اصطلاحات «ابن حاجب» در کتاب «جامع الامهات»
- هرگاه شیخ ابن حاجب «فیها» (در آن) گوید، مرادش از ضمیر «ها»، کتاب «المدونه» میباشد (گر چه مرجع ضمیر قبلاً ذکر نشده باشد)، چون کتاب «المدونه» به خاطر شهرت و استحضارش در اذهان، و کثرت تداول و تعاملش، در میان اهل مذهب مشهور و مُعرّف حضور همه است. بنابراین بدون ذکر مرجع، باز هم مراد «المدونه» میباشد.
- هرگاه شیخ، دو امر را بر دو امر دیگر مرتب کند، در حقیقت وی نخست، را برای نخست و دوم را برای دوم قرارداده است (و مرادش «لفّ و نشر مرتب» میباشد.) مانند این قول شیخ که پیرامون شستن دستها میگوید: «وفی کونه للعباده وللنظافه قولان لابن القاسم واشهب»، پس طبق روش شیخ، «عبادت» در جملهی اول، به ابن قاسم و «نظافت» به اشهب، برمیگردد (پس در حقیقت وی در جملهی اول، دو امر (= عبادت و نظافت) را ذکر کرده و در جملهی دوم نیز، دو چیز دیگر (یعنی قول قاسم و اشهب) را بیان نموده است و امر اولِ جملهی نخست (یعنی عبادت) را بر امرِ اولِ جملهی دوم (یعنی ابن قاسم)، و امر دومِ جملهی نخست (یعنی نظافت)، را بر امر دومِ جملهی دوم (یعنی قول اشهب) حمل نموده است.
و به دیگر سخن اینکه شیخ بیشتر از لف و نشر مرتب استفاده میکند.
- هرگاه شیخ «السنه» را ذکر کند، مرادش «عمل اهل مدینه» میباشد.
- مراد شیخ از «العمل»، عمل اهل مدینه میباشد و ممکن است مرادش «عمل صحابه کرام» نیز باشد. و گاهی نیز به آنچه «فقهای سبعه»[۱] (فقهای هفتگانه) بر آن اتفاق نظر دارند، اشاره میکند.
- «لا بأس»: علما بر معنایی که از این واژه، مراد گرفته میشود، متفق نیستند (و هر کس از آن تعبیری نموده است) در حالی که این واژه در «امهات»[۲] نیز زیاد تکرار شده است.
برخی از علما میگویند: ظاهر امر این است که این واژه، دالّ بر «رفع گناه» (آن هم مقید به قیدِ عدم طلب) باشد، که همین امر، قدر مشترک در میان جواز و کراهیت است، چرا که واژهی «لابأس»، گاهی به معنای «جواز» (که عاری از کراهیت باشد) میآید، و گاهی نیز به معنای «جواز با کراهیت»، و گاهی نیز بر اموری استعمال میگردد، که ترکش از انجامش بهتر است، و گاهی نیز در اموری به کار میرود که انجامش از ترکش راجحتر میباشد.[۳]
- از الفاظ و واژههایی که ابن حاجب در کتابش استفاده میکند و معنایش نیز نزدیک به واژهی «لابأس» میباشد عبارتند از:
الف) «واسع»: این واژه، در اموری استعمال میگردد که ترک و انجامش یکسان باشد.
ب) «رجوتُ»: معنای این واژه، به واژهی «واسع» نزدیک است، و هر دو دارای یک معنی هستند، ولی «ابن فرحون» میگوید:[۴] ضمیر در «رجوتُ» به امام مالک برمیگردد.
ج) «استخف»: این واژه نیز به معنای «واسع» میباشد.[۵]
- «جلّ الناس»: مراد شیخ از این واژه، «علمای صدر اول» (علمای نخستین مذهب) میباشد.
- «فقهاء الامصار»: مراد ابن حاجب از این واژه، علمای مذهب است.
[۱]– فقهای هفتگانه عبارتنداز:«سعیدبن مسیب»« «عروه ابن زبیر»، «قاسم بن محمد»، «خارجه بن زید»، «عبیدالله بن عبدالله بن عتبه بن مسعود»، «سلیمان بن یسار» و در هفتمی، علما با هم اختلاف نظر دارند برخی هفتمین فقیه را «ابوسلمه بن عبدالرحمن بن عوف» و برخی «سالم بن عبدالله بن عمر» و برخی دیگر نیز «ابوبکر بن عبدالرحمن بن حارث بن هشام» میدانند.
[۲]– کتب «امهات» عبارتنداز «المدونه» «الموازنه» «العتبیه» و «الواضحه».
[۳]– کشف النقاب الحاجب من مصطلح ابن الحاجب ص ۱۶۸
[۴]– مرجع سابق
[۵]– ر.ک. کشف النقاب ابن فرحون.