هنگامی که انسان زندگی یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم را مطالعه می کند مواردی را مشاهده مینماید که شگفتی انسان را بر میانگیزد و به شوق و علاقه اش نسبت به اندیشهاش میافزاید و عزت و افتخار خویش را در مییابد و مسائلی را میآموزد که غیر قابل شمارش است و هیچ قلمی را یارای نوشتن آن نیست و هیچ کتابی آنها را در بر نمیگیرد؛ زیرا آنها کسانی بودند که همراه رسول خدا زیستند و مستقیما از وی دانش آموختند و سنت و احادیثش را به دیگران منتقل نمودند. و رسول الله صلی الله علیه وسلم برای آنها بهترین الگو بوده و نسبت به آنها شفقت و مهربانی فراوانی داشتند و نیز همواره احوال آنها را جویا میشد و یارانش نیز همراه او در پیکارهایش با دشمنان جنگیدند و خداوند بوسیله آنها دین را عزت بخشید.
و از میان آنها فرمانده زیرک و سرباز نمونه و قهرمان اسلام خالد بن ولید بود کسی که زرههای جنگی در مقابل وی نرم می شدند و هر سپاه و لشکری که در مقابل وی قد علم کرد شکست را تجربه نمود و با شمشیر عزتش افتخاراتی را بر عرصه تاریخ حک نمود که هیچگاه به فراموشی سپرده نخواهند شد. و به تاریخ آموخت که نفاق جایی در قلب انسان صادق ندارد و در میادین نبرد به پیروزیهای فراوانی دست یافت و در پیشاپیش صف نبرد با دشمنان ایستاد جایی که تنها انسانهایی که خواستار مجد و عظمت و بزرگی هستند قرار میگیرند.
از خالد آموختیم…..
اسلام تنها راه چاره است ، و هیچ عزتی مگر در تمسک به آن نیست و بازگشت حقیقی بسوی آن است ؛ و انسان هر چقدر تأثیر گذار باشد تأثیرش با مرگش خاتمه مییابد، اما تأثیر مسلمان در آخرت وی نیز مشهود می شود و او را به بالاترین منازل و درجات خواهد رساند به سخنان خالد گوش فرا ده آنگاه که فرمود: ( بخدا سوگند اکنون وقتش رسیده که حقیقت را بپذیرم و محمد فرستاده خداست تا کی در گمراهی بمانیم، بخدا سوگند بسوی وی می روم و به دین اسلام گردن می نهم)
از خالد آموختیم….
پشیمانی راستین آن است که انسان در قلبش آنرا محقق سازد و در درون خویش از کردههای پیشین خود احساس ناراحتی واندوه بنماید. داستان مسلمان شدن خالد را از زبان خودش بشنو: ( هنگامی که بخدمت رسول الله صلی الله علیه وسلم رسیدم بر او سلام کردم و وی نیز با چهرهای گشاده پاسخ سلام مرا داد در مقابل وی نشستم و شهادتین را بر زبان جاری ساختم ، رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود : هوش و ذکاوتی در تو مشاهده میکردم که امیدوار بودم تو را به راه حق رهنمون سازد، عرض کردم ای رسول خدا برای من از خداوند به خاطر دشمنی هایم با دین خدا طلب آمرزش کن؛ رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: همانا اسلام آنچه قبل از خودش رخ داده را محو میکند ؛ گفتم ای رسول خدا با وجود این برایم از طرف خدا طلب بخشش کن؛ سپس رسول الله صلی الله علیه وسلم اینچنین دعا نمود: خدایا از تمام کارهایی که خالد بر علیه دین اسلام انجام داده در گذر.
از خالد آموختیم……
عقب نشینی در زندگی قهرمانانی که قلبهایشان با پرودگار معلق شده قدحی برایشان محسوب نمیشود؛ زیرا جنگ نیرنگ است و سوارکار همواره در نبرد است مادامیکه در مواجهه با دشمنان قرا بگیرد، در نبرد مؤته پس از اینکه سه فرمانده اسلام به شهادت رسیدند خالد فرماندهی مسلمانان را بر عهده گرفت درحالیکه وضعیت نبرد به شیوهای نامطلوب برای مسلمین درحال رقم خوردن بود و سپاه روم با تعداد لشکریان فراوانش به پیروزی رسیده و مسلمین را زمینگیر کرده بودند، در این شرایط راهی جز عقب نشینی و خروج از میدان نبرد در راستای حفاظت از جان باقی مسلمانان باقی نمانده بود و اگر چنین است که این امر برای انسان دلیر و شجاع بعید نیست چه کسی را میتوان دلیرتر از خالد یافت؛ شمشیر خداوند باگامهای خود میدان نبرد را میپیمود و با چشمانی چون چشمان عقاب معرکه را درنظر داشت و با سرعت نور برای رسیدن به هدف خویش برنامه ریزی مینمود و لشکریانش را به چند دسته تقسیم نمود و به هر گروهی مسئولیتی را واگذار نمود و با زیرکی خود توانست صفوف کفار را بگشاید و مسلمین را از معرکه نجات دهد و پس از این معرکه مستحق لقبی شد که رسول الله صلی الله علیه و سلم به او عطاء نمود: شمشیر از نیام برون کشیده خداوند .
از خالد آموختیم….
