ماتریدیها و اشعریها که در تاویل آیات و احادیث صفات – همان طور که گفتیم- همنظرند؛ در دو صفت شنوایی و بینایی با مذهب سلف هستند و میگویند: منظور از او شنوا و بیناست این است که خداوند دو صفت شنوایی و بینایی دارد. اما وقتی معتزلیان به آنها بگویند: پذیرفتن این صفات تشبیه است، چرا که انسان نیز به گواهی قرآن شنوایی و بینایی دارد. آن جا که در مورد اولین انسان، آدم میفرماید: (پس او را شنوا و بینا گردانیدیم) لذا معتزله میگویند: اگر بگوییم خداوند صفت شنوایی و بینایی دارد، قطعاً او را شبیه مخلوقات قرار دادیم. در این جا اشعریها و ماتریدی ها پاسخ سلف را به آنها میدهند، میگویند: ما خداوند متعال را با اوصافی که خودش را وصف کرده است، توصیف میکنیم و میگوییم: (او شنوا و بیناست). لیکن (هیچ چیز همانند او نیست). ما به این ماتریدیها و معتزلیها میگوییم در تمام آیات و احادیث صفات با سلف باشید و صفاتی را پروردگار برای خودش ثابت دانسته با منزه دانستن او تعالی از شبیه، ثابت بدانید که میفرماید: (هیچ چیز همانند او…) آیا آنان راه و روش سلف پایبند و مؤمن میشوند؟!!
در واقع قاعدهای که آنان را از آیات و ادله ی صریح صفات و راه سلف منحرف کرده، آن است که میگویند: علم خلف عمیقتر و محکمتر است؛ ولی علم سلف فقط سالمتر است!» گویی آنان علم سلف را علم درویشهایی میدانند که در فهم نصوص تعمق نکردهاند؟! ولی خلف عالمتر و محکمترند! این سخن بسیار خطرناکی است که میگوید: از دهانشان خارج میشود، و چیزی جز دروغ نمیگویند![۱]