علاوه بر در پیش گرفتن روش زندگی زاهدانه و احتیاط و تقوی، روح حکومت را نیز به طور کامل تغییر داد. اولین تغییر بنیادی وی این بود که نقطهنظر حکومت را نسبت به تمامی امور تغییر داد، تا قبل از خلافت ایشان برای گرفتن مالیات و خراج دولتی و صرف کردن آن ادارۀ مخصوصی تشکیل شده بود که آن اداره را با اخلاق و عقاید، سیرت و تربیت، ضلالت و هدایت عموم مسلمین هیچ سر و کاری نبود و نظام آن به همین محور میچرخید، ایشان با جمله معروف و تاریخی خویش که «محمد ج برای دنیا هادی ای فرستاده شدند نه به صورت بخشدار یا استاندار»[۱].
خراج دولت و دیدگاه آن را تغییر داده و آن را به جای حکومت دنیایی به صورت خلافت نبوت در آورد. تمام دوران خلافت عمر بن عبدالعزیز تفسیر عملی همین جمله بود. ایشان در مقابل مصالح سلطنتی و منافعش اصول و اخلاق دینی را همیشه ترجیح میداد، در مقابل نفع دینی به ضررهای مالی و دولتی هرگز اعتنا نمیکرد. در زمان حکومت اسلامی خلافتش، رعایای غیر مسلمان (ذمی) آن ممالک به تعداد زیادی مسلمان شدند و نتیجهاش این بود که مالیاتی که از مبالغ آن مخارج دولتی میچرخید کمتر میشد و توازن مالی دولت شدیداً به هم میخورد. کارمندان دولتی این خطر را گوشزد کردند و اظهار خطر کردند، ایشان فرمود که این (مسلمان شدن کافر) هدف اصلی بعثت پیامبر اکرم ج بوده است. و برای مسئولین دیگرِ مالیات نوشت من از این بابت بینهایت خوشحال میشوم که همه غیر مسلمین، مسلمان شوند و (در آمد جزیه به طور کلی متوقف گردد) من و شما با کشاورزی و شخم زدن زمین شکممان را سیر کنیم[۲].
در یمن خراج به مقدار معینی دریافت میشد؛ چه کشاورزی خوب باشد یا بد. حاکم محل این روش را گزارش داد. ایشان در جواب فرمودند خراج مطابق با مزرعه دریافت گردد، اگرچه نتیجه این باشد که از تمام منطقه فقط یک مشت گندم دریافت گردد، من به همین قدر راضی هستم[۳].
عوارض مالیاتی مملکت را به طور کلی معاف کرد و برای عمال نوشت که این بخش است در این مورد قرآن ارشاد میفرماید: ﴿وَلَا تَبۡخَسُواْ ٱلنَّاسَ أَشۡیَآءَهُمۡ وَلَا تَعۡثَوۡاْ فِی ٱلۡأَرۡضِ مُفۡسِدِینَ١٨٣﴾ [الشعراء: ۱۸۳]. «و از کالاهای مردم چیزی کم نکنید و (تا) نباشید جزء مفسدین روی زمین»، مردم این را با تغییر نام جایز دانسته و میگرفتند[۴].
به جز از چند رقم در آمد جایز شرعی، دهها رقم مالیات و درآمدهای ناروای دولتی که حکام گذاشته اختراع کرده بودند، همه را یکسره معاف کرد و راههای دریا و خشکی را باز کرد و هر نوع کنترلی را از مسافرتهای تجاری برداشت[۵].
در ممالک اسلامی اصلاحاتی انجام داد که نتایجش خیلی عمیق بود و برای کل کشور پیمانهای یکساله برای کسبه تعیین کرد که تغییر دادن آن ممکن نبود[۶].
تجارت حکام و کارمندان دولت را ممنوع قرار داد. بهرهکشی فرد از فرد «بیگاری» را به طور قانونی ممنوع کرده و مقدار زیادی از اراضی و املاک سلطنتی که امراء و پادشاهان قبلی برای افراد خانوادهاش شکارگاه یا چراگاه تعیین و اختصاص داده بودند به بیت المال بازگردانده بود و گفت این ملک مردم است. کلیه مسئولین دولتی را از پذیرفتن تحفه و سوغات منع کرده و فرمود درست است که زمانی اسم آن تحفه بود، اما حالا به جز رشوه نام دیگری ندارد. به کلیه ارگانهای دولت بخشنامه کرد که برای مردم موقعیتی فراهم کنید تا بدون واسطه به شما دسترسی داشته باشند. و یا کسی که به ما مشوره نیکی بدهد، به آن شخص از صد تا سیصد دینار جایزه پرداخت خواهد شد.
[۱]– کتاب الخراج امام ابو یوسف/ ص ۵۷٫
[۲]– مناقب عمر بن عبدالعزیز ص۶۴ چاپ اروپا.
[۳]– سیرت عمر بن عبدالعزیز صفحه ۱۲۶٫
[۴]– سیرت عمر بن عبدالعزیز، ص: ۹۹٫
[۵]– ایضأ، ص:۹۹٫
[۶]– ایضأ، ص:۹۸٫