- اشتباه دیگر اکثر محققین شیعه (البته به جز افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند) این است که در بررسی متون تاریخی به روش تجزیهای عمل میکنند و نه ترکیبی. برای شناخت درست هر پدیدهای ما باید قطعات مختلف آنرا در مکانهای درست آن قرار داده و به صورت یک کل یکپارچه آنرا مورد قضاوت و بررسی قرار دهیم ولی محقق شیعه تاریخ را به صورت قطعه قطعه درآورده و مواردی از آن را که به نفع خوش است بزرگ کرده و سعی در خدشه دار کردن و بی اهمیت نشان دادن سایر موارد میکند و هیچگاه نمیتواند وقایع مختلف تاریخی در یک دوره را در کنار هم بچیند و به صورت کلی مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل قرار دهد[۱].
- استفاده از فروع در اثبات ادعاهای خود. مثلاً در بیشتر آیات قرآن تنها راه رستگاری عمل صالح و ایمان بیان شده است و شفاعت را منتفی دانسته ولی ایشان در پاسخ اشکالات وارده، به یک آیه که در مورد شفاعت، نازل شده اشاره میکنند! در حالیکه اصل بر عمل صالح است و شفاعت به عنوان یک فرع بسیار بسیار کوچک برای ترمیم عمل است (آن هم مربوط به قیامت است نه این دنیا و تشخیص و تعیین و تایید مصادیق آن با خداوند است و نه ما و…) یا در تمام آیات قرآن، اصل بر تعقل و تدبر و اندیشه در آیات الهی (قرآن، طبیعت، سرنوشت جوامع، شگفتیهای جهان درون انسان و…) است و تقلید، فقط در فروع فروع مسائل دینی جایز شمرده شده (طبق یک آیه: که از هر قومی باید عدهای برای تحقیق در مسائل دینی خارج شوند) یعنی نماز که فرع دین است شما حتی در این فرع نیز جایز به تقلید نیستی بلکه در شیوه وضوگرفتن باید به کارشناس رجوع کنی. حتی اگر دقیقتر هم شویم در شیوه وضو گرفتن و نماز خواندن هم شکی نیست یعنی شکی نیست که باید وضو گرفت یا مثلا نماز صبح دو رکعت است و… بلکه اگر ابهامی در مواردی برای تو پیش آمد به رساله رجوع کن مثل اینکه نمیدانی مسافر، طبق قواعد فقهی به چه کسی گفته میشود تا بدانی نماز را باید شکسته بخوانی یا تمام. برای درک بهتر مطلب: در طول سال، چند بار و برای چه مواردی به پزشک مراجعه میکنی؟ به همان میزان نیز به روحانیون و کتب آنها مراجعه کن!.
- استفاده مکرر از حصر و قیاس در پاسخ شبهات، یکی دیگر از اشتباهات محققین شیعه است. به عنوان مثال وقتی سئوال میکنی چرا به نام حضرت علی علیه السلام به عنوان جانشین پیامبر اکرم در قرآن اشارهای نشده است از قول امام صادق علیه السلام حدیثی نقل میکنند مبنی بر اینکه: تعداد رکعات نماز نیز در قرآن بیان نشده و توسط نبی اکرم برای مردم توضیح داده شده است. نکته جالب توجه اینجاست که از قول امام صادق علیه السلام دهها حدیث وجود دارد که قیاس را باطل اعلام کردهاند و فرمودهاند در مذهب ما قیاس جایی ندارد! و قیاس عمل شیطان است. ولی تعجب آور اینجاست که امام صادق در اینجا متوسل به قیاس شدهاند[۲]. (به احتمال قریب به یقین، جاعلین غالی جاهل، این حدیث را از قول آن امام همام جعل کردهاند) اشتباه دیگر محققین، حصر بسیاری از مصادیق در وجود مبارک حضرت علی علیه السلام یا خاندان حضرت علی علیه السلام میباشد به عنوان مثال با استناد به برخی از احادیث معتقدند که اهل بیت فقط شامل پیامبر صلی الله علیه وسلم و علی و فاطمه و حسن و حسین میشوند در صورتیکه منظور پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم در آن احادیث حصر مصداق نبوده بلکه چون اتاق خانواده علی علیه السلام در نزدیک ایشان بوده و این افراد از بقیه بنیهاشم به ایشان نزدیکتر بودهاند پیامبر صلی الله علیه وسلم با تمسک به سیاق وحی آنها را اهل بیت خطاب میکرده است و به آنها سلام میکرده نکتهای که قویاً ادعای ما را تایید میکند این حدیث از نبی اکرم است که فرموده اند: سلمان منا اهل البیت: سلمان از اهل بیت است. در صورتیکه اگر اهل بیت فقط در همان ۵ نفر حصر میشد چنین سخنی باطل و بی معنا بود. در این زمینه شواهد تاریخی متعددی نیز در دست است مانند این مورد که عمر ابن خطاب در هنگام خلافتش هنگام تقسیم بیت المال، ابتدا سهم: زنان پیامبر اکرم، بنیهاشم و سلمان فارسی را میپرداخته و بعد سهم بقیه مردم را. این یعنی اینکه خاندان پیامبر اکرم (یا همان اهل بیت) از دید مردم آن زمان همین افراد بودهاند. نمونه دیگر از حصر مصداق را در آیه ولایت میبینیم در این آیه کلمه الذین (کسانی که) به صورت جمع وجود دارد و منظور تعدادی از مومنین هستند ولی شیعه معتقد است منظور خداوند، فقط حضرت علی بوده است[۳] در صورتیکه طبق حدیث امام محمد باقر علیه السلام حضرت علی علیه السلام نیز داخل شمول مومنین و داخل شمول الذین و یکی از آنها هستند و نه همه آنها.
- مسائل مختلف را از آن زوایهای که دوست دارند و طبق میل و سلیقهشان است میبینند و میفهمند و نه از همه زوایا و نه آنگونه که واقعا هست بلکه آنگونه که طبق پیش فرضهای قبلی، خود را برای برخورد با آن آماده کردهاند. به عنوان مثال اگر محققی شیعه مذهب بخواهد درباره تاریخ صدر اسلام تحقیقی انجام دهد شکی نیست که از قبل، ابوبکر و عمر خود به خود، محکوم شدهاند و برای همین او نمیتواند مدارک و مواردی که به نفع آنهاست را ببیند و اگر هم اندک سعه صدری داشت و دید، به دنبال آن میگردد تا به هر طریق ممکن، آن موارد را خدشه دار کند[۴]، به همین دلیل، نتیجه چنین تحقیقی – اگر بتوانیم نام تحقیق بر آن بگذاریم- از قبل، کاملاً مشخص و معلوم است…
- نمونه دیگر در تایید انتخابهای گزینشی نویسندگان و وعاظ شیعه این مثال روشن است که من حتی از درسخواندهها و کتاب خواندهها وقتی درباره محمد ابنابی بکر سئوال میکردم آنها اظهار بی اطلاعی میکردند در حالیکه این فرد از کودکی در خانه حضرت علی علیه السلام بزرگ شده و جزء یاران وفادار آن حضرت بوده و حضرت علی علیه السلام پس از مالک اشتر، حکومت مصر را به او داده و او در آنجا به نحو بسیار فجیعی محاصره شده و با لب تشنه به شهادت رسیده و جسدش را در پوست الاغی کرده و آتش زده و خانوادهاش را و... و حضرت علی علیه السلام از مرگ هیچکس به اندازه او غمگین نشد و… ولی این آقایان، چون این شخص، پسر حضرت ابوبکرt بوده از او هیچ سخنی به میان نمیآورند بر عکس عایشه (خواهر محمد ابن ابی بکر و دختر ابوبکر) که همه با اسم او به خوبی آشنا هستند…
[۱]– البته خرد و خراب کردن یک چیزی کار بچههای خردسال است و سرهم کردن و ساختن یک چیز کار جوانان با استعداد!.
[۲]– البته در این مورد حتی اصول قیاس نیز رعایت نشده است زیرا در اینکه باید وضو گرفت و در وجوب وضو هیچ اختلافی بین مسلمانها نیست بلکه در شیوه وضو گرفتن اختلاف است ولی در مورد اصل جانشینی نبی اکرم اختلاف اساسی وجود دارد.
[۳]– استدلال شیعه این است که خداوند از باب تکریم، خطاب را به صورت جمع آورده است. البته در مقام هدایت دیگران و از قرآنی که خودش را واضح و مفصل و نور و وسیله هدایت و… معرفی کرده است بسیار بعید است این چنین مبهم و گنگ سخن بگوید.
[۴]– نگاهی به کتاب الغدیر نوشته علامه امینی بیندازید.