اعجاز علمی – تجربی قرآن
مراد از این نوع اعجاز قرآنی، آیاتی است که دربارۀ قوانین الهی در هستی و نظام آن و انواع عنایت و توجّه الله متعال نسبت به مخلوقات بیان شده است.
این نوع اعجاز، زمینه و میدان وسیعی برای دقّت و تفکّر بوده و آیات بسیاری از قرآن کریم در این باره نازل شده و جزئیّات و شیوۀ رسیدن به حقایق را بیان کرده است.
برخی از پژوهشگران معتقدند تعداد آیاتی که در مورد آفاق و انفس نازل شده، بیش از ۹۰۰ آیه میشود که در سرتاسر قرآن آمده است.[۱]
این نوع اعجاز نیاز به دقّت و پایبندی به منهج و شیوۀ قرآن و دوری از تفسیر و تاویل نادرست دارد.
اگر موارد فوق رعایت شود، یکی از بهترین روشها و اسباب برای اقامۀ دلیل و اثبات صحّت رسالت و صداقت پیامبر ج است. الله تعالی میفرماید:
﴿سَنُرِیهِمۡ ءَایَٰتِنَا فِی ٱلۡأٓفَاقِ وَفِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَتَّىٰ یَتَبَیَّنَ لَهُمۡ أَنَّهُ ٱلۡحَقُّۗ ﴾ [فصّلت: ۵۳]
«به زودی نشانههای خود را در آفاق و در نفس خودشان به آنان نشان خواهیم داد تا برایشان روشن گردد که او حق است.»
بدون تردید هدف بزرگ و اصلی قرآن کریم، نشاندادن راه هدایت به مردم و فراخواندن آنان به این راه است:
﴿إِنَّ هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانَ یَهۡدِی لِلَّتِی هِیَ أَقۡوَمُ وَیُبَشِّرُ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ ٱلَّذِینَ یَعۡمَلُونَ ٱلصَّٰلِحَٰتِ أَنَّ لَهُمۡ أَجۡرٗا کَبِیرٗا﴾ [الإسراء: ۹]
«بدون تردید این قرآن، به راهی که آن استوارترین راههاست، هدایت میکند، و به مؤمنانی که کارهای شایسته انجام میدهند، بشارت میدهد که برایشان پاداش بزرگی است.»
این ارشادات و دعوت به راه درست، با شیوههای متنوّعی بیان شده است؛ همچون مورد خطابقراردادن فطرت بشری، استدلال به حقیقت اشیای محسوس، مجادله و مناظرۀ عقلی، یادآوری عاقبت امّتهای پیشین و توجّه به حقیقت و نتیجۀ کوتاهی بشر.
از آنجا که مخاطب قرآن کریم، تمامی مردم با وجود تفاوت از لحاظ طبقه و گروه و سطح فکری و فرهنگی بودهاند، دلایل و امثالی در این کتاب آسمانی بیان شده که شامل تمامی اقشار جامعه در دورانها و محیطهای محتلف میشود، چون انسانها محکوم به فطرت و عقل و تجربهاند و این موارد در دایرۀ اشیای محدود و ممکن روی میدهد و به همین سبب، پایههای اساسی و عام خطابهای قرآنی شامل افراد زمان نزول وحی و تمامی مردم تا روز قیامت میشود:
﴿وَلَقَدۡ صَرَّفۡنَا فِی هَٰذَا ٱلۡقُرۡءَانِ لِلنَّاسِ مِن کُلِّ مَثَلٖۚ وَکَانَ ٱلۡإِنسَٰنُ أَکۡثَرَ شَیۡءٖ جَدَلٗا﴾ [الکهف: ۵۴]
«و به راستی در این قرآن، هر گونه مثلرا برای مردم بیان کردهایم، ولی انسان بیش از هرچیز به مجادله میپردازد.»
اگر هدف و منهج قرآن را در خطاب بفهمیم، میدانیم که ورود و بیان آیات مربوط به جهان هستی؛ آنهایی که دربارۀ آفاق یا انفس هستند، موضوعی بدیهی و بسیار روشن است، زیرا گروههای زیادی از مکلّفان و مخاطبان قرآن، تمامی تلاششان را دربارۀ این نوع از مخلوقات الهی به کار بردهاند.
باید که بر این افراد اقامۀ دلیل شود و بیان گردد که قرآن، کلام نازلشدۀ الهی بر محمّد ج است تا مؤمنان را بشارت داده و افراد لجوج و سرکش را بیم دهند.[۲]
مشکل است که این گروهها زیبایی بیان و فصاحت و بلاغت قرآنی را درک کنند تا اعتراف نمایند که کلام اعجازآور الهی است!
امّا میدانند که امکان ندارد انسان به خودی خود این معارف انسانی و حقایق هستی را درک کند، چون بسیاری از آنها در دوران اخیر و پس از پیشرفت انسانها در علوم تجربی و اختراع وسایلی که قبلا وجود نداشته، کشف شدهاند.
بنابراین قطعاً بیان این حقایق مهم و دقیق بر زبان مردی که هیچ شناختی نسبت به علوم تجربی نداشته، نشان میدهد که آنها را از ذات آگاه به اسرار آسمانها و زمین گرفته است:
﴿قُلۡ أَنزَلَهُ ٱلَّذِی یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا﴾ [الفرقان: ۶]
«[ای پیامبر!] بگو: ذاتی آن را نازل کرده که راز [نهان] آسمانها و زمین را میداند. همانا او آمرزندۀ مهربان است.»[۳]
در لابلای مطالب مبحث حاضر، اشارههای بسیاری به این نوع شد و نیازی به آوردن نمونههای فراوان نیست.
میتوان گفت مهمترین آیات نازلشده در این باره، آیاتی است که دربارۀ نفس بشری و آفرینش و سرشت و حالات وی بیان شده است.
همچنین آیاتی که دربارۀ آسمان و زمین، خورشید و ماه، شب و روز، کوه و دریا، پدیدههای جوّی؛ مانند بادها، ابرها، باران و رعد و برق آمده است.
و نیز آیاتی که دربارۀ انسان سخن میگوید؛ انسانی که بیشترین فایده را از موارد فوق میبرد.
همچنین آیاتی که در مورد رحم و پیدایش جنین بیان شده و سایر مواردی که بیان آنها در این مبحث نمیگنجد.[۴]
شیوۀ دلالت اعجاز علمی – تجربی قرآن بر الهیبودن خاستگاهش را اینگونه میشود بیان کرد: اشارات فراوانی که در این زمینه بیان شده، به حدّی است که نسلهای زیادی از عالمان نمیتوانند از تمامی آنها آگاه شوند هرچند وسایل و امکانات و تلاشهای فراوانی را به کار گیرند. این موضوع از لحاظ زمانی آن قدر طولانی است که مربوط به اصل هستی با تمامی کهکشانها و آسمانها و ستارگان و سیّارگانش میشود.
و از لحاظ شمول، شامل نظامهای مرئی و غیرمرئی موجودات زنده و جمادات؛ همچون بادها، ابرها، دریاها، گیاهان، حیوانات و انسان میشود.
این اشارات و ارشادات آن قدر دقیقند که جدیدترین و پیشرفتهترین وسایل و آزمایشگاههای علمی نتوانستهاند به آنها پی ببرند و دانش تجربی معاصر در برابرش، مات و مبهوت مانده است.
بدون تردید بیان حقایق مذکور توسّط قرآن کریم با این شمول و گستردگی و با این دقّت، هر انسان منصفی را قانع میسازد که یقین کند قرآن از جانب الله عزیز و حکیم که بر هر چیزی احاطه دارد، نازل شده است.
در حالی که تمامی بشر از فهم و درک این حقایق و رسیدن به ماهیّت و اسرار آنها ناتوانند، آیا عاقلانه است که بگوییم قرآن را مردی امّی که در میان محیطی امّی رشد و زندگی نموده و تاریخ هیچ نوع پیشرفتی را از پیشینیان وی در زمینۀ علوم هستی و نفس بشری به ثبت نرسانده، ساخته شده است؟!
الله میفرماید:
﴿وَقَالَ ٱلَّذِینَ کَفَرُوٓاْ إِنۡ هَٰذَآ إِلَّآ إِفۡکٌ ٱفۡتَرَىٰهُ وَأَعَانَهُۥ عَلَیۡهِ قَوۡمٌ ءَاخَرُونَۖ فَقَدۡ جَآءُو ظُلۡمٗا وَزُورٗا۴ وَقَالُوٓاْ أَسَٰطِیرُ ٱلۡأَوَّلِینَ ٱکۡتَتَبَهَا فَهِیَ تُمۡلَىٰ عَلَیۡهِ بُکۡرَهٗ وَأَصِیلٗا۵ قُلۡ أَنزَلَهُ ٱلَّذِی یَعۡلَمُ ٱلسِّرَّ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ إِنَّهُۥ کَانَ غَفُورٗا رَّحِیمٗا﴾ [الفرقان: ۴-۶]
«و کسانی که کافر شدند، گفتند: این [قرآن] فقط دروغی است که [خود] بافته است و گروهی دیگر او را بر این [کار] یاری دادهاند! قطعاً آنان [با این سخنشان] ستم و دروغ بزرگی را مرتکب شدهاند. و گفتند: [این همان] افسانههای پیشینیان است که آن را رونویسی کرده و هر صبح و شام بر وی املا میشود. [ای پیامبر!] بگو: ذاتی آن را نازل کرده که راز [نهان] آسمانها و زمین را میداند. بدون تردید او آمرزندۀ مهربان است.»[۵]
بخشی از مطالب مربوط به اعجاز علمی – تجربی قرآن کریم بیان گردید.
[۱]– نک: تفسیر التّحریر والتّنویر، ج ۳، ص ۱۵۹؛ القرآن والعلوم، جمال الدّین فندی؛ مباحث فی إعجاز القرآن، مصطفی مسلم، صص ۱۳۱- ۲۰۳٫
[۲]– نک: مباحث فی إعجاز القرآن، ص ۱۳۱؛ تفسیر التّحریر والتّنویر، ج ۱، صص ۹۳- ۹۴ و ۱۰۱- ۱۰۲٫
[۳]– نک: تفسیر التّحریر والتّنویر، ج ۱، صص ۱۲۶- ۱۲۷؛ مباحث فی إعجاز القرآن، صص ۱۳۱- ۱۳۲٫
[۴]– نک: همان، ج ۳، صص ۳۴۸ و ۴۳۸؛ همان، صص ۱۳۹- ۲۰۳٫
[۵]– نک: مباحث فی علوم القرآن، صص ۲۰۲- ۲۰۳٫