التزام به یک مذهب معین بدعت است (۲)

سومین چیزی که دلالت دارد بر اینکه التزام به یک مذهب واحد اشتباه است، همانا فعل صحابه و سلف صالح است، که در سه قرن برتر زندگی می‌کردند کسانی که به اقتدا کردن آنان به ما دستور داده شده نشان دهنده عدم التزام به یک مذهب واحد است، هر کسی از آنان اگر طریقه و روش استنباط احکام را از ادله‌های شرعی نمی‌دانست بدون معین کردن و تقیّد بر کسی، از علما سئوال می‌کرد، و صحابه کرام طبق مذاهب علما، خود را دسته بندی و تقسیم نمی‌کردند بطوریکه از هر عالمی دسته‌ای از مردم تبعیت کنند، آنگونه که طایفه ای بکریون (تابع حضرت ابوبکر) و دسته‌ای دیگر(عمریون) دسته سومی(مسعودین) ودیگر (معاذیون) و دسته پنجم(شیعه بودند که از علی تقلید باشند). ترتیب حافظ بزرگ پسر عبدالبر با کسانی که معتقد به التزام و تقیّد به مذهب مشخصی هستند مباحثه کرده و با دلایل قطعی و انکار ناپذیر آنان را متقاعد کرده ومی‌گوید([۱]): به کسی که معتقد به تقلید است گفته می‌شود: چرابرای معتقد به تقلید هستی و با اینکار با علمای با سلف مخالفت می‌کنی؟درحالیکه آنان اصلاً تقلید نکرده‌اند؟ اگر جواب داد:زیرا من عالم به تأویل و تفسیر کتاب الله (قرآن) نیستم و سنت رسول اکرمص را هم حفظ نیستم و کسی که من از او تقلید می‌کنم به کتاب الله(جل جلاله) و سنت رسول اللهص عالم و آگاه است لذا از کسی تقلید کرده‌ام که از من عالم‌تر و آگاهتر به کتاب الله و سنت رسول اللهص است.در جواب به او می‌گوئیم: بدون شک هرگاه علما بر چیزی یا موضوعی در رابطه با تاویل و تفسیر یا روایت سنتی از سنت‌های رسول اللهص اتفاق نظر داشتند یا نظرشان را بر یک چیز متمرکز کردند، بدون شک درست بوده است ولی اگر بعضی از آنان با بعضی دیگر د رمورد آنچه که از او تقلید می‌کنی، اختلاف نظر پیدا کردند، دلیل و حجت تو برای تقلید از نظرات بعضی از آنان و مخالفت با بعضی دیگر در حالی که همگی آنان عالم هستند، چیست؟شاید کسی را که تو قول و گفته او را رد کرده‌ای آگاه‌تر و عالم‌تر از کسی باشد که تو از قول و گفته او تقلید می‌کنی؟اگر در جواب این گفته ما بگوید:من از او تقلید کرده‌ام زیرا مطمئن بودم که او درست گفته است. مجدداً در جواب او می‌گوییم: آیا تو با توجه به دلایل موجود در کتاب و سنت یا اجماع پی به این حقیقت برده‌ای؟

در این حالت تقلید او باطل شده و دلیل او رد می‌گردد. و اگر بگوید:چون او از من عالم‌تر است به همین خاطر از او تقلید کرده‌ام، به او می‌گوئیم: پس از کسی تقلید کن که از تو عالم‌تر است دراین حالت تو افراد یا علمای زیادی می‌یابی که از تو عالم‌تر هستند و هیچکدام را تخصیص نکن یعنی هیچکدام از آنان را به عنوان تقلید از او انتخاب نکن چون دلیل تو برای تقلید این بودکه او از تو عالم‌تر است اگر بگویی که او از تمام مردم عالم‌تر است درجواب او می‌گوئیم: بنابراین با این دلیل، او از اصحاب رسول اللهص نیز عالم‌تر و آگاهتر است؟ واین دلیل واقعا دلیلی زشت، بد وقبیح است. زیرا گفتن یک سخن دلالت بر برتری و فضل گوینده آن نمی‌کند بلکه آنچه که دلالت بر فضل و برتری گوینده می‌کند، آوردن دلیل قاطع بر صحّت آن قول یا گفتار است.

[۱]– جامع بیان العلم ۲/۱۴۳-۱۴۴٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …