اسم‌های دولت و اسم‌های امام آن، در اصطلاح شرعی

اسم‌های دولت و اسم‌های امام آن، در اصطلاح شرعی

به تحقیق ولایت بر وجهی که در فصول گذشته ذکر شد، و دولتی که وصف آن در آنچه که آمد گذشت، در اصطلاح شرعی به چند اسمی ‌نام‌گذاری می‌شود؛ که عبارت اند از «امامت عظمی» و «امامت کبری» و «خلافت» و «امارت» و کسی که بر آن قائم می‌باشد: «امام» و «خلیفه» و «امیر المومنین» و «ولی امر» نامیده می‌شود.

امام ابن جماعه می‌گوید: «امارت دو قسم است: عام و خاص. اما امارت عام پس آن خلافت است که صاحب آن را امیر المومنین می‌خوانند، و اولین نفر از خلفا که چنین خوانده شد، عمر بن خطاب بود آنگاه که خلافت را به دست گرفت، پس سنّت خلفا خاص گردید». و می‌گوید: «و کسی که بیعت برای او منعقد می‌گردد، جایز است که خلیفه نامیده شود، و اینکه خلیفه‌ی رسول الله گفته شود، برای اینکه خلیفه (جانشین) او در امتش می‌باشد». انتها. ([۱])

و امام نووی می‌گوید: «جایز است که به امام، خلیفه و امام و امیر المومنین گفته شود». انتها. ([۲])

و امام ماوردی می‌گوید: «امامت موضوعی است برای جانشینی نبوت در حراست از دین و سیاست دنیا، بوسیله‌ی آن».انتها ([۳])

و علامه ابن خلدونبیان کرده که: اگر طریقه‌ی حکم مبنی باشد بر (همه را حمل نمود بر مقتضای دیدگاه شرعی در مصالح اخروی و دنیوی‌شان) پس این خلافت است و (و این در حقیقت خلافت و جانشین شدن از طرف طرف صاحب شرع است در حراست از دین و سیاست دنیا بوسیله‌ی آن) سپس می‌گوید: (و خلافت و امامت نامیده می‌شود و کسی که بر آن قرار دارد را خلیفه و امام می‌نامند). انتها([۴])


[۱]– تحریر الأحکام.

[۲]– روضه الطالبین ۱۰/۴۹٫

[۳]– احکام السلطانیه.

[۴]– مقدمه ابن خلدون: ۱۹۱٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …