از دلایل اثبات وجود خدا(۴)

دلیل عقلی

در گذشته بیان کردیم که دلایل دال بر وجود خداوند به تعداد آفریده‏ها هستند، و همه‏ی این دلایل بر سه اصل بنا شده‏اند که عقل به صراحت به صحت آنها گواهی می‏دهد، و قرآن و سنت هم بر آنها دلالت می‏کنند، به گونه‏ای که انسانها از هر قوم و قبیله و رنگ و جنسی که باشند نمی‏توانند آن را انکار کنند.

 اصول مذکور عبارتند از:

اصل اول: هر فعلی فاعلی دارد

عدم و نیستی چیزی را نمی‏آفریند، این ضرورتی عقلی و حقیقتی شرعی است، هر عقلی آن را می‏پذیرد و کتاب خداوند هم آن را اثبات فرموده ‏است.

خداوند می‏فرماید:

﴿أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُونَ ٣۵ أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ ٣۶﴾ [الطور: ۳۵-۳۶].

«آیا ایشان (همین جوری از عدم سربرآورده‌اند و) بدون هیچ‏گونه خالقی آفریده شده‌اند؟ و یا این که (خودشان خویشتن را آفریده‌اند و) خودشان آفریدگارند؟ یا این که آنان آسمان‌ها و زمین را آفریده‌اند؟! بلکه ایشان طالب یقین نیستند». ‏

انسان عاقل چگونه این حقیقت را انکار می‏کند در حالی که لباسی که به تن کرده و ماشینی که سوار آن می‏شود و سایه‏ای که او را از گرمی خورشید نگه‏داری می‏کند، حتی غذا و آشامیدنی، خلاصه هر چیزی که گرداگرد انسان قرار گرفته‏اند بر این حقیقت خدشه‏ناپذیر گواهی می‏دهند؟! اصلاً معقول و ممکن نیست که همه‏ی این اشیاء بی‏شمار بدون خالق و سازنده ایجاد شوند.

اگر این اصل را به کار گیریم، و همه‏ی مخلوقات گرداگرد خود را ببینیم که در این جهان پهناور ایجاد شده‏اند، یقین پیدا می‏کنیم که لاجرم هر فعلی فاعلی دارد.

اصل دوم: هر فعلی نشانگر توانایی و صفات فاعل آن است

چون میان فعل و فاعل علاقه و ارتباط ناگسستنی وجود دارد، هر فعلی که صورت می‏گیرد آیینه‏ای از قدرت و توانایی فاعل آن است، مثلاً اگر لامپ الکتریکی را مشاهده می‏کنیم متوجه می‏شویم که سازنده‏ی آن دارای شیشه و سیم‏های گوناگونی بوده و به هر کدام از آنها علم و آگاهی کافی داشته، و چنین توانایی در او وجود دارد که بتواند این‏گونه از شیشه و سیم استفاده کند، جدا از اینها باید به الکتریسیته هم علم و آگاهی کافی داشته باشد.

بدین‏گونه متوجه می‏شویم که میان فعل و فاعل ارتباط تنگاتنگی بر توانایی و صفات فاعل حاکم است و این قاعده را در هر موجودی آشکارا می‏بینیم.

قرآن کریم ما را به این اصل متقن راهنمایی کرده است، و ما را تشویق فرموده که به مخلوقات جهان خیره شویم تا در خلال آن بسیاری از صفات خداوند را بشناسیم.

 خداوند جل جلاله می‏فرماید:

﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِی یُرۡسِلُ ٱلرِّیَٰحَ فَتُثِیرُ سَحَابٗا فَیَبۡسُطُهُۥ فِی ٱلسَّمَآءِ کَیۡفَ یَشَآءُ وَیَجۡعَلُهُۥ کِسَفٗا فَتَرَى ٱلۡوَدۡقَ یَخۡرُجُ مِنۡ خِلَٰلِهِۦۖ فَإِذَآ أَصَابَ بِهِۦ مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦٓ إِذَا هُمۡ یَسۡتَبۡشِرُونَ ۴٨ وَإِن کَانُواْ مِن قَبۡلِ أَن یُنَزَّلَ عَلَیۡهِم مِّن قَبۡلِهِۦ لَمُبۡلِسِینَ ۴٩ فَٱنظُرۡ إِلَىٰٓ ءَاثَٰرِ رَحۡمَتِ ٱللَّهِ کَیۡفَ یُحۡیِ ٱلۡأَرۡضَ بَعۡدَ مَوۡتِهَآۚ إِنَّ ذَٰلِکَ لَمُحۡیِ ٱلۡمَوۡتَىٰۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیۡءٖ قَدِیرٞ ۵٠﴾ [الروم: ۴۸-۵۰].

«‏خدا کسی است که بادها را وزان می‌سازد و بادها ابرها را برمی‌انگیزند. سپس خدا آن گونه که بخواهد ابرها را در (پهنه‏ی) آسمان می‌گستراند و آنها را به صورت توده‌هایی بالای یکدیگر انباشته و متراکم می‌دارد و (پس از تلقیح، ای انسان) تو می‌بینی که از لابلای آنها بارانها فرو می‌بارد، و هنگامی که آن (باران حیات‌بخش) را بر کسانی از بندگانش می‌باراند، آنان خوشحال و مسرور می‌گردند.‏ آنان قطعاً (لحظاتی) پیش از نزول باران، ناامید و سرگردان بوده‌اند. ‏به آثار (باران یعنی) رحمت الهی بنگر که چگونه زمین را پس از مردنش زنده می‌کند. آن کس (که زمین مرده را این چنین با نزول باران زنده می‌کند) زنده کننده‏ی مردگان (در رستاخیز) است و او بر همه چیز توانا است». ‏

چگونگی ایجاد باران و باریدنش بر زمین مرده و زنده کردن آن، همه دال بر وجود و توانایی آفریننده هستند، مخصوصاً قدرت زنده کردن مردگان و برپایی قیامت، همچنان‏که به رحمت خداوند اشاره می‏کند که چگونه به داد مردم می‏رسد.

خلاصه، شناخت بعضی از صفات فاعل از خلال مشاهده‏ی افعال و آثارش روشی عقلی و شرعی است که عقل به ضرورت آن را درک می‏کند، و نصوص شرعی نیز بر آن مهر تأیید زده و آنرا اساس مهمی برای شناخت حقایق ایمان قرار داده‏اند.

با به‏کارگیری این اصل متوجه می‏شویم که این جهان خالقی دارد و خالق آن دارای صفات فراوانی است که هر مخلوقی به بخشی از آنها اشاره می‏کند، با تدبر در عظمت و بزرگی مخلوقات به قدرت بی‏نهایت خداوند عزیز، و با دقت در حیات موجودات به حیات مطلق پروردگار پی‏می‏بریم و با مشاهده‏ی نظم و دقت در آنها به حکمت و علم خداوند دست پیدا می‏کنیم و با وحدت در نظام آفریده‏ها و قوانین ثابتش به وحدانیت خداوند علم پیدا می‏کنیم.

بنا به قواعد و بیانات گذشته می‏توانیم بگوییم که همه‏ی این مخلوقات با دستان توانا و حکمت و علم بی‏پایان خداوند همیشه زنده که هیچ چیز بر او چیره نمی‏شود آفریده شده‏اند.

اصل سوم: هرگز نمی‏توان کاری را به کسی نسبت داد که از انجام آن عاجز است

این هم یکی دیگر از اصول عقلی است که عقل بدان گواهی می‏دهد و شریعت هم بر آن دلالت می‏کند، ممکن نیست بتوان به فردی که لال است و لکنت زبان دارد فصاحت و بلاغت نسبت داد، و عقلاً ممکن نیست به حیوانی که عقل و اراده ندارد یا انسان جاهلی که چیزی نمی‏داند، ساختن سفینه‏ای فضایی و داشتن معلومات فراوان را نسبت داد!! یا نمی‏توان عملیات جراحی مغز را به فرد دهاتی صحرا‏نشین و گوسفندچرانی نسبت داد! همچنانکه نمی‏توان نوشتن کتابی در مورد اتم را به او منسوب کرد.

همچنین نمی‏توان به صخره سنگی قدرت آفریدن و روزی دادن و زنده کردن و میراندن و سود و زیان رساندن را نسبت داد.

خداوند می‏فرماید: ﴿أَیُشۡرِکُونَ مَا لَا یَخۡلُقُ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ ١٩١ وَلَا یَسۡتَطِیعُونَ لَهُمۡ نَصۡرٗا وَلَآ أَنفُسَهُمۡ یَنصُرُونَ ١٩٢ وَإِن تَدۡعُوهُمۡ إِلَى ٱلۡهُدَىٰ لَا یَتَّبِعُوکُمۡۚ سَوَآءٌ عَلَیۡکُمۡ أَدَعَوۡتُمُوهُمۡ أَمۡ أَنتُمۡ صَٰمِتُونَ ١٩٣ إِنَّ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ عِبَادٌ أَمۡثَالُکُمۡۖ فَٱدۡعُوهُمۡ فَلۡیَسۡتَجِیبُواْ لَکُمۡ إِن کُنتُمۡ صَٰدِقِینَ ١٩۴ أَلَهُمۡ أَرۡجُلٞ یَمۡشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَیۡدٖ یَبۡطِشُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ أَعۡیُنٞ یُبۡصِرُونَ بِهَآۖ أَمۡ لَهُمۡ ءَاذَانٞ یَسۡمَعُونَ بِهَاۗ قُلِ ٱدۡعُواْ شُرَکَآءