جواب ما برای التزام به یک مذهب مشخص یا عدم التزام به آن با هم یکی نیستند و هیچکدام جایز نیست، بلکه، التزام به یک مذهب اشتباه و بدعتی است در دین برای اینکه:
اولاً: عدم التزام به مذهب واحد، اصل و آسانتر و نزدیک تر است به هدف و منظور خداوند- تبارک و تعالی- زیرا زمانیکه خداوند به مسلمانان ناآگاه و جاهل دستور میدهد که از اهل علم سئوال کنند، اهل علم را محدود و مشخص نکرده است، بلکه بصورت کلی بیان فرموده، و آنچه که معروف است این که مطلق در حالت کلی و مطلق خود باقی میماند، اگر چه مقیدی بیاید و آن را محدود و مقید سازد.
ثانیاً:عدم التزام به یک مذهب واحد، واجب است، بخاطر هدف مشخصی که دکتر آن را نمیداند، و این هدف مشخص همان تفریق و جدایی بین تبعیت کردن از رسول اکرم صلی الله علیه وسلم و تبعیت از غیر رسول الله صلی الله علیه وسلم است. زیرا کسانی که ملتزم و مقید به یک مذهب مشخص و معینی هستند در حقیقت تبعیت از نبی معصوم صلی الله علیه وسلم را با تبعیت از فقیهی که هم اشتباه میکند.و هم اصابه به حق میکند، برابر و مساوی قرار دادهاند.امام مالک –رحمه الله- میگوید: «درست نیست که بخاطر فضل وبرتری مشخصی ازهرآنچه که میگوید، تبعیت کرد»[۱] خدواند -تبارک و تعالی- میفرماید:
﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥ﴾ [الزمر: ۱۸]. «وآن کسانی که به همه سخنان گوش فرا میدهند و از نیکوترین و زیباترین آنها تبعیت و پیرو میکنند» و همانطور که از ابن عباس و الحکم پسر عتیبه و مجاهد و مالک و احمد روایت شده که آنان گفتهاند:«هیچکس بعد از رسول اکرم نیست مگر اینکه گفته او هم قبول میشود و هم رد میگردد مگر فرموده رسول اکرم صلی الله علیه وسلم.»[۲] و بعضی از علما این فرموده الله «جل جلاله» را به همین معنی تفسیر کردهاند: ﴿وَٱلسَّٰبِقُونَ ٱلۡأَوَّلُونَ مِنَ ٱلۡمُهَٰجِرِینَ وَٱلۡأَنصَارِ وَٱلَّذِینَ ٱتَّبَعُوهُم بِإِحۡسَٰنٖ رَّضِیَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُ﴾ [التوبه: ۱۰۰]. «پیشگامان نخستین مهاجران و انصار و کسانی که به نیکی روش آنان را در پیش گرفتند و راه ایشان را بخوبی پیمودند، خدواند از آنان خشنود است و ایشان هم از خدواند خوشنودند».
و گفتهاند که معنی «احسان» درآیه «واتبعوا هم باحسان» بدین معناست که تبعیت کنندگان آنچه را موافق با نص آیات و احادیث است قبول کرده و به آن عمل میکنند و آنچه را که مخالف با نص آیات و احادیث است ترک کرده بدون اینکه در همه چیز از آنان تبعیت کنند.می گویم: این تفسیر درست موافق با آیه قبلی است: ﴿ٱلَّذِینَ یَسۡتَمِعُونَ ٱلۡقَوۡلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحۡسَنَهُۥٓۚ﴾ [الزمر: ۱۸]. «به سخن گوش فرامىدهند و بهترین آن را پیروى مىکنند» خدواند- تبارک و تعالی- در این آیه از کسانی که در همه چیز بطور کلی تبعیت میکنند، توصیف و تعریف نکرده است بلکه از کسانی تعریف و توصیف میکند که بهترین و درستترین اقوال یعنی اقوالی که موافقترین و نزدیکترین قول به کتاب و سنت هستند، انتخاب کرد و تبعیت نمیکنند.
سومین چیزی که دلالت دارد بر اینکه التزام به یک مذهب واحد اشتباه است، همانا فعل صحابه و سلف صالح است، که در سه قرن برتر زندگی میکردند کسانی که به اقتدا کردن آنان به ما دستور داده شده نشان دهنده عدم التزام به یک مذهب واحد است، هر کسی از آنان اگر طریقه و روش استنباط احکام را از ادلههای شرعی نمیدانست بدون معین کردن و تقیّد بر کسی، از علما سئوال میکرد، و صحابه کرام طبق مذاهب علما، خود را دسته بندی و تقسیم نمیکردند بطوریکه از هر عالمی دستهای از مردم تبعیت کنند، آنگونه که طایفه ای بکریون (تابع حضرت ابوبکر) و دستهای دیگر(عمریون) دسته سومی(مسعودین) ودیگر (معاذیون) و دسته پنجم(شیعه بودند که از علی تقلید باشند).
ترتیب حافظ بزرگ پسر عبدالبر با کسانی که معتقد به التزام و تقیّد به مذهب مشخصی هستند مباحثه کرده و با دلایل قطعی و انکار ناپذیر آنان را متقاعد کرده ومیگوید([۳]): به کسی که معتقد به تقلید است گفته میشود: چرابرای معتقد به تقلید هستی و با اینکار با علمای با سلف مخالفت میکنی؟درحالیکه آنان اصلاً تقلید نکردهاند؟ اگر جواب داد:زیرا من عالم به تأویل و تفسیر کتاب الله (قرآن) نیستم و سنت رسول اکرم صلی الله علیه وسلم را هم حفظ نیستم و کسی که من از او تقلید میکنم به کتاب الله(جل جلاله) و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم عالم و آگاه است لذا از کسی تقلید کردهام که از من عالمتر و آگاهتر به کتاب الله و سنت رسول الله صلی الله علیه وسلم است.در جواب به او میگوئیم: بدون شک هرگاه علما بر چیزی یا موضوعی در رابطه با تاویل و تفسیر یا روایت سنتی از سنتهای رسول الله صلی الله علیه وسلم اتفاق نظر داشتند یا نظرشان را بر یک چیز متمرکز کردند، بدون شک درست بوده است ولی اگر بعضی از آنان با بعضی دیگر د رمورد آنچه که از او تقلید میکنی، اختلاف نظر پیدا کردند، دلیل و حجت تو برای تقلید از نظرات بعضی از آنان و مخالفت با بعضی دیگر در حالی که همگی آنان عالم هستند، چیست؟شاید کسی را که تو قول و گفته او را رد کردهای آگاهتر و عالمتر از کسی باشد که تو از قول و گفته او تقلید میکنی؟اگر در جواب این گفته ما بگوید:من از او تقلید کردهام زیرا مطمئن بودم که او درست گفته است. مجدداً در جواب او میگوییم: آیا تو با توجه به دلایل موجود در کتاب و سنت یا اجماع پی به این حقیقت بردهای؟
در این حالت تقلید او باطل شده و دلیل او رد میگردد. و اگر بگوید:چون او از من عالمتر است به همین خاطر از او تقلید کردهام، به او میگوئیم: پس از کسی تقلید کن که از تو عالمتر است دراین حالت تو افراد یا علمای زیادی مییابی که از تو عالمتر هستند و هیچکدام را تخصیص نکن یعنی هیچکدام از آنان را به عنوان تقلید از او انتخاب نکن چون دلیل تو برای تقلید این بودکه او از تو عالمتر است اگر بگویی که او از تمام مردم عالمتر است درجواب او میگوییم: بنابراین با این دلیل، او از اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم نیز عالمتر و آگاهتر است؟ واین دلیل واقعا دلیلی زشت، بد و قبیح است. زیرا گفتن یک سخن دلالت بر برتری و فضل گوینده آن نمیکند بلکه آنچه که دلالت بر فضل و برتری گوینده میکند، آوردن دلیل قاطع بر صحّت آن قول یا گفتار است.سپس جمله قبلی امام مالک –رحمه الله – را روایت میکند: درست نیست بخاطر فضل برتری شخصی از هر آنچه که میگوید، تبعیت کرد.
۳- صفه الصلاه النبی ، ط ۵،ص۲۸٫
[۳]– جامع بیان العلم ۲/۱۴۳-۱۴۴٫