۹۷۸- خطبه مسجدالحرام: جمعه ۲۳ ذی القعده ۱۴۳۲ برابر با ۶ آبان ماه ۱۳۹۰
عنوان خطبه: اسلام، دین اخلاق
خطیب: دکتر صالح بن حمید
خطبهٔ اول:
ستایش مخصوص خداوند است، ستایش ویژهٔ اوست که امتها را پدید آورده و از بین میبرد و خاکستر مردگان را دوباره زنده میگرداند، شاکرانه و فرمانبردارانه او را سپاس میگویم و و عابدانه و وفروتنانه از او آمرزش میخواهم و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بیشریک است و گواهی میدهم که سرور و پیامبر ما محمد، بندهٔ خداوند و پیامبر اوست که پروردگارش او را با دین حق، هدایتگر و دعوتگر مبعوث نمود. درود و سلام بسیار و پی در پی خداوند بر وی وی و بر اهل بیت و یاران او باد.
اما بعد:
ای مردم شما و خود را به تقوای خداوند ـ عزوجل ـ سفارش میکنم، پس تقوای او را پیشهٔ خود سازید:
{ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَیُعَلِّمُکُمُ اللّهُ } [بقره: ۲۸۲]
(تقوای الله را پیشه سازید و الله شما را علم خواهد آموخت)
با علم، عمل درست خواهد شاد و با عمل حکمت به دست خواهد آمد و با حکمت است که زهد صحیح وجود خواهد داشت و با زهد دنیا شناخته میشود و هر که دنیا را به خوبی بشناسد به آخرت دل خواهد بست و هر که دل به آخرت بندد توفیق خداوندی را به دست خواهد آورد که توفیق خداوندی بهترین راهبر است و هر که به قضای خداوندی خشنود شود هیچکس نخواهد توانست او را خشمگین سازد و هر که به عطای پروردگار قانع شود دچار حسد نمیشود و هر که درهای خیر را در برابر خود گشوده دید شایسته است به سوی آن بشتابد که او نمیداند این در کی بسته خواهد شد.
و بدانید که مرگ به همهٔ ما خواهد رسید و قبر همه را در آغوش خود خواهد گرفت و قیامت همهٔ ما را دوباره یکجا جمع خواهد کرد و خداوند است که میان ما داوری خواهد نمود و او بهترین داور است:
{ فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُون } [مائده: ۴۸]
(پس در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت گیرید، بازگشت همه شما به سوی الله است، سپس شما را نسبت به آنچه در آن اختلاف داشتید آگاه خواهد ساخت)
ای مسلمانان، حجاج بیت الله الحرام؛ خداوند عزوجل میفرمایند:
{ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یَا أُوْلِی الأَلْبَاب } [بقره: ۱۹۷]
(حج ماههایی مشخص است پس هر که در این ماهها حج را بر خود واجب گرداند [بداند که] همبستری و گناه و جدل در حج [جایز] نیست و هر آنچه از خیر انجام دید الله آن را میداند، و توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه تقوا است و ای خردمندان پروای مرا بدارید)
قواعد رفتار، و معیارهای اخلاقی و آداب برخورد و تعامل با مردم معیار و مقیاسی آشکار از معیارهای پایبندی عملی به دین اسلام و نشانهای از نشانههای پیشرفت تمدنی و تعالی انسانی است و آن قواعد و آدابی است که بر روابط میان انسانها حاکم است، از هر طبقه و گروهی که باشند؛ قواعدی که احساس امنیت و محبت و حسن معاشرت و خوشبختی جامعه را در پی دارد.
حاجیان نیز در جمع خود و همچنین دیگر مسلمانان در اجتماعهای خود، تجلیگر مظاهر این رفتار و اخلاق دین خود و پایبندی به تعالیم شریعت خود هستند و هر که مردم را دوست بدارد آنان نیز او را دوست خواهند داشت و هر که را با نیکی با آنان رفتار نماید میپذیرند.
اخلاق نیک و برخورد خوب یکی زبان انسانی مشترک است که هر کس آن را میفهمد و بزرگواران جذب آن میشوند و حکیمان به آن گوش فرا میدهند.
چهرهٔ باز و بشاش بهترین وسیله را به دست آوردن مردم است و روی خوش کینهها را از بین میبرد و انسان حکیم کسی است که پیش از آن که مردم را با زبان مورد خطاب قرار دهد با عمل خود با آنان رابطه برقرار میکند.
ای مسلمانان، ای جمع حجاج:
در دین ما آن اندازه راهنماییها و توجیهات فراوانی وجود دارد که قادر است شبکهای وسیع از روابط را در دایرهٔ خانواده و جامعه و در دایرهٔ وسیعتر جهان اسلام و سپس دایرهٔ وسیعتر جامعهٔ اسلامی، شکل دهد و مدیریت کند.
همچنین در نصوص دینی ما آمده است که: «کاملترین مومنان از نظر ایمان بهترین آنها از نظر اخلاق است» [به روایت احمد و ابوداوود و ترمذی]
و در حدیث دیگری آمده است که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «اموال شما برای عطا کردن به همهٔ مردم کافی نیست پس شایسته است که چهرهٔ خود را برای آنان بشاش نمایید و اخلاقتان را نیک کنید» [به روایت ترمذی و حاکم از حدیث ابوهریره با سند صحیح]
و در حدیثی که امام مسلم از عبدالله بن عمرو بن عاص ـ رضی الله عنهما ـ روایت کرده است آمده که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمودند: «هر که دوست دارد از آتش دور شده و به بهشت داخل شود در حالی مرگش در رسد که به الله و روز قیامت ایمان دارد و طوری به نزد مردم آید که دوست دارد مردم به نزد او آیند».
مردم معادنی متفاوت و دارای طبقات و منزلتهای گوناگونی هستند و رفتار با همهٔ آنها به یک نحو چیزی است که در زندگی امکانپذیر نیست، برای مثال آنچه برای این مناسب است برای آن یکی مناسب نیست و رفتاری که با این گروه مناسب است ممکن است با آن گروه مناسب نباشد و رفتاری که با این یکی خوب است با دیگری زیبا نیست.
همینطور باید آنگونه مردم را مورد خطاب قرار داد که میدانند زیرا عقل و خرد انسانها یکی نیست و فهم مردم با هم متفاوت است و طبیعت آنان نیز متفاوت است. پدر و فرزند، همسر و برادر، رئیس و مرئوس، زودفهم و دیر فهم، گرم و سرد، خویشاوند دار و دور از خویشاوندان، مردم و صفاتشان و حالاتشان، در سختی و آسانی، و شادی و غم و در همهٔ اینها، خداوند بندگان خود را میآزماید…
حکیمان گفتهاند: اگر خواستی ماهی صید کنی برلبهٔ قلاب خود طعمهای مناسب بگذار، چه بسا کرمی برای این کار مناسب باشد و بهترین گوشت مناسب این کار نباشد!
ای مسلمانان، حجاج بیت الله:
در اینجا قصد داریم بخشی کوچک از سیرهٔ مصطفوی و راه و روش محمدی و سنت نبوی را در انواع معاملات و توجیهات برای گروهها و شخصیتهای متفاوت به نمایش بگذاریم؛ چرا که او آن برگزیدهٔ خداوند و هدایتگر بشریت است که خداوند او را با این سخن خویش بر دیگر بندگان ویژگی داده است:
{ لَقَدْ جَاءکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُوفٌ رَّحِیم } [توبه: ۱۲۸]
(پیامبری از سوی خود شما به نزد شما آمده است که رنج شما بر او سخت است، [به هدایت] شما حریص است و نسبت به مومنان مهربان و دلسوز است)
و خداوند عزوجل فرموده است:
{ فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین } [آل عمران: ۱۵۹]
(پس به سبب رحمتی از سوی الله بود که با آنان نرمخو شدی و اگر تندخو و سنگدل بودی از پیرامون تو پراکنده میشدند پس از آنان درگذر و برای آنان آمرزش بخواه و در کارها با آنان مشورت کن، پس هرگاه به کاری تصمیم گرفتی بر الله توکل کن زیرا الله توکل کنندگان را دوست دارد)
نخستین چیزی که در این سیرهٔ کریمهٔ نبوی و راه و روش محمدی، انسان را به تامل وا میدارد، رفتار ایشان با خانواده و اهل بیت خود است.
محبوب و پیامبر ما محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ انسانی مانند دیگر انسانها بود، لباس خود را میشست، گوسفند میدوشید و خود کارهای شخصی خود را انجام میداد و در مشغولیتهای خانوادهٔ خود میکوشید اما همینکه وقت نماز میشد برای نماز خارج میشد؛ [به روایت بخاری و ترمذی]
و میفرمود: «بهترین شما کسی است که با خانوادهٔ خود بهتر باشد، و من بهترین شما برای خانوادهٔ خود هستم» [به روایت ترمذی و ابن ماجه]
برخی از مردم به اشتباه گمان میکنند که مردانگی و شخصیت در چهرهٔ عبوس و در هم کشیده و صادر کردن امر و نهی و دوری از خوش گفتاری با خانواده و گوش ندادن به حرفهای آنان است.
در حدیثی طولانی که ام زرع روایت کرده است داستان شبنشینی و سخن و شوخی میان رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ وهمسرشان عائشه ـ رضی الله عنها ـ آمده است.
از دیگر نشانههای رفتار نیک با خانواده مشورت با آنها در مسائل خانوادگی و دیگر مسائل است. خداوند متعال میفرماید:
{ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْهِمَا } [بقره: ۲۳۳]
(پس اگر پدر و مارد بخواهند بر اساس رضایت دو طرف و مشورت با همدیگر کودک را از شیر بگیرند گناهی بر آنها نیست)
و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در داستان صلح حدیبیه با همسرش ام سلمه مشورت نمود و به مشورت او نیز عمل کرد. همچنین در داستان افک با بَریره مشورت کرد که قضیهٔ کوچکی نبود.
بیایید رفتار او را با اشتاهات مردم و غیرت زنانه ببینید؛ هنگامی که یکی از زنان او ظرف پر از غذایی را که دیگر همسر پیامبر برای او فرستاده بود شکست تنها کاری که او ـ علیه الصلاه والسلام ـ انجام داد این بود که با نرمی با وی برخورد کرد و فطرت و طبیعت زنانه را در نظر گرفت و فرمود: «مادرتان دچار غیرت شد» سپس غذا را با دستانش جمع کرد و گفت: «غذایی در برابر غذا، و ظرفی در برابر ظرف» [به روایت بخاری و ترمذی]
حافظ ابن حجر ـ رحمه الله ـ میفرماید: «در این حدیث این عبرت است که نباید زنان را برای غیرت در برابر یکدیگر سرزنش نمود زیرا در حالت به علت شدت خشمی که از غیرت سرچشمه میگیرد عقل آنان محجوب میشود».
برخورد شدید و خشونت و زدن از هر کس بر میآید، اما حِلم و بردباری و نرمش و گذشت و تسامح تنها از کسانی که دارای ارادهای قوی و اخلاق والا هستند بر میآید چنانکه صحابه میگویند: «پیامبر شما هیچگاه هیچ زنی و نه هیچ خدمتکاری را نزد [وهرگز کسی را نزد] مگر آنکه در جهاد در راه خداوند باشد» [به روایت احمد و ابوداوود]
اما دربارهٔ رفتار با کودکان میتوان بسیار از راه و روش نبوی سخن گفت:
از ملاحظات دقیق در مورد رفتار با کودکان این است که آنان تفاوت میان اوقات شوخی و اوقات جدی را نمیدانند. کودک گمان میکند که همهٔ وقت دیگران از آن اوست و اسلام نیز به این احساس او ارج نهاده است؛ میبینیم که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ دختر خود را در نماز نیز برمیدارد و در هنگام رکوع او را به زمین میگذارد و دوباره هنگامی که از رکوع بلند میشود او را برمیدارد. [متفق علیه]
و در جایی دیگر حسمن و حسین ـ رضی الله عنهما ـ در حالی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در نمازند سوار او میشوند و آن حضرت ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سجدهٔ خود را طولانی میکند تا آنکه کودکان از سیر بازی شوند. [به روایت احمد و نسائی]
و حتی یک بار هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در حال خطبه بود حسن ـ رضی الله عنه ـ به منبر بالا رفت و پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ او را در آغوش گرفت و بر سر او دست کشید و فرمود: «این فرزند من آقا است و شاید خداوند به دست او میان دو گروه بزرگ از مسلمانان را اصلاح نماید» [به روایت ابوداوود]
ای مسلمانان:
بهترین راه و آسانترین روش در برخورد با کودکان مهربان و شوخی با آنان و اهمیت دادن به آنان و توجه و عطوفت در حق آنان است و هیچکس نسبت به خانوادهاش مهربانتر از محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ نیست.
مشغولیتها و بسیار بودن وظائف و مسئولیتها نباید انسان را از چنین رفتاری با خانوادهاش باز بدارد زیرا این نیز از جملهٔ مسئولیتها و وظائف انسان است.
انس ـ رضی الله عنه ـ میگوید: ابراهیم فرزند رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در روستاهای نزدیک مدینه نزد دایه بود و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ در حالی که ما با او بودیم به راه میافتاد و داخل آن خانه میشد و او را بر میداشت و میبوسید سپس باز میگشت. [به روایت مسلم]
واژههای کلیدی رفتار با کودکان اینها هستند: بوسهای از روی مهربانی، آغوشی گرم، بازی کودکانه، که همهٔ اینها زبانی است ساده و کمهزینه اما دارای تاثیری بس بزرگ.
بیچاره آن سنگدلان خشک و خشن مانند این مرد که هنگامی که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را در حال بوسیدن نوهاش حسن بن علی ـ رضی الله عنهما ـ دید گفت: مگر شما کودکان خود را میبوسید؟ من ده فرزند دارم که تاکنون یکی از آنها را نبوسیدهام. اینجا بود که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: «آیا من میتوانم کاری انجام دهم وقتی خداوند رحمت و مهربانی را از قلبهای شما برداشته است؟»
بلکه حتی رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ اگر در حال نماز صدای گریهٔ کودکی را میشنید برای مراعات حال مادرش و برای آنکه دچار فتنه نشود نماز را کوتاه میکرد.
ای جمع دوستداران، ای حجاج بیت الله:
اما تعامل و رفتار با خدمتکاران و کارگران را این سخن انس ـ رضی الله عنه ـ دربارهٔ رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به تصویر میکشد، آنجا که میفرماید: رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ را ده سال خدمتگذاری کردم و هیچگاه برای کاری که انجام دادم نگفت چرا آن را انجام دادی؟ و برای کاری که نکردم هیچگاه نگفت چرا آن را انجام ندادی؟
به این داستان که برای خود انس ـ رضی الله عنه ـ رخ داده است توجه کنید: انس ـ رضی الله عنه ـ برای انجام یکی از کارهای رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ از خانه بیرون رفت، اما کودکان را دید که در بازار به بازی مشغولند و با آنها مشغول بازی شد زیرا خود وی کودک و در سن آنها بود. رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ که تاخیر انس را دید برای یافتن او خارج شد و او را در حال بازی با کودکان یافت.
انس میگوید: ناگهان رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ مرا از پشت سر گرفت، به او نگاه کردم و او در حالی که میخندید فرمود: «انس کوچولو! آیا آنجا که گفتم رفتی؟» گفتم: بله! خواهم رفت ای رسول خدا!
این درسی است که باید از پیامبر آموخت؛ درس انسانیت، نرمخویی و نرمی در صدا زدن کودکان: ایشان انس را «انس کوچولو» نامید و نه او را به تندی سرزنش کرد، چه رسد به آنکه بر سرش داد بزند یا آنکه او را مورد کتک و خشنونت قرار دهد.
