دکتری از فرانسه بنام رابرت برای تفریح و گردش به آفریقای جنوبی رفته بود و در آنجا گروهی ساده با ریشهای بلندی را دید که روحشان توأم با آرامش بود، بله آنها مسلمان بودند. دکتر رابرت میگوید در اثنای راه چند نفر از آن مسلمانها را سوار ماشینم کردم، ناگهان طوفان شدیدی شروع به وزیدن گرفت و من کلاً باد را لعن و نفرین کردم در حالیکه آنها را دیدم به جای لعن به من میگویند پیامبر فرموده است: دنیا و زمانه را فحش ندهید، مثل این است که به خدا فحش میدهید. بعد از کمی تایر ماشینم پَنچر شد و پیاده شدم و با عصبانیّت لگد محکمی به ماشینم زدم، آنها به من گفتند: صبر کن ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِینَ﴾ «صبر کن خدا با صبرکنندگان است».
دکتر رابرت که متخصصّ بیماریهای روانی بود در آنجا گفت: تازه دانستهام که من بیمار و روانیم و آنها دکتر و معالج فهمیدم که قرآن و پیامبر، داروهای سلامتی و روانی هرکسی هستند ولی امروزه مردم آنها را به دور انداختهاند و به استقبال داروهای شیمیایی رفتهاند.
دکتر رابرت در آنجا اسلام خود را اقرار کرد و مسلمان به مملکت خود برگشت.