الله عزوجل خود حفظ و نگهداری قرآن را به عهده گرفته … (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) داستانی واقعی در تصدیق این آیه ….
یحیى بن أکثم (ت۲۴۲هـ) نقل می کند که:
مأمون در زمان خلافتش مجلس مناظره داشت، (روزی) مردی یهودی با لباسی تمیز و چهره ای زیبا و با بویی خوش وارد مجلس شد، و در آن مجلس به زیبایی به ایراد سخن پرداخت.
وقتی مجلس به پایان رسید مأمون به او گفت: تو یهودی هستی …. ؟
گفت: بله٠
مأمون به او گفت: مسلمان شو به تو چنین و چنان پاداش می دهم و به او وعده هایی داد٠
اما آن یهودی گفت: دینم و دین پدرانم (را ترجیح می دهم)، و از آنجا بیرون رفت.
بعد از یک سال همان یهودی دوباره به مجلس مأمون آمد ولی در حالی که مسلمان شده بود.
و (این بار نیز) به زیبایی (در آن مجلس) سخن گفت، بعد از اینکه مجلس به بپایان رسید، مأمون او را صدا زد و گفت: آیا تو همان مرد (یهودی) سال گذشته نیستی ؟
گفت: بله.
گفت: سبب اسلام آوردنت چیست….؟
گفت: (سال گذشته) وقتی از مجلس تو بیرون رفتم دوست داشتم این ادیان را امتحان کنم، و من با همه ی استعدادهایی که دارم خطم نیز زیباست، پس سراغ تورات رفتم و سه نسخه را نوشتم ودر آن کم و زیاد کردم و به کلیسا بردم، آن را از من خریدند.
سپس به سراغ انجیل رفتم و سه نسخه آن را با خطم نوشتم ودر آن کم و زیاد کردم و آن را به کلیسا بردم آن را نیز از من خریدند.
سپس به سراغ قرآن آمدم و سه نسخه از آن را نوشتم و در آن زیاد و کم کردم و آن را به بازار کتاب فروشها آوردم، اما آنها آن را به دقت ورق زده، و چون در آن کم و زیاد دیدند آن را دور انداختند و از من نخریدند، پس فهمیدم که این کتابی است که (از تحریف) مصون مانده است، و این سبب مسلمان شدن من شد.
یحیی بن أکثم می گوید:
در آن سال به حج رفتم, و سفیان به عیینه را ملاقات کردم, این داستان را به او گفتم, او گفت: مصداق این سخن در کتاب الله عزوجل یاقت می شود, گفتم: در کجای قرآن؟ گفت: در فرموده ی الله عزوجل درباره ی تورات وانجیل: (بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ کِتَابِ اللهِ), (به سبب اینکه خداوند آنان را نگهبان و پاسدار و امانتدار کتابش قرار داده است) ، پس حفظ و نگهداری تورات وانجیل به آنان واگذار شده بدین سبب از بین رفته است.
والله عزوجل می فرماید: (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) (بی گمان ما قرآن را فرو فرستاده ایم و قطعاً خود نگهبان آن هستیم), پس قرآن را الله عزوجل برایمان حفظ نموده, پس ضایع نشده و از بین نرفته است.
امام بیهقی (ت۴۵۸هـ) بعد از نقل این داستان می گوید:
در قرآن و در روایات سلف این دلالت وجود دارد که امتهای گذشته هرگاه چیزی از دینشان را می خواستند تحریف کنند, ابتدا در کتابشان آن را تغییر می دادند, و سپس با قلب هایشان به آن تغییر اعتقاد پیدا می کردند , سپس به دنبال هوا وهوسشان گفتار وکردارشان را نیز (در آن حکم) تغییر می دادند.
اما در این امت, الله عزوجل کتابش را و سنت پیامبرش را حفظ نموده, و آنان را بر عقایدشان ثابت قدم کرده, تا اینکه چیزی از دین را تغییر ندهند.
دلائل النبوه اثر امام بیهقی.