اسلام آوردن ابوبکر صدیق

رهبران و اشراف قریش یکی پس از دیگری و پشت سرهم در صحن کعبه جمع می‏شدند. “زید بن عمرو بن نفیل” در آفتاب نشسته بود و با تعجب به بت‏های بلندی که در این جا و آنجا گذاشته شده بودند نگاه می‏کرد.

زید به آئین بت‏پرستی قانع نبود و با جدیت تلاش می‏کرد که دینی را بپذیرد که آئین یکتاپرستی باشد، قریش را می‏دید که شتر و گوسفند و… را برای بتها سر می‏بریدند. با خودش فکرکرد و گفت: گوسفند را خدا آفریده و اوست که از آسمان باران می‏باراند و برای گوسفندان گیاه وعلف در زمین می‏رویاند، پس شما چگونه گوسفند را به نام غیر خدا سر می‏برید؟!

زید همچنان غرق این افکار بود که “امیه بن ابی صلت” به او نزدیک شد و گفت: در چه حالی ای جوینده خیر و خوبی؟ زید گفت که خوب هستم. امیه پرسید: آیا چیزی یافتی؟ زید گفت: نه. امیه گفت: جز آنچه که خداوند خواسته یا از طرف خداوند باشد، هر دینی روز قیامت سبب هلاکت خواهد بود. اما آیا پیامبری که منتظرش هستید از میان ما مبعوث خواهد شد یا از میان شما؟

ابوبکر این سخن را شنید و گفت: من قبلا نشنیده بودم که پیامبری مبعوث می‏شود و مردم منتظر او هستند، بنابراین نزد ورقه بن نوفل رفتم، او بسیار به آسمان نگاه می‏کرد و همواره چیزی زمزمه می‏نمود، داستان گفتگوی امیه و زید را برای او تعریف کردم. ورقه گفت: بله ای برادرزاده! پیامبری که مردم منتظر او هستند از نظر نسب از اعراب متوسط است، من نسب را می‏دانم و قوم تو نسب میانه و متوسطی در میان اعراب دارد. ابوبکر به ورقه گفت: عمو! این پیامبر چه می‏گوید؟ ورقه گفت: هر آنچه از جانب خدا به او گفته شود همان را به مردم خواهد گفت، اما ظلم نمی‏کند و نمی‏گذارد که بر او ظلم شود، و از اینکه مردم بر یکدیگر ستم کنند جلوگیری می‏نماید.

اینجا بود که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم به پیامبری مبعوث شد، ابوبکر او را تصدیق نموده و به ایشان ایمان آورد.
ابوبکر اسلام آورد و پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد اسلام آوردن ابوبکر فرمود: «هیچ کسی را به اسلام دعوت ندادم مگر ابتدا در پذیرفتن دعوتم دچار شک و تردید می‏شد به جز ابوبکر، هنگامی که او را دعوت دادم چهره‏اش را برنگرداند و در حقانیت اسلام شک نکرد».

و این گونه بود که ابوبکر رضی الله عنه خیلی زود از جاهلیت به اسلام روی آورد.

مقاله پیشنهادی

محبت صحابه رضی الله عنهم

از علامت‌های ایمان عبارت‌اند از: محبت داشتن به تمام صحابه با قلب، و تعریف و …