اشتباهات و انحرافات عمده محققین شیعه(۲)

برخورد گزینشی و از روی احساس با وقایع تاریخی

برای مثال می‌توان به موضوع عدم بیعت حضرت علی علیه السلام با حضرت ابوبکرt اشاره کرد که محقق شیعه برای اینکه اعتراض آن حضرت را پر آب و رنگتر و شدیدتر جلوه دهد می‌نویسد: حضرت علی تا زمان شهادت حضرت فاطمه یعنی تا ۶ ماه بعد، با حضرت ابوبکرt بیعت نکرد ولی در جایی دیگر برای اینکه جنبه دراماتیک شدیدتری به رحلت حضرت فاطمه بدهد، می‌نویسد حضرت فاطمه ۴۰ روز پس از پیامبر اکرم بدرود حیات گفت و هنگامی که به تاریخ مراجعه می‌کنیم می‌بینیم که این دو تاریخ (یعنی ۴۰ روز و ۶ ماه و حتی ۸ ماه) به عنوان کمترین و بیشترین زمان حیات حضرت فاطمه (س) پس از پیامبر صلی الله علیه وسلم ثبت شده است که محقق، با انتخاب گزینشی از آن به نفع احساسات مذهبی خود استفاده کرده است! البته نمونه‌های این برخوردهای گزینشی و متضاد در کتب نویسندگان، فراوان است. به عنوان مثالی دیگر: وقتی سئوال می‌شود که ممکن است منظور از آیه تبلیغ، بیان مسائلی دیگر و یا وظیفه پیامبر در علنی کردن دعوت باشد محققین شیعه می‌گویند خیر، زیرا اصل ولایت و رهبری مهمتر از مسائلی مانند نماز و روزه و… است و اینها جزو فروع دین است و امامت جزو اصول دین. حال اگر در جای دیگری از ایشان سئوال شود چرا نام حضرت علی در همین آیه (آیه تبلیغ) نیامده می‌گویند‌: بسیاری چیزهای دیگر، مانند نحوه وضو گرفتن و یا نماز خواندن هم نیامده و پیامبر صلی الله علیه وسلم آنرا توضیح داده‌اند. ولی طبق استدلال خود ایشان، امامت و رهبری که از نظر اهمیت، قابل مقایسه با فروع دین نیست؟ پس این قیاس متضاد برای چیست؟ مثال دیگر مصادیق اهل البیت است. شیعه معتقد است اهل البیت فقط پنج نفر بوده‌اند. و حتی ام سلمه همسر نیکو صفت پیامبر صلی الله علیه وسلم را از شمول آن خارج می‌دانند ولی جایی دیگر برای خرد کردن هر چه بیشتر حضرت عمر و حضرت ابوبکر می‌گویند سلمان فارسی از اهل بیت بوده (طبق حدیث پیامبر: سلمان منا أهل البیت).

  • یکی از بزرگترین اشتباهات نویسندگان و علماء و نویسندگان شیعه (اتفاقاً همین اشتباه علت اصلی ورود خرافات و بدبختی شیعه شده است) این است که فقط نظر عده‌ای خاص از علماء و نویسندگان تاریخی خود را قبول دارند و نویسندگان جدید نیز هر چه می‌گویند تکرار مکررات آنهاست و این در حالی است که آنها معصومین را فقط ۱۴ نفر می‌دانند و در تئوری قبول دارند که ممکن است بقیه اشتباه کنند ولی در عمل به جز کتابهایی خاص تاریخی را قبول ندارند (حتی کتاب‌هایی که در ۵۰ سال اخیر نوشته شده در صورتی مورد تایید است که با آن کتابهای قدیمی مطابقت داشته باشد!) و این روش تحقیقی در هیچ کجای دنیا حتی در قبایل آمازون جایی ندارد. نویسنده و یا روحانی شیعه[۱] سخن و کتب و عقاید نویسندگان سنی را قبول ندارد (البته هر کجا که به نفعش باشد را قبول می‌کند!!!) زیرا آنها سنی و بنا به اعتقاد او مغرض و دشمن اهل بیتند‌![۲] سخن و کتب مستشرقین و اسلام شناسان غربی یا یهودی یا مسیحی را قبول ندارد زیرا آنها اهداف استعمارگرانه و تفرقه افکنانه دارند. طرفه اینجاست که سخن نویسندگان (حتی شیعه و تندرو ایرانی) خودش را نیز قبول ندارد. نمونه جالب آن دکتر علی شریعتی که از خانواده‌ای مذهبی بوده و بیشتر تحقیقات و کتابها و سخنرانی‌های او در رابطه با علی و حتی اطرافیان او (ابوذر – حجر و…) بوده و خودش همیشه اعتراف می‌کرده که در حد افراط عاشق علی است. شریعتی با توجه با اینکه جو ایران برای بیان تعریف از حضرت عمر، بسیار نامساعد است ولی مثلا در کتاب حجر حکومت حضرت عمر و حضرت ابوبکر را پس از حکومت علی بهترین نوع حکومت در دنیا (تا کنون) دانسته یا خطبه لله بلاد فلان را از زبان حضرت علی در ستایش حضرت عمر می‌داند و… ولی محقق و نویسنده شیعه فقط معتقد به اصول مندرج در کتب اصول کافی، بحار الانوار مجلسی و شیخ طوسی است![۳].
  • اشتباه دیگر محققین شیعه این است که در بررسی اسناد و متون یک حادثه فقط موارد دلخواه خود را انتخاب و نقل می‌کنند. نمونه بارز آن شان نزول آیات قرآن است. ما می‌دانیم در کتب شیعه و سنی برای بسیاری از آیات قرآن، شان نزولهای مختلف و متعددی نقل شده است ولی شیعه هنگام نقل قول این شان نزولها فقط مواردی که به نفع عقاید خودش است را انتخاب کرده و سپس در کتابش می‌نویسد این شان نزول در این تعداد از کتب اهل سنت وجود دارد ولی اشاره‌ای به شان نزول‌های مختلف دیگر در همین کتابها نمی‌کند! اشتباه دیگر او این است که هنگام ارائه یک دلیل و سند از متون تاریخی به منبع و مصدر اولیه آن و سلسله اسناد آن که چه اشخاصی بوده‌اند اشاره نمی‌کند و فقط می‌نویسد این حدیث یا روایات در صدها کتاب آمده است ولی چه بسا مصدر اولیه آن یک نفر(خبر واحد) و آن هم دروغگو باشد یا انقطاع زمانی زیادی بین شخص گوینده و راوی حدیث وجود داشته باشد و… (مانند خطبه فدک که اگر در هزاران جلد کتاب هم به آن اشاره شده باشد چون راوی اولیه آن در کتاب بلاغاه النساء می‌گوید این حدیث را از زید ابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابی طالب شنیدم و این شخص سالها قبل از تولد نویسنده این کتاب در واقعه فخ شهید شده است پس نمی‌توان چندان اطمینانی به اسناد این حدیث داشت).

[۱]– مجددا متذکر می‌شوم منظور من شیعه شاه عباسی است.

[۲]– به زودی با دلیل و مدرک به شما ثابت می‌کنم که چهار پیشوای اهل سنت جزو عاشقان واقعی اهل بیت بوده‌اند و در این راه متحمل شکنجه‌های فراوانی نیز شده‌اند. برای نمونه این یک دلیل را داشته باشید که شافعی می‌گوید من نمازی که در آن صلوات بر آل محمد نباشد را باطل می‌دانم!!!.

[۳]– البته به این کتابها نیز اعتقادی ندارند و مثلا هر جا ستایشی از حضرت عمر و حضرت ابوبکرب از زبان امامان شده است را حمل بر تقیه کرده‌اند!.

مقاله پیشنهادی

زهد رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ أبِی هُرَیْرَهَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم: «اللَّهُمَّ ارْزُقْ آلَ مُحَمَّدٍ …