لطفا در مورد آیه ی (یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک …)و نیز در مورد آیه ی (الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا) بیان کنید که علت نزول آیه برای چی بوده وآیا اینکه اهل تشیع هر۲آیه ی فوق را مربوط به واقعه ی غدیر خم نسبت می دهند درست است؟(یعنی به گفته ی آنها آیه ی اول قبل وآیه ی دوم بعد واقعه ی غدیر خم بر پیغمبر خدا در شان ولایت و امامت علی(رض) نازل شده است).
الحمدلله،
اولا:
ابوشیخ از حسن بصری روایت کرده است: رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود: خداوند تعالی مرا به رسالت مبعوث کرد و من در خود توانایی این کار را نمیدیدم، زیرا میدانستم مشرکان تکذیبم میکنند. پس خدای تعالی به من وحی کرد یا پیام او را به مردم برسانم و یا ناگزیر مورد خشم و عذاب الهی قرار گیرم. همین بود که خدا صلی الله علیه وسلم آیه « یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» را نازل کرد.
و حاکم و ترمذی از عایشه رضی الله عنها روایت کرده اند: نبی کریم تا نزول این آیه « وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» با نگهبانان مسلح (اصحابش) حراست و پاسبانی میشد. پس از نزول این آیه پیامبر سرش را از خانه بیرون کرد و به محافظانش گفت: شما بازگردید که خدا خودش مرا نگاه میدارد. ترمذی ۳۰۴۶، حاکم ۲ / ۳۱۳٫
این حدیث دال بر این است که این آیه در شب و هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وسلم در بستر بوده نازل شده است.
در این آیه الله تعالی به رسولش امر می کند که تمام رسالات از طرف خداوند را ابلاغ کند وبرای انجام رسالات خداوند قیام و کوشش کند وامام بخاری از حدیث سیده عائشه رضی الله تعالی عنها می آورد که هرکس ادعا کند که محمد صلی الله علیه وسلم چیزی از رسالت را کتما کرده دروغ گفته است، ودر صحیحین آمده که اگر رسول الله می خواست آیه ای را کتمان کند این آیه را کتمان می کرد «وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ» . از خدا پروا بدار و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود در دل خود نهان مىکردى و از مردم مىترسیدى با آنکه خدا سزاوارتر بود که از او بترسى.
پس متوجه می شویم این آیه فقط در مورد این است که رسول الله چیزی از رسالت را کتمان نمی کند واگر چیزی از اوامر الهی را ابلاغ نکند رسالتش کامل نمی شود.
نکته: همانطور که می بینیم ظاهر این آیه سخنی از امامت علی رضی الله عنه نمی زند، و به این دلیل علمای شیعه برای اثبات آنچه که خود می خواهند شروع به دست کاری در آیات کرده و ادعا کردند که در آیه اسم علی آمده بود اما حذفش کردند چه کسانی؟صحابه!!
وآیه در نزدشان اینطور نازل شده: (یا أیها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک فی علی )تفسیر قمی ص۲۰۱ در تفسیر سوره سباء ایه ۲۰٫
یعنی معتقد به تحریف این آیه از قرآن هستند و می گویند نام علی رضی الله عنه را حذف کردند در حالی که خداوند می فرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حجر ۹).
یعنی: بی گمان ما قرآن را فرو فرستاده ایم و قطعاً خود نگهبان آن هستیم.
و لازمه ی حفظ قرآن، حفظ تمامی آیات و الفاظ و کلمات و حروف قرآن از دستبرد یا تغییر یا تحریف و تبدیل و حذف است، چطور می توان پنداشت که خداوند حفظ قرآن و احکام آنرا تضمین کرده باشد ولی توانایی محافظت آنرا در برابر دسته ای مرتد (به قول شیعه) نداشته باشد تا آنکه قرآن کنونی تغییر یافته باشد!! العیاذبالله از این اعتقاد باطل که ثابت کننده ی ضعف و ناتوانی برای خداوند توانمند است. ببینید که شیعه برای اثبات اعتقادات وهمی خود تا کجا پیش رفته است..
