مانندِ مثالِ سابق در موردِ وقف اراضی زراعی بدون نص گذاشتن بر حقوق ارتفاقی در عقدنامه. نیز، مانندِ حکم به طهارتِ باقیماندهی غذا و آب پرندگان شکاری که در این مثال، قیاس جلی -یعنی قیاسِ آن بر باقیماندهی غذا و نوشیدهی حیواناتِ درنده- به نجسبودنِ آن حکم میکند، لکن فقها، به اعتبارِ قیاس آن بر پاکبودن باقیماندهی غذا و نوشیدهی انسان، قایل به طهارت آن شدهاند، زیرا این پرندگان با منقارهای خود که استخوانهای پاکی هستند آب مینوشند و این یک قیاس خفی است و بنابراین، حکم به آن مبتنی بر استحسان است[۱].
[۱]– برخی این مثال را مثال برای استحسان با ضرورت دانستهاند و این سخن وجهی قوی هم دارد.