نیست. امامت اخیار (خوبان) هم همین طور است، زیرا لفظی که از دو نوع امامت خبر می‌دهد، یکی است. اگر لفظ ﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً﴾ به معنای این بود که امامت مقام و منصبی است که خداوند آن را قرار داده است، امامت اشرار هم همین حالت را داشت، زیرا لفظ در هر دو امامت یکی است. اینجا می‌گوید:

﴿وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ﴾ [القصص: ۴۱].

«ما آنان‌ را پیشوایانی نمودیم که برابر دستور ما (مردمان را) به کارهای نیک، راهنمائی و رهبری می‌کردند».

و می‌گوید:

﴿وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا﴾ [السجده: ۲۴].

«و از میان ایشان (بنی اسرائیل) پیشوایانی را پدیدار کردیم که به فرمان ما (و برای قوانین ما، مردمان را) راهنمائی می‌نمودند».

و این مثل قول خداوند است که درباره‌ی بنی اسرائیل می‌گوید:

﴿وَنُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّهً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ۵ وَنُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا کَانُوا یَحْذَرُونَ۶﴾ [القصص: ۵-۶].

«ما مى‏خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان ‌را پیشوایان و وارثان روى زمین قرار دهیم! و حکومتشان ‌را در زمین پابرجا سازیم و به فرعون و هامان و لشکریانشان، آنچه را از آن‌ها [بنى اسرائیل‏] بیم داشتند نشان دهیم!».

وراثت در این آیه با وجود آنکه لفظ (جعل) برای آن به کار برده شده است، مقام و منصبی نیست که امامت نیز همین طور می‌باشد.

 و از مستضعفان بنی اسرائیل بزرگترین گناهان سرزده است، مانند شریک قرار دادن برای خداوند، که گوساله و… را پرستش می‌کردند!

از این جا دیگر صحیح است که هر مؤمنی این دعا را بکند و بگوید: پروردگارا! مرا پیشوای پرهیزگاران قرار بده، همان طور که دعا می‌کند و می‌گوید: پروردگارا! مرا ناجح و سربلند قرار بده، و مرا خاشع و فروتن گردان… و مانند این.

خلاصه قائل شدن به این‌که‌ امامت، مقام و منصبی غیر از نبوت است، نهایت آن چیزی جز ظن و شبهه نیست، و فاصله آن با قطع و یقین بسیار دور است. و مبنای اصول عقیده بر قطعیت و یقین می‌باشند نه بر ظن، بنابراین استدلال بر ظن باطل است.

مقاله پیشنهادی

فضیلت سفارش به قرآن

عَنْ طَلْحَهَ ابْنِ مُصَرِّفٍ قَالَ: سَأَلْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ أَبِی أَوْفَى: آوْصَى النَّبِیُّ صلی الله …