۳- مفردِ معرَّف به «الِ» استغراق
مانند این آیات که میفرمایند: ﴿وَٱلۡعَصۡرِ١ إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَفِی خُسۡرٍ٢ إِلَّا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلۡحَقِّ وَتَوَاصَوۡاْ بِٱلصَّبۡرِ٣﴾ [العصر: ۱-۳]، «سوگند به زمان، انسانها همه زیانمندند، مگر کسانی که ایمان میآورند و کارهای شایسته و بایسته انجام میدهند و همدیگر را به تمسک به حق سفارش میکنند و یکدیگر را به شکیبایی توصیه مینمایند»، که لفظ «انسان» که در این آیه آمده شامل همهی انسانها میشود و نیز، این آیه که میفرماید: ﴿وَأَحَلَّ ٱللَّهُ ٱلۡبَیۡعَ وَحَرَّمَ ٱلرِّبَوٰاْۚ﴾ [البقره: ۲۷۵]، «و خداوند، بیع (خرید و فروش) را حلال و ربا را حرام کرده است»، و آیهی ﴿ٱلزَّانِیَهُ وَٱلزَّانِی فَٱجۡلِدُواْ کُلَّ وَٰحِدٖ مِّنۡهُمَا مِاْئَهَ جَلۡدَهٖۖ﴾ [النور: ۲]، «هریک از زن و مردِ زناکار را صد تازینه بزنید». و آیهی ﴿وَٱلسَّارِقُ وَٱلسَّارِقَهُ فَٱقۡطَعُوٓاْ أَیۡدِیَهُمَا﴾ [المائده: ۳۸]، «دستِ زن و مردِ سارق را قطع کنید»، و این حدیث که میفرماید: «مَطْلُ الْغَنِیِّ ظُلْمٌ»، «تأخیرِ فرد توانگر در پسدادنِ طلب ظلم است».
نکته
مفرد معرَّف به «ال» فقط وقتی در شمار الفاظ عموم است که «ال» برای عهد یا جنس نباشد، هرگاه برای عهد یا جنس باشد، دیگر لفظ از الفاظ عموم نخواهد بود. از جمله نمونههای «الِ» عهد، لفظ «رسول» است، در این آیه که میفرماید: ﴿کَمَآ أَرۡسَلۡنَآ إِلَىٰ فِرۡعَوۡنَ رَسُولٗا١۵ فَعَصَىٰ فِرۡعَوۡنُ ٱلرَّسُولَ﴾ [المزمل: ۱۵-۱۶]، «همانگونه که پیامبری را به سوی فرعون فرستاده بودیم. فرعون با آن پیامبر به مخالفت برخاست»، و از نمونههای «الِ» جنس است لفظِ «الرجل» و «المرأه» در این قول که میگوید: «الرَّجلُ خیرٌ من المرأه» که یعنی جنسِ مرد از جنس زن بهتر است و در آن، کلمهی «الرجل» و «المرأه» مفید عموم نیستند و بنابراین، برتری دادن، در این جا متوجه کل است و تفضیل یک کل بر کل دیگر است نه تفضیل یک فرد بر یک فرد.