در وبلاگ سلفی گری نقد وهابیت نوشته اند:
ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺁﻳﺎﺕ ﻣﺘﻌﺪّﺩﻱ ، ﺭﺅﻳﺖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﻔﻲ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﻋﻼﻡ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ؛ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﺎﺕ ۵۴ ﻭ ۵۵ ﺳﻮﺭﮤ ﺑﻘﺮﻩ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﺪ : {ﻭَﺇﺫ ﻗﺎﻝَ ﻣُﻮﺳﻲ ﻟِﻘَﻮﻣِﻪِ ﻳﺎ ﻗﻮﻡِ ﺇﻧَّﻜُﻢ ﻇَﻠَﻤﺘُﻢ ﺃﻧﻔُﺴَﻜُﻢ ﺑِﺎﺗِﺨﺎﺫِﻛُﻢُ ﺍﻟﻌِﺠﻞَ ﻓﺘُﻮﺑُﻮﺍ ﺇﻟﻲ ﺑﺎﺭﺋِﻜُﻢ ﻓَﺎﻗﺘُﻠُﻮﺍ ﺃﻧﻔُﺴَﻜُﻢ ﺫﺍﻟِﻜُﻢ ﺧَﻴﺮٌ ﻟَﻜُﻢ ﻋِﻨﺪَ ﺑﺎﺭﺋِﻜُﻢ ﻓﺘﺎﺏَ ﻋَﻠَﻴﻜُﻢ ﺇﻧّﻪُ ﻫُﻮَﺍﻟﺘّﻮّﺍﺏُ ﺍﻟﺮَّﺣﻴﻢُ ( ۵۴ ) ﻭَ ﺇﺫ ﻗﻠﺘُﻢ ﻳﺎﻣُﻮﺳﻲ ﻟَﻦ ﻧُّﺆﻣِﻦ ﻟَﻚَ ﺣَﺘّﻲ ﻧﺮَﻱ ﺍﻟﻠﻪَ ﺟَﻬﺮَﺓً ﻑَ ﺃﺧَﺬَﺗﻜُﻢُ ﺍﻟﺼّﺎﻋِﻘَﺔ ﻭَ ﺃﻧﺘُﻢ ﺗَﻨﻈُﺮُﻭﻥَ} ( ۵۵ ).
ﻳﻌﻨﻲ : ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺑﻪ ﻗﻮﻣﺶ ﮔﻔﺖ ﺍﻱ ﻗﻮﻡ ! ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﺍﺧﺬ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﮔﻮﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﭘﺮﺳﺘﺶ ﺁﻥ ، ﺑﺮ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻇﻠﻢ ﻧﻤﻮﺩﻳﺪ ، ﭘﺲ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﻛﻨﻴﺪ ، ﭘﺲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﻴﺪ ، ﺁﻥ ، ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ، ﺳﭙﺲ ﺗﻮﺑﮥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﻭﺳﺖ ﺗﻮﺑﻪ ﭘﺬﻳﺮ ﻭ ﺭﺣﻢ ﻛﻨﻨﺪﻩ
ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺍﻱ ﻣﻮﺳﻲ ! ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺁﻭﺭﻳﻢ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺁﺷﻜﺎﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﻴﻢ ، ﭘﺲ ﺻﺎﻋﻘﻪ ﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﺪ .
نویسنده بعد از ذکر این آیه می گوید: ﺍﮔﺮ ﺭﺅﻳﺖِ ﺧﺪﺍ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﭘﺬﻳﺮ ﺑﻮﺩ ﺗﻘﺎﺿﺎﻱ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻜﺒﺎﺭ ﻭ ﺗﺠﺎﻭﺯ ﺍﺯ ﺣﺪّ ﻭ ﺗﻤﺮّﺩِ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﺤﺴﻮﺏ ﻧﻤﻲ ﮔﺮﺩﻳﺪ.
در جواب می گوییم:
اولا:شما این آیه را نفهمیده و ما را متهم می کنید زیرا از این آیه کاملا واضح است که بنی اسرائیل منکر وجود خدا شده بودند و گوساله ای را خدا دانسته پرستش می کردند بنابر این تقاضای رؤیت خدا توسط آنها بر مبنای انکار خدا بود یعنی آنها نمی خواستند با رؤیت خدا به خدا ایمان بیاورند بلکه از روی تمسخر به سیدنا موسی می گفتند خدایت را به ما نشان بده یعنی بر این باور بودند که اگر خدایی یگانه وجود دارد پس کجاست چرا ما اورا نمی بینیم؟ و ظلم و تمردشان نیز همین انکار خدا و تمسخر دین خدا بود و عذاب خدا به همین سبب آنها را فرا گرفت.