منظورم از بیان این سخن، این است که به نتیجه ای برسم و آن اینکه، انسان نباید نگران و مضطرب باشد؛ بلکه باید تسلیم تقدیر و قضای الهی گردد و از انتخابی که پروردگارش برای او نموده، راضی باشد و بر گذشته پشیمان نشود. دردوران تحصیلات ابتدایی خیلی دلم میخواست در میان دوستانم رتبه اول را کسب کنم؛ بنابراین در خواندن درسها خودم را بسیار خسته میکردم. اما وقتی برگه امتحان را به دست میگرفتم، ازنتیجه آن مضطرب و نگران و هراسان میشدم، وقتی به خانه میآمدم دوباره پرسشها را پاسخ میدادم و به خودم نمره میدادم. پاسخهای خود را تصحیح مینمودم و از بس که اضطراب داشتم، ناخنهایم را میجویدم، سپس نتیجه اعلام میشد؛ گاهی به دلخواهم بود و خوشحالم میکرد و گاهی از نتیجه ناراحت میشدم، اما هیچگاه به یادم نمیآید که اضطراب و نگرانی، نمرههایم را بیشتر کند یا باعث شود که پاسخ سئوالات را درست بنویسم و یا رتبهام را بالا ببرد.
فعشت ولا أبالی بالرزایا | لأنی ما انتفعت بأن أبالی |
«پس چنان زندگی میکنم که به مصیبتها بیتوجه هستم؛ چون اگر توجه کنم، فایدهای ندارد».