اعتقاد به اصول دین، باید بر مبنای تحقیق باشد و نه تقلید

هر چند من، افتخار ملاقات حضوری و تک تک با خوانندگان محترم را ندارم و در نتیجه امکان مباحثه وجود ندارد. ولی ممکن است خواننده عزیز، هنگام مطالعه با من دوم خودش (یا همان وجدان) گفتگوهایی داشته باشد. پس برای اینکه شیطان درونی او را به جای مباحثه به مجادله نکشاند باید تفاوت جدل و بحث، برای خواننده روشن شود:

هنگام جدل، دو طرف تلاش می‌کنند نظرات خود را به یکدیگر تحمیل کنند و هیچ توجهی به نظرات یکدیگر ندارند!.

در بحث، پیرامون روشها و موضوعات اصلی بررسی و تبادل نظر می‌شود و پای افراد و اشخاص به میان نمی‌آید ولی در جدل، از آنجا که هدف اصلی کوبیدن طرف مقابل است پای افراد و اشخاص نیز به میان می‌آید!.

در مباحثه طرفین از قبل قصد دارند و می‌خواهند به یک نتیجه روشن و واحد دست یافته و حقیقت و راه درست را پیدا کنند ولی در مجادله دو طرف از قبل، خودشان را برای نبرد و پیروز شدن آماده می‌کنند! اینکه حق با آنها باشد یا نباشد چندان مهم نیست. هدف پیروز شدن و به کرسی نشاندن حرف خود است.

هنگام جدل، طرفین، آرام آرام، احساساتی شده و لحظه به لحظه به نقطه دشمنی و تضاد نزدیک می‌شوند ولی در بحث، نتایج به دست آمده مورد رضایت طرفین واقع می‌شود و لحظه به لحظه به توافق و اتحاد نزدیک می‌شوند.

ولی متاسفانه در مسائل مذهبی از آنجا که پای خدا و پیغمبر درمیان است و معیارها (حق مخلوط با باطل) در عمق و روح افراد ریشه کرده و با باورهای چند صد ساله مردم گره خورده است، تصحیح اشکالات، بسیار دشوار است. و کمتر اتفاق افتاده مشکلی از طریق مباحثه حل شده باشد بلکه متاسفانه در بیشتر مواقع کار به جدل و در نهایت، خشونت و فحاشی و حتی زد و خورد منجر می‌شود.

اعتقاد به اصول دین، باید بر مبنای تحقیق باشد و نه تقلید. برای همین هر شیعه موظف است اصل امامت را با تحقیق برای خود روشن کند. البته با توجه به موضوع زیر:

پیش از ورود به اصل بحث لازم است به این نکته اشاره کنم که کلمات در ادبیات عرب، غنای فراوانی دارد و همین نکته مثبت در برخی مواقع موجب بروز سوء تفاهماتی شده است که یکی از این موارد، تشابه ظاهری میان عناوین: امامت، ولایت(با فتح و و با کسر و که در یکی می‌شود دوست داشتن و در دیگری می‌شود حکومت و خلافت!) و وصایت است. ما در این تحقیق، هیچ بحث و مناقشه و ایرادی پیرامون امامت، ولایت (با کسر واو به معنای دوستی و محبت) و وصایت حضرت علی و سایر ائمه نداریم. عمده تحقیق ما روی مساله خلافت، متمرکز بوده و در پی آنیم که ثابت کنیم خلافت با سه عنوان دیگر، متفاوت بوده و لازمه آن قبول اکثریت جامعه می‌باشد.[۱] ضمن اینکه خلافت، محدود به دوره زمانی و مکانی خاص و برای افرادی خاص (اعراب) و تحت فرهنگی خاص بوده ولی امامت (الگو و پیشوا بودن) می‌تواند برای تمام دورانها و همه انسانها باشد.[۲] برای همین حضرت علی علیه السلام  و سایر انسانها و اصحاب خوب نبی اکرم می‌توانند پیشوای مسلمین باشند.

[۱]– به زودی این نکته را تحلیل می‌کنیم که لازمه اصل خاتمیت، بلوغ فکری بشر در پذیرش و حفظ میراث وحی بوده و اینکه بالاخره بشر پس از رسیدن به سن بلوغ، خودش باید مستقل روی پای خود بایستد و تصمیم بگیرد مانند یک نوجوان که اگر پدر و مادر مرتب از او حمایت بی شائبه به عمل آورند او هیچگاه قادر به استقلال در زندگی خود نیست حتی در بین حیوانات این اصل (یعنی راندن و بیرون کردن فرزند) مشاهده می‌شود…

[۲]– دقیقاً به همین علت قبول خلافت ابوبکر منافاتی با قبول امامت حضرت علی نداشته و ما ابوبکر را به عنوان خلیفه اول و حضرت علی را به عنوان امام اول خود قبول داریم. زیرا لازمه اصلی خلافت: قبول اکثریت جامعه و تطابق فرهنگی میان جامعه و شخص خلیفه است. ﴿أَطِیعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِیعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِی ٱلۡأَمۡرِ مِنکُمۡ﴾ [النساء: ۵۹]. دقت کنید منکم یعنی از میان خودتان و…).

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …