«افتاء (فتوادادن) از کتب شافعی»
بنا به قول امام نووی، حقیقت این است که در کتب مذهب، چنان اختلافات شدیدی در میان صاحبان مذهب، حکمفرما است که فرد مطالعه کننده، تا وقتی که به مطالعه و تحقیق، و کند و کاو بیشتر کتب مشهورِ مذهب نپردازد، برای وی اطمینان و اعتمادی بر مطالعهی کتابی خاص از یکی از مؤلفان، حاصل نمیشود.
بنابراین، بر فرد محقق و پژوهشگر لازم و ضروری است تا به تحقیق و بررسی و بحث و موشکافی و کند و کاو در آنچه که در کتب مذهب وجود دارد، بپردازد و خود سرانه عمل نکند، و برای وی جایز نیست تا به مجرد مطالعهی کتابی، مفتی شود و شروع به فتوا دادن از آن نماید.
ابن حجر میگوید:[۱] «تمام محققان بر این امر متفقاند: کتبی که پیش از شیخین[۲] (علامه نووی و علامه رافعی) به رشتهی تحریر درآمدهاند، فتوادادن از میان آنها درست نیست، مگر پس از تحقیق و بررسی و کند و کاوی که ظن غالب، رُجحان آن را در مذهب شافعی، مورد تأیید قرار دهد.»
و از جمله نکاتی که تذکر آن را در اینجا مناسب میبینم این است: کتابهایی که مدار فقه شافعی بر آنها استوار است، پنج کتاب میباشد که عبارتند از:
- «مختصر المزنی».
- «المهذب» علامه شیرازی.
- «التنبیه» علامه شیرازی.
- «الوسیط» امام غزالی.
- «الوجیز» امام غزالی.
امام نووی میگوید: (علت اینکه این پنج کتاب، اساس و شالودهی فقه شافعیه به شمار میآیند، این است که) این کتب پنج گانه، در میان اصحاب ما بسیار مشهور و متداول است؛ و این رویه (شهرت و تداول این کتب) ، در تمام شهرها و در میان طیف خواص و طیف مبتدئان (تازه واردان)، مشهور و رایج میباشد (که روی این پنج کتاب، حساب ویژهای را برای فتوا دادن باز کردهاند) و با این وجود، تا کنون، تصنیف مفیدی که دربرگیرندهی تمام این کتب باشد، به رشتهی تحریر در نیامده است.»[۳]
[۱]– الفوائد الکمیه ص ۳۶
[۲]– در مذهب شافعی، هر گاه اصطلاح «شیخان» اطلاق گردد، مراد از آن: «علامه نووی» و «علامه رافعی» میباشد. و هر گاه اصطلاح «شیوخ» اطلاق شود، مراد: «نووی»، «رافعی» و «علامه السبکی» است.
[۳]– تهذیب الاسماء و اللغات (۱/۳)