مؤمن تنها آخرت را دوست دارد و دنیا جز منزلگه مؤقتی بیش نیست که انسان بایستی از آن رخت سفر بندد به همین دلیل مجاهدین را می ستاید و دشمانشان را به پیکار می طلبد در نامه عظیمش که در آن چنین می گوید : ( بسم الله الرحمن الرحیم از خالد بن الولید به مرزبان فارس و سلام پروردگار بر کسیکه از هدایت پیروی نماید اما بعد:
سنت آنلاین, [۰۱.۱۱.۱۶ ۱۰:۵۶]
ستایش خدایی را که جماعت شما را درهم کوبید و پراکنده گردانید و پادشاهی و فرمانروایی را از شما سلب نمود و نیرنگ شما را سست و ناکارآمد نمود؛ کسیکه بسان ما و بسوی قبله ما نماز بخواند و از ذبیحه و قربانی ما بخورد مسلمان محسوب میشود و هر حقی که یک مسلمان دارد او نیز دارا خواهد بود و هر حقی که بر مسلمانی وجود دارد بر وی نیز آن حقوق خواهد بود هنگامیکه نامه من به شما رسید رهنی بسوی من بفرستید و از جانب من مطمئن باشید که در امان خواهید بود و گرنه بخدا سوگند گروهی را بسوی شما خواهم فرستاد که چنان مرگ را دوست دارند که شما زندگی را دوست می دارید.)
از خالد آموختیم…
دشمنان اسلام برایشان چیزی جز دنیا مهم نیست و تصور می کنند میتوانند با مال و ثروت و زن و..انسانهای صادق و خاشع و پرهیزگار را از دست یابی به خواسته هایشان باز دارند اما بدون شک در خسارت و شکتی بد فرو افتاده اند ؛ به این سخنان ماهان در گفتگو با خالد گوش فرا ده آنگاه که می گوید: ای خالد ما می دانیم که چیزی جز گرسنگی و تشنگی سبب خروج شما از سرزمینتان نگشته است لهذا اگر بخواهید به هرکدام از شما ده دینار بهمراه لباس وغذایی خواهیم پرداخت تا به سرزمین خویش بازگردید و در سال بعد نیز همین موارد را بسوی شما ارسال خواهیم نمود ، خالد در جواب چنین فرمود: گرسنگی سبب خروج ما از سرزمینمان و لشکرکشی بسوی شما نگشته است و لیکن ما قومی هستیم که خون می نوشند و دریافته ایم که هیچ خونی خوشمزه تر و پاکتر از خون روح نیست و ما به همین دلیل آمده ایم. سپس خالد تکبیر گفت و مسلمین نیز تکبیر گفتند.
از خالد آموختیم…
همانا قهرمانان دشمن راحتی و آسایش و سکون هستند وانسان مؤمن هیچگاه آرام نمیگیرد و همواره با تمام وجود خویش در حال گام برداشتن بسوی رضای پروردگار است .یاران خالد در مورد او چنین می گویند: ( خالد مردی بود که نه خود می خوابید و نه می گذاشت کسی بخوابد ) و خود پیرامون خود چنین می گوید : ( شبی که در آن نوعروسی را به خانه ام بیاورند و یا مرا مژده فرزندی دهند برای من محبوبتر و دوست داشتنی تر از شب تاریک و سردی و شدیدی نیست که همراه با سپاه مسلمین در میدان نبرد به کمین مشرکان آنرا به صبح بگذرانم.
از خالد آموختیم…..
برای قرمانان فاجعه این است که بر بستر مرگ بمیرند نه در میدان عزت و جهاد . به این گفته وی توجه کن آنگاه که در بستر بیماری بود و اشک از چشمانش سرازیر میشد: ( در فلان نبرد و فلان نبرد شرکت نمودم و هیچ جایگاهی در بدنم یافت نمیشود مگر اینکه در آن آثاری از ضربه شمشیر و یا نیزه و یا تیر نمایان است؛ اما علی رغم خواستهام بسان شتر در بستر میمیرم؛ چشمان انسانهای ترسو به خواب نیفتد.)
از خالد آموختیم…..
فراق قهرمان برای یارانش یک فاجعه و مصیبتی محسوب می شود که غیر قابل جبران می نماید. مادرش به هنگام حمل پیکرش چنین می سراید:
أنت خیر من ألف ألف من القو — م إذا ما کبت وجوه الرجال
أشجاعٌ؟ فأنت أشجع من لیــــــ — ــث غضنفر یذود عن أشبال
أجوادٌ؟ فأنت أجود من سیـــــــ ــل — غامر یسیل بین الجبال
تو بهتر از یک میلیون قوم هستی آنگاه که مردان خوار ذلیل شدند.
آیا شجاعی است؟ همانا تو شجاعتر از شیری هستی که از بچه خویش حمایت میکند
آیا بخشندهای است؟ پس تو بخشنده تر از سیل جاری هستی که از میان کوهها میگذرد.
آنگاه که عمر رضی الله عنه این سخنان را شنید قلبش به درد آمد و اشک از چشمانش جاری شد و فرمود: راست می گویی بخدا سوگند او چنین بود.
از خالد آموختیم….
تنها پیروزمندان تاریخ را مینویسند و همانا خواری وذلت نصیب کسی خواهد شد که از مسیر حق فاصله بگیرد و از صراط مستقیم منحرف شود و بقا و همراهی انسانها بزدل و ترسو و متخلف را برگزیند.
از خالد آموختیم….
از ورقهای سیرتش که بینیاز از مطالعه قهرمانانی نیستیم که به رخت دنیا و خوشی دون هستی و لذت گذرای گیتی پشت نمودند. در صفحات کم نظیر زندگانیاش گذری کردیم .
او را دوست میداریم؛ زیرا وی یار رسول خدا صلی الله علیه وسلم و شمشیر از نیام برکشیده خداوند میباشد.
خداوند از وی خشنود باد.
نویسنده: حسین بن سعید الحسنیه
مترجم: عادل حیدری