استقلال قضاوت در اسلام
دین اسلام بر استقلال قضاوت و قاضی تأکید فراوانی نموده است.
هدف از این کار، استواری و حفاظت قضاوت و قاضی و نیز آزادی وی در حکم و اثبات حقیقت و منع دخالت در احکام وی و دورساختنش از عوامل تأثیرگذار بیرونی و سیاسی و فردی است.
زیرا قاضی پناهگاه مظلومان و مأمن ستمدیدگان و دادگر مستحقّان و کوبندۀ باطلان و ستمگران بوده و وظیفه دارد که حقوق را به صاحبانش برگرداند و بدون هیچ نوع عامل تأثیرگذار عمومی و خصوصی، حکم به حقیقت نماید.
الله ـ میفرماید:
﴿وَلَا یَجۡرِمَنَّکُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ﴾ [المائده: ۸]
«دشمنی با گروهی، شما را بر آن ندارد که عدالت نکنید؛ عدالت نمایید که به پرهیزگاری نزدیکتر است.»
﴿وَأَنِ ٱحۡکُم بَیۡنَهُم بِمَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ﴾ [المائده: ۴۹]
«و در میان آنان [یهود] براساس آنچه الله [در قرآن] نازل کرده است، حکم کن.»
﴿وَلَا تَکُن لِّلۡخَآئِنِینَ خَصِیمٗا﴾ [النّساء: ۱۰۵]
«و مدافع [و حمایتکنندۀ] خائنان مباش.»
بر این اساس، برای حاکم و امیر جایز نیست که ارادۀ خویش را بر قاضی تحمیل کند، امّا اگر بداند که از راه حقیقت منحرف شده و در این زمینه مطمئن باشد، میتواند او را برکنار نماید.
علاوه بر این، در تاریخ اسلامی از همان ابتدای اسلام تاکنون شواهد فراوانی وجود دارد که بیانگر استقلال قضاوت و پاکی قاضیان اسلامی است.[۱]
[۱]– النّظام السّیاسی فی الإسلام، عبدالعزیز خیّاط، ص ۲۶۷٫