دوما:
پس از آنکه با یاری و توفیق پروردگار و امامت رسول خدا صلی الله علیه وسلم و همراهی یاران و اصحابش رضی الله عنهم اسلام به پیروزی بر مشرکان و استقرار کامل در سرزمین جزیرهالعرب، و پس از آنکه پیامبر صلی الله علیه وسلم در اواخر عمر مبارکشان به حج رفتند، در روز جمعه که مصادف بود با روز عرفه خداوند متعال آیه ی زیر را بر وی نازل فرمودند:
«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا»(مائده ۳).
یعنی: «امروز دین شما را برایتان کامل گردانیدم» با غالب ساختن آن بر همه ادیان و با کامل ساختن احکامی که مورد نیازتان است؛ اعم از حلال و حرام و غیره «و نعمت خود را بر شما تمام گردانیدم» باکامل ساختن دین، فتح مکه، سرکوب کفار و نا امیدکردنشان از غلبه و پیروزی بر شما «و دین اسلام را برای شما پسندیدم» همین دینی را که شما امروز برآنید، به عنوان دین پسندیده و آیین برگزیده خویش تا واپسین دم از عمر دنیا برگزیدم.
با شنیدن این آیه، بعضی از صحابه به گریه افتادند؛ چرا که این آیه به گونهای از پایان عمر پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر میداد. عمر نیز به گریه افتاد؛ وقتی از او پرسیدند که چرا گریه میکنی؟ گفت: همیشه بعد از این کمال، نقصان خواهد بود. السیره النبویه، ابوشهبه، ج ۲، ص ۵۷۵٫
ابنجریر میگوید: «رسول خدا صلی الله علیه وسلم پس از این تاریخ، فقط هشتاد و یک روز زنده بودند، سپس بهسوی رفیق اعلی شتافتند».
نکته: پیامبر صلی الله علیه وسلم چهار روز در مکه اقامت گزید (شنبه تا چهارشنبه) و چاشت گاه روز پنجم (پنجشنبه) با تمامی مسلمانانی که در رکاب ایشان بودند، به سوی (منی) به راه افتاد و در آنجا اردو زد و نماز ظهر، عصر، مغرب، عشاء و فجر روز بعد را در همانجا برگزار نمود. و بعد از طلوع خورشید، دستور داد برای او خیمهای در «نمره» بزنند و به راه افتاد. قریش فکر میکرد که آن حضرت کنار کوه «معشر الحرام» توقف خواهد کرد، اما پیامبر از آن گذشت تا اینکه به عرفه رسید و به خیمهای که برای ایشان در نمره تدارک دیده بودند، فرود آمد. سپس وقتی که خورشید رو به زوال گذاشت، دستور داد تا شترش (قصوا) را آماده سازند. آن گاه به آخر دره عرفه آمد و به موعظه مردم پرداخت و فرمود: خونها و مالهایتان بر یکدیگر مانند حرمت این روز در این ماه و در این شهر، حرام و محترم هستند و فرمود: خونهایی که در زمان جاهلیت ریخته شده است، بخشیده میشوند و اولین این خونها، خون ابن ربیعه بن حارث است که شیرخواری در میان بنی سعد بود و بدست طایفه هذیل کشته شد. من آن را میبخشم؛ همچنین ربای زمان جاهلیت پرداخت نمیشود و اولین ربایی که بخشیده میشود، ربای مالهای عباس بن عبدالمطلب است و از خدا در مورد زنان بترسید؛ چون شما آنان را به امان خدا در اختیار گرفته و با نام خدا آنها را برای خود حلال نمودهاید و شما نیز بر آنان حقوقی دارید. نباید به خانه شما کسی را اجازه بدهند که شما دوست ندارید. اگر چنین کردند، آنها را تنبیه نمایید ولی تنبیهی ملایم و خوراک و پوشاک آنها براساس عرف بر عهده ی شماست.
من در میان شما چیزی را میگذارم که تا بدان چنگ زدهاید، گمراه نخواهید شد و آن کتاب خداست؛ پس فرمود: از شما در مورد من پرسیده میشود، شما چگونه پاسخ میدهید؟ گفتند: ما گواهی میدهیم که شما تبلیغ نمودید و نصیحت کردید و رسالت خود را ادا نمودید. آن گاه انگشت سبابه خود را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! گواه باش و این جمله را سه مرتبه تکرار نمود. صحیح السیره النبویه، ص ۶۶۱ – مسلم، کتاب الحج، شماره ۱۲۱۸٫
سپس اذان و اقامه گفت و نماز ظهر را اقامه کرد و بعد از اتمام نماز ظهر، اقامه گفت و بدون فاصله بین دو نماز، نماز عصر را برگزار نمود؛ سپس سوار بر ناقه خود، به موقف آمد و رو به قبله ایستاد و تا اینکه خورشید غروب کرد دعا نمود و در حالی که دستهایش را تا برابر سینهاش بلند کرده بود، میگفت: بار الها! تو سخنان مرا میشنوی و جایگاه مرا میبینی و از ظاهر و باطن من خبر داری، هیچ چیزی از امر من بر تو پوشیده نیست. من بیچاره و فقیر هستم. کمکم کن و پناهم ده به گناهانم اعتراف میکنم و از تو مانند یک مسکین سوال مینمایم و مانند یک مجرم زبون، فریاد بر میآورم و مانند یک ورشکسته ترسنده، تو را میخوانم. تسلیم تو هستم و چشمانم از ترس تو اشک میریزند و جسم من در مقابل تو کرنش میکند و بینی من در مقابل تو به خاک مینشیند. بارالها! مرا از دعایت محروم مکن و با من مهربان و بخشنده باش ای بهترین کسی که از او خواسته میشود و ای بهترین عطا کننده! السیره النبویه، ندوی، ص ۳۸۹٫
در همین مکان این آیه بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم نازل گردید:
« الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا» (مائده، ۳)
نکته: آیه ی فوق تنها قسمتی از آیه ی ۳سوره مائده است، و اصل آیه چنین است:
« حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَهُ وَالْمَوْقُوذَهُ وَالْمُتَرَدِّیَهُ وَالنَّطِیحَهُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَهٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ»
یعنی: گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتى که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندى بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگرى مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتى که روى بتها (یا در برابر آنها) ذبح مىشوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههاى تیر مخصوص بخت آزمایى؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما،مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگى، دستشان به غذاى دیگرى نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعى ندارد که از گوشتهاى ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
حال بعضی از علمای مذهب شیعه مثل علامه طباطبائی در تفسیر المیزان چون دیدند وحدت موضوعی آیه برهم می خورد و ممکن نیست خداوند نیم آیه را به بیان شریعت اختصاص بدهد و یکباره آیه قطع کند وارتباط درون آیه را بر هم بزند وبگوید علی ولیِ خدا و جانشین پیامبر است و باز به بیان شریعت ادامه دهد ناچارا گفتند جای این آیه اینجا نبوده و کار را خرابتر کردند و نشان دادند که کلام خدا امام آنان نیست!
این شأن نزول آیاتی بودند که سوال کننده مطرح کرده بودند، و همانطور که مشاهده شد ربطی به موضوع غدیر یا علی رضی الله عنه ندارد، مگر آنکه کسی بخواهد با زور و با استناد به روایات جعلی قضیه را به نفع عقیده ی خود تغییر دهد.
مانند شیعه که آیه ی اول را مربوط به آن می داند که به قول آنها خداوند آن آیه را بر پیامبر صلی الله علیه وسلم نازل فرموده تا جانشینی علی رضی الله عنه را اعلام کند، و آیه ی دوم را نشانه ی پایان رسالت با اعلام جانشینی علی رضی الله عنه از سوی پیامبر صلی الله علیه وسلم می دانند!!
ادعایی که هیچ سند صحیح و معتبری آنرا تایید نمی کنند، بجز روایات جعلی که از لحاظ علم روایتی ارزشی ندارند..
والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد وعلى آله وأصحابه والتابعین لهم بإحسان إلى یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com