همچنین هنگامی که مردی شکایت خدمتکارش را به نزد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ برد و گفت: او بدی میکند و ستم میورزد، آیا او را بزنم؟ فرمود: «هر روز هفتاد بار او را ببخش» [به روایت احمد و ابوداوود و ترمذی]
آری ای مسلمانان:
از جمله جاهایی که آداب رفتار بزرگوارانه خود را به نمایش میگذارد، موضعی است که مردم در معاملات و خرید و فروش و وام گرفتن از یکدیگر به نمایش میگذارند، چنانکه رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «خداوند رحمت کند بندهٔ آسانگیر را هنگامی که میفروشد، هنگامی که میخرد، هنگامی که به آسانی قرض خود را ادا مینماید، و هنگامی که قرض خود را به نیکی و نرمی از مردم میخواهد» [به روایت بخاری]
{ وَإِن کَانَ ذُو عُسْرَهٍ فَنَظِرَهٌ إِلَى مَیْسَرَهٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُون } [بقره: ۲۸۰]
(و اگر [بدهکارتان] تنگدست باشد تا هنگام گشایش به او مهلت دهید و اگر او را ببخشید این برایتان بهتر است اگر میدانستید)
و رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ میفرماید: «هر که دوست دارد خداوند وی را از سختیهای روز قیامت نجات دهد بر وامداری که دچار مشکل است آسان گیرد یا قرض را از او بردارد» [به روایت امام مسلم]
ای جمع حجاج:
اما دربارهٔ رفتار و برخورد با مکر فریبکاران و خیانت خیانتکاران و کفر کافران خداوند متعال خطاب به پیامبرش فرموده است:
{ وَلاَ تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىَ خَآئِنَهٍ مِّنْهُمْ إِلاَّ قَلِیلاً مِّنْهُمُ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین } [مائده: ۱۳]
(و تو همواره از خیانتی از سوی آنها آگاه میشوی مگر اندکی از آنان [که خیانتکار نیستند] پس آنان را ببخش و از آنان چشمپوشی کن. همانا الله نیکوکاران را دوست میدارد)
اگر انسان مسلم نگاهی به پیمانهایی که پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ با غیر مسلمانان بسته است بیندازد انواع و اقسام تسامح و جدال نیک و عفو و گذشت را مشاهده خواهد کرد که او را به تعجب وا خواهد داشت چنانکه در فتح مکه میفرمایند: «هر که وارد خانهٔ ابوسفیان شود در امان است، هر که در را بر خود ببندد در امان است و هر که سلاح را به زمین اندازد در امان است».
و خطاب به قریش با آن تاریخ سیاه و ستمگرانهشان با رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و یارانش و شکنجهای که در حق مستضعفان روا داشته بودند، در روز فتح چنین فرمود: «فکر میکنید با شما چه خواهم کرد؟» گفتند: برادری بزرگوار و برادرزادهای بزرگوار، فرمود: «به شما چنان میگویم که یوسف به برادرانش گفت: {امروز هیچ سرزنشی بر شما نیست، الله شما را بیامرزد و او مهربانترین مهربانان است} بروید که شما آزادید».
و هنگامی که به او گفتند تا علیه مشرکان نفرین کند فرمود: «من لعنت کننده مبعوث نشدهام بلکه به عنوان رحمت برانگیخته شدهام» [به روایت مسلم]
و بعد، ای بندگان خداوند:
ترازوی در اختیار شماست که تفاوتی در اندازهگیریاش نیست و معیاری است که کم و زیاد نمیکند، برای دیگران همان چیزی را بپسندید که برای خود میپسندید و برای دیگران همان چیزی را بد بدارید که برای دیگران بد میدارید و همانطور که دوست دارید در حق شما نیکی کنند، شما نیز در حق دیگران نیکی کنید و برای مردم همان چیزی را راضی باشید که برای خود راضی هستید، و به مردم چیزی نگویید که دوست ندارید به شما بگویند، به مردم ستم نکنید همانطور که ستم را در حق خود دوست ندارید و در حق اهل خیر و آنانی که اهل خیر نیستند خوبی کنید که اگر آنان اهل خیر نباشند شما اهل آن باشید.
بندگان خداوند:
چه بسیار بلاهای که به واسطهٔ یک نیکی از مسلمانی دفع گردیده است و چه بسا غم و غصهای که به سبب نیکی از بین رفته و یا محتاجی را از تنگنا نجات داده است و هرکه در دنیا نیکی پیشه کند در بهشت به زیر سایهٔ نعمت در آید و بهترین مردم کسی است که بیشتر امر به معروف نماید و از منکر نهی کند و بیشتر صلهٔ رحم به جای آورد و هر کس با مردم رفت و آمد کند و بر اذیتشان صبر پیشه کند بهتر از کسی است که با مردم رفت و آمد نداشته باشد و بر آزارشان صبر نکند.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
{ وَلاَ تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیم (۳۴) وَمَا یُلَقَّاهَا إِلاَّ الَّذِینَ صَبَرُوا وَمَا یُلَقَّاهَا إِلاَّ ذُو حَظٍّ عَظِیم (۳۵) وَإِمَّا یَنزَغَنَّکَ مِنَ الشَّیْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیم } [فصلت: ۳۴-۳۶]
(نیکی و بدی برابر نیستند تو به سوی آنچه بهتر است میل نما، آنگاه آنکه میان تو و او دشمنی وجود دارد چنان میشود که گویا دوستی یکدل است (۳۴) و این (خصلت) را جز کسانی که شکیبایند به دست نمیآورند و این خصلت را جز صاحب بهرهای بزرگ به دست نخواهد آورد (۳۵) و اگر از سوی شیطان دمدمهای به تو رسید به الله پناه ببر که همانا او بسیار شنوا و داناست)
خداوند متعال من و شما را با قرآن بزرگ و راه و روش محمد ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ سود رساند. این سخن خویش را گفته و برای خود و شما و دیگر مسلمانان از هر گناهی از خداوند آمرزش میطلبم، پس از او آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خطبهٔ دوم:
ستایش از آن خداوند است، ستایش از آن خداوندی است که مردم را برای روزی که شکی در آن نیست جمع خواهد کرد، میداند که بنده چه چیز را پنهان کرده است، او را سپاس و ستایش میگویم و از از او آمرزش و هدایت میخواهم و گواهی میدهم که معبودی به حق نیست جز الله که واحد و بیشریک است، گواهی بندهای که با قلب خود به آن یقین دارد و به زبان اعلام میکند، و گواهی میدهم که سرور و پیامبر ما محمد، بنده و پیامبر اوست که برای عبادت پروردگار پاهایش ورم میکرد و روزه میگرفت و آن را به هم صل میکرد زیرا پروردگارش او را آب و غذا میداد؛ درود و سلام و برکات خداوند بر او و بر اهل بیت و یاران او و تابعین و همهٔ کسانی باد که تا قیامت از او پیروی نمایند.
اما بعد:
ای جمع دوستان، حجاج بیت الله الحرام:
از جمله آداب رفتار نیک این است که انسان یقین داشته باشد هیچکس خالی از عیب نیست.
سعید بن مُسیب ـ رحمه الله ـ میفرماید: «هیچ انسان شریف و بزرگوار و عالم و اهل فضلی نیست مگر آنکه عیبهایی در وی وجود دارد».
مردم از کسی که اشتباهاتشان را فراموش نمیکند و پی در پی آنان را به یاد خطاهایشان میاندازد بدشان میآید و روبرو شدن با مردم به این صورت کوتاهترین راه برای دشمنی است و هر کس مسلمانی را بپوشاند خداوند نیز او را میپوشاند و متقیان کسانی هستند که خشم خود را فرو میخورند و مردم را مورد عفو قرار میدهند.
ارزش دیگران را بدان تا آنان نیز قدر تو را بدانند، به روی مردم لبخند بزن تا آنان به روی تو تبسم کنند و بدان که تبسم در چهرهٔ برادرت صدقه است. برانگیختن احساسات زیبا در درون مردم راهی حکیمانه و بزرگوارانه برای به دست آوردن دل آنان و تاثیر در آنان است.
در رفتار با دیگران تلاش کن از سخن گفتن دربارهٔ خود و نسبت دادن فضائل به خود و انداختن تقصیرات به گردن دیگران خودداری نمایی زیرا آنچه تو به آن افتخار میکنی شاید از نظر مردم یک عیب باشد. به سخن دیگران به خوبی گوش فرا ده زیرا قطع کردن سخن دیگران باعث جریحه دار شدن احساسات آنها میشود و بدان هر که مردم را تشکر نکند خداوند را شکر نگفته است، و در مود سخنی که دیگران میگویند تا تا امکان برداشت خوب وجود دارد گمان بد مبر.
اما بعد: این را بدانید که مردم ـ که شما نیز از آنان هستید ـ اول احساس هستند سپس عقل و خرد.
پس تقوای الله را پیشه سازید زیرا هر که اخلاق خود را نیکو نماید به مقام روزهدار شبزندهدار میرسد و انسان مومن کسی است که دیگران با او خو میگیرند و خیری در کسی که مردم به او نزدیک نمیشوند نیست و بهترین مردم سودمندترین آنانند.
و در پایان بر آن رحمت خداوندی پیامبرتان محمد رسول خداوند درود و سلام فرستید که خداوند شما را به آن امر نموده و فرموده است:
{ إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا } [احزاب: ۵۶]
خداوندا بر بنده و پیامبرت محمد مصطفی و نبی مجتبی، و بر اهل بیت پاک او و همسرانش مادران مومنان درود و سلام و برکت ارزانی دار و از چهار خلیفهٔ راشد، ابوبکر و عمر و عثمان و علی و از دیگر صحابه و تابعین و کسانی که تا قیامت به نیکی از آنها پیروی نمایند راضی و خشنود باش، ای کریمترین کریمان.
خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده، خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده، خداوندا اسلام و مسلمانان را عزت ده و شرک و مشرکان را خوار گردان و ظالمان و گردنکشان و ملحدان و دیگر دشمنان دین و امت را خوار گردان.
خداوندا ما را در سرزمنهایمان ایمن گردان و مسئولان ما را اصلاح نما و ولایت ما را بر عهدهٔ کسانی بگذار که تقوای تو را پیشه سازند و در پی رضایت تو باشند.
خداوندا والیان امر مسلمانان را برای عمل به کتاب و سنت پیامبرت ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ موفق گردان و آنان را رحمتی برای بندگانت قرار ده و کلمهٔ آنان را بر حق و هدایت یکی گردان.
خداوندا برای امت اسلام امر رشدی قرار ده که در آن اهل طاعتت عزیز شوند و اهل معصیتت هدایت شوند و در آن به معروف امر شود و از منکر نهی شود، همانا تو بر هر کاری توانایی.
خداوندا برادران ما در سومالی گرسنهاند آنان را غذا ده، بیلباسند آنان را بپوشان، پابرهنهاند آنان را بلند کن، خداوندا بیمارشان را شفا ده و مردگانشان را بیامرز و کلمهٔشان را یکی گردان و وضعیتشان را اصلاح نما. خداوندا سختی را از سختیدیدگان برطرف نما و زیان را از زیاندیدگان بردار ای مهربانترین مهربانان.
خداوندا دین ما را که نگهدارندهٔ امر ماست، و دنیای ما را که زندگیگاه ماست و آخرت ما را بازگشتگاه ماست اصلاح نما و زندگی را برای ما عامل زیادهٔ نیکیها و مرگ را آسودگی از هر بدی بگردان و عاقبت ما را در همهٔ امور به خیر گردان و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نجات ده.
خداوندا هر که را برای دین ما و سرزمین ما و مسئولان ما و امنیت و امت و وحدت ما اردهٔ بدی دارد به خود مشغول ساز و تدبیرش را در نابودیاش قرار ده ای پروردگار جهانیان.
خداوندا صهیونیستهای غاصب را نابود گردان که آنان را یارای ناتوان ساختن تو نیست.
خداوندا تویی آن الله که مبعودی به حق جز تو نیست، تو بینیازی و ما نیازمند، باران را بر ما نازل گردان و ما را از نومیدان مگردان.
خداوندا تویی آن الله که مبعودی به حق جز تو نیست، تو بینیازی و ما نیازمند، باران را بر ما نازل گردان و ما را از نومیدان مگردان.
خداوندا تویی آن الله که مبعودی به حق جز تو نیست، تو بینیازی و ما نیازمند، باران را بر ما نازل گردان و ما را از نومیدان مگردان.
خداوندا ما را باران ده، خداوندا ما را باران ده، خداوندا ما از تو آمرزش میخواهیم که تو بسیار آمرزندهای، پس آسمان را بر ما بباران، و آن را برای ما نیرو و توانی برای طاعت خود بگردان.
خداوندا حج را برای حاجیان آسان گردان، خداوندا حج را برای آنان آسان گردان و حجشان را حجی مبرور و تلاششان را مورد پذیرش و گناهاشن را آمرزیده بگردان. خداوندا بازگشتشان را نیک گردان و آنان را سالم و غنیمت یافته و مورد قبول قرار گرفته به سوی سرزمینشان بازگردان.
{پروردگارا ما را در دنیا و آخرت نیکی عطا کن و از آتش دوزخ دور بدار} [بقره: ۲۰۱]
پاک و منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت از آنچه به دروغ وصفش میکنند و سلام بر پیامبران، والحمدلله رب العالمین.