استدلال به قدر برای انجام محرّمات و ترک واجبات

استدلال به قدر برای انجام محرّمات و ترک واجبات

ایمان به قدر باعث نمی­شود که انسان گنهکار برای انجام امور حرام و ترک واجبات، دلیلی داشته باشد.

شیخ الإسلام ابن تیمیّه می­گوید: «به اجماع مسلمانان و سایر ملّت­ها و عاقلان، کسی نمی­تواند تقدیر را به عنوان دلیل برای گناه خویش قلمداد کند، زیرا اگر چنین عملی صحیح می­بود، هر کس می­توانست آنچه به ذهنش خطور می­کند؛ مانند کشتن افراد، گرفتن اموال و انواع فساد در زمین را انجام دهد و قضا و قدر را دلیل بیاورد. همین فردی که تقدیر را علّت گناهش بیان می­کند، اگر شخص دیگری به او ستم نماید و قضا و قدر را دلیل آورد، او نمی­پذیرد و دچار تناقض می­شود و تناقض و تضادّ سخن و دیدگاه، دلالت بر فساد و بطلانش دارد. بنابراین استدلال به قدر [در انجام محرّمات و ترک واجبات] از نظر عقلی، باطل و ناجایز است».[۱]

یکی از شواهد و دلایل سخن فوق این است که می­بینیم انسان در جستجوی فواید خویش در امور دنیوی است و می­خواهد که به آن‎ها برسد و در این زمینه، تمایلی به زیان و ضرر ندارد، امّا تقدیر را دلیل انحراف و اشتباهش بیان می­کند!!!

پس چرا از منافع دینی روی می­گرداند و متمایل به ضررها می­شود و سپس قضا و قدر را به عنوان دلیل می­آورد؟!

اکنون به این مثال توجّه کن تا موضوع مذکور برایت روشن شود: اگر فردی قصد سفر به شهری نماید و دو راه برای رسیدن به آن شهر وجود داشته باشد؛ یکی امن و مطمئن و دیگری ناامن و نامطمئن و دارای قاتل و راهزن. به نظر شما، از کدام راه خواهد رفت؟

بدون تردید او راه اولی را در پیش خواهد گرفت. پس چرا در امور دینی و اخروی، راه بهشت و نه جهنّم را در پیش نمی­گیرد؟!

علاوه بر این، می­توان به فردی که در توجیه ترک واجبات و انجام گناهان، تقدیر را دلیل می­آورد – بر اساس روش خودش- گفت که: ازدواج نکن؛ اگر الله متعال اراده کرده باشد که تو صاحب فرزند شوی، او را به تو خواهد داد و گر نه، که فرزندی نخواهی داشت. همچنین نخور و ننوش؛ اگر الله I سیری و سیرابی را برای تو مقدّر کرده باشد که سیر و سیراب خواهی شد و گرنه، نه. و زمانی که شیری درنده بر تو حمله­ور شد، فرار نکن؛ اگر الله متعال نجات را برای تو مقدّر نموده باشد، نجات خواهی یافت و در غیر این صورت، فرار سودی نخواهد داشت. و هنگامی که بیمار شدی، خودت را درمان نکن؛ اگر اللهY برایت شفا خواسته باشد که خوب می­شوی و گر نه، دارو و درمان فایده­ای نخواهد داشت و … .

آیا با سخنان فوق، موافق خواهد بود؛ اگر موافق باشد، می­فهمیم که عقلش را از دست داده و چنانچه مخالف باشد، دیدگاه و حجّتش باطل و اشتباه است.

به طور خلاصه، از نظر شرعی، عقلی و تجربی، استدلال به قدر در توجیه گناهان یا ترک عبادات، استدلالی باطل است.[۲]

[۱]– مجموع الفتاوی، ج ۸، ص ۱۷۹؛ إقتضاء الصّراط المستقیم، ابن تیمیّه، ج ۲، صص ۸۵۸- ۸۵۹٫

[۲]– منهاج السّنّه النّبویّه، ج ۳، صص ۶۵- ۷۸؛ مجموع الفتاوی، ج ۸، صص ۲۶۲- ۲۶۸؛ إیقاظ الفکره لمراجعه الفطره، صنعانی، ص ۳۰۶؛ الإیمان بالقضاء والقدر، صص ۱۳۰- ۱۳۵٫

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …