یکی از مشکلات عمده ای که جامعه ما امروزه با آن دست بگریبان است بی سوادی وفهم ناقص از دین است. که این نقطه از سوی برخی سودجویان مورد سوء استفاده قرار گرفته، وباعث شده تصورات منفی ونادرستی در دین رایج گردد. آیت الله العظمی علامه ابو الفضل برقعی (رحمه الله) که یکی از بارزترین شخصیتهای علمی معاصر ایران و جهان اسلام است در تفسیرشان که بنام «تفسیر تابش» مشهور است به برخی از اینموارد اشاره فرموده اند.
مناسب دانستیم که برخی از این موضوعاتی که در حال حاضر با کبکبه ودبدبه ی زیادی در بین عوام الناس مطرح می شود را در «تفسیر تابش» پیگیری کرده در اختیار دانش جویان و طالبان حق قرار دهیم تا با مطالعه آن حقائق را دریافته در دامها و چاله های مشبوهی که دوستان نادان و یا دشمنان دانا در سر راه کنده اند نیفتند.
درس نهم این سلسله از درسهای «تابشی از نور» را با عنوان «مفاسد شعراء» ادامه می دهیم:
شعراء در میزان…
علامه آیت الله العظمی برقعی ( رحمه الله) در تفسیر آیات/ ۲۲۴ تا ۲۲۷سوره مبارکه شعراء می فرمایند:
وَالشُّعَرَاءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿٢٢۴﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿٢٢۵﴾ وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿٢٢۶﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا ۗ وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿٢٢٧﴾
ترجمه: و شاعران را گمراهان پیروی میکنند (۲۲۴) آیا نمیبینی که آنان در هر وادی حیرانند(۲۲۵) و آنان میگویند آنچه را که بجا نمیآورند (۲۲۶) مگر آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته را انجام دادهاند و خدا را بسیار ذکر کرده باشند و بعد از ستمی که به ایشان شده نصرت جستند و بزودی کسانی که ستم کردهاند، خواهند دانست که به کجا بازگشت میکنند(۲۲۷).
در این آیات مذمت از شعراء شده به چند جهت:
اول: آنکه پیروانشان گمراه و از هدایت کتاب آسمانی محرومند.
دوم: آنکه در هر وادی وارد شده و حیرانند، گاهی از عقل دم زده و گاهی از عشق و جنون، گاهی تعریف از می و مطرب و گاهی تمجید از شرع، گاهی بر قیامت و کوثر طعن زده و گاهی معشوق خود را خدای خود میخوانند.
سوم: آنچه در اشعارشان میگویند خود به آن عمل نمیکنند.
این سه عیب را که خدا فرموده جامع تمام عیوب است. و ما کتابی بنام «شعر و موسیقی» نوشتهایم که اکثر عیوب شعراء را در آن ذکر نمودهایم، هر که بخواهد مراجعه کند. و در اینجا به بعضی از مفاسد شعری اشاره میکنیم:
کسانی که از دیوانهای عشقی و می و مطربی تعریف میکنند هدف ایشان این است که ملت را به لجن زار خمودی و لا قیدی و میگساری و بی علاقگی و بیتفاوتی به گذشته و آینده بکشانند:
این یک دمه عمر را به عشرت گذران از رفته میندیش و ز آینده مترس
یک کاسه می ز ماه تا ماهی به از درس و علوم جمل بگریزی به
منطقیین به قضایا و جملات مرکبه از خیالات، شعر میگویند، در کتاب تهذیب المنطق گوید: و أما شعری یتألف من المخیلات! یعنی؛ قضیه شعری آنست که تألیف و ترکیب شود از خیالات و اکثر دیوانهای شعراء خیالبافی است، چنانکه سعدی گوید:
صوفی نظر نبازد جز با چنین غزالی سعدی غزل نگوید جز بر چنین خیالی
ابن عباس بنقل ابو الفتوح رازی در تفسیر آیه فوق میگوید: شیاطین تلقین شعر میکنند بر شعراء و هر کس شیطان او قویتر باشد شعر او نیکوتر است. چنانکه شاعری گوید:
إنی و کل شاعر من البشر
شیطانه أنثی و شیطانی ذکر
روایات بسیاری در مذمت شعر و شعراء از شرع رسیده برای این است که شعر مفاسد زیادی دارد، از جمله:
۱) خیال بافی، که جامعه را از حقائق دور و به بافندگی مسرور میکند.
۲) مداحی اغراق آمیز مانند حافظ که تمام دیوانش پر از مداحی است، مثلا میگوید:
دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه
یک بیت از آن قصیده به از صد رساله بود
از این شعر تر حافظ ز شاهنشه عجب دارم
که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمیگیرد
بیمن رایت منصور شاهی
علم شد حافظ اندر نظم اشعار
گر بدیوان غزل صدر نشینم چه عجب
سالها بندگی صاحب سلطان کردم
۳) عشقورزی برای پول چنانکه حافظ میگوید:
اگر گوید نمیخواهم چو حافظ عاشق مفلس
بگوئیدش که سلطانی گدائی همنشین دارد
۴) تملق و چاپلوسی، چنانکه حافظ به شاه ترکان گوید:
بغلامی تو مشهور جهان شد حافظ
حلقه بندگی زلف تو در گوشش باد
۵) حرفه و ارتزاق از شعر، چنانکه حافظ در مدح شاه هرمز و شاه یحیی گوید:
شاه هرموزم ندید و بیسخن صد لطف کرد
شاه یزدم دید و مدحش کردم و هیچم نداد
گویی برفت حافظ از یاد شاه یحیی
یا رب بیادش آور درویش پرویدن
۶) هجو و عیبجوئی از کسانی که به او چیزی ندادهاند.
۷) کذب و اغراق و غلو که هر یک از اینها از گناهان کبیره است و در اشعار شعراء زیاد است، مثلا حافظ در مدح شاه یزد میگوید:
دور دار از خاک و خون دامن چه بر ما بگذری
کاندرین ره کشته بسیارند قربان شما
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماع است
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل
نظامی میگوید:
در شعر مپیچ و در فن او که أکذب اوست أحسن او
۸) فحش و تمسخر به واعظ و جنت و کوثر و سایر مقدسات دینی، مثلا حافظ گوید:
من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود
وعده فردای زاهد را چرا باور کنم
بکوی میفروشانش بجامی بر نمیگیرند
زهی سجاده تقوی که یک ساغر نمیارزد.