اعلام بسته بودن دروازه اجتهاد، مدعیان اجتهاد را از اجتهاد باز نمی‌دارد

اضافه بر مطالب گذشته به مقلدین خشک و متعصب می‌گوییم: به نظر شما همین که شما گفتید دروازه اجتهاد بسته شده، کسانی که کاردانی و صلاحیت اجتهاد را ندارند دست نگه می‌دارند، و اهل غرض و هواپرستان دیگر وارد دروازۀ اجتهاد نمی‌شوند؟ آیا فکر می‌کنید با صحبت شما، مردم از نظر و فتوا دادن باز می‌آیند؟ اگر چنین می‌بود مردم از بیشتر آنچه که شما می‌گوئید و به آن دعوت می‌کنید با شما مخالفت نمی‌کردند، در حالی که شما در مسیری و مردم در مسیری دیگر گام بر می‌دارند (یعنی فتوای شما چیزی و عملکرد مردم چیزی دیگر است).

بیشتر مردم از دستورات خداوند سرپیچی می‌کنند در حالی که خداوند ذاتی است با قدرت، صاحب عذاب شدید و هر آنچه را که بخواهد انجام می‌دهد، خدایی که همه کائنات در اختیار او است و روح همه مخلوقات تحت فرمان وی.

آیا ترساندن، اثرگذاری و توان شما بیشتر از خداوند است؟ (حال که چنین است) پس چگونه فقط صحبت شما افراد فاسد را از اجتهاد باز می‌دارد زیرا آنان هرگز منتظر اجازه و فرمان شما نیستند. وقتی که کسی از خداوند عزوجل نمی‌ترسد طبیعتاً از شما هم هراس ندارد و از شما حذر نمی‌کند، زیرا تقوای الهی و ترس و محبت خداوند اساس کار و ابزار اصلاح بزرگ است و همین چیز است که از بحران دینی و از بازیچه قرار دادن شریعت آسمانی جلوگیری می‌کند، و تنها به گفته این و آن کاری ساخته نیست، و گواه بر این واقعیت فتوای فقهای متقدمین (اولی و پیشین) است که در بسیاری از کتاب‌هایشان به صراحت اعلام داشته‌اند که مقلد اجازه ندارد بر منصب قضاوت و فتوی بنشیند، آیا این مقلدین را از نشستن بر منصب قضاوت و فتوی باز داشته؟ بلکه همواره در گذشته مقلدین سرپرستی قضاوت و فتوی را عهدۀ‌دار بوده‌اند، و اجتهاد نیز چنین است زیرا مدعیان (بی‌کفایت) اجتهاد و مغرضان، به صحبت‌های شما توجهی ندارند در حالی که ممکن است کسانی که صلاحیت (کفایت) و استعداد اجتهاد را دارند و به سخنان شما گوش کنند ولی شما با صحبت‌های خود (مبنی بر بسته‌بودن دروازه اجتهاد) آنان را از این کار باز می‌دارید و مسلمانان را از علم و فقه این گروه از علماء محروم می‌سازید در حالی که هیچ اثری بر مدعیان (بی‌کفایت) اجتهاد و مغرضان ندارد.

اگر شما واقعاً خواهان مصلحت دین الهی و بقای سلیم بودن آن هستید و می‌خواهید دین بازیچه افراد قرار نگیرد، خود و مردم را در مسیر تقوای الهی قرار دهید، و بر حدود دین توقف داشته باشید و در مقابل کتاب خدا و سنت رسولش سر تسلیم فرود آورید و این دو اصل اسلامی را بر هر چیزی مقدم بدارید، و از تشریع آنچه که خدا بدان اجازه نداده دوری جوئید و دنباله‌رو گفته‌هایی که هیچ اساسی نه بر پایۀ عقل (طرز تفکر درست) و نه بر پایه نقل (دلایل صحیح از منابع اسلامی) ندارند و خداوند نیز بدان اجازه نداده، نباشید.

عجیب و غریب‌تر از همه این است کسانی که خواهان ممنوع شدن اجتهاد هستند در عمل خود دست به اجتهاد می‌برند و عملاً با گفته‌های خویش مخالفت می‌کنند، بسیار تجربه شده که اگر از یکی از ایشان در مورد حکم مسئله‌ای جدید که مورد بحث فقهاء گذشته نبوده سوال کنی مشاهده خواهی کرد که بنا بر اجتهاد خویش به شما فتوی می‌دهند و چه بسیار از بدعت‌ها که بعد از قرن چهارم هجری بوجود آمده و مقلدین با رای و اجتهاد خویش مهر تحسین بر آن زده‌اند در حالی که می‌گویند: اجتهاد ممنوع است.

 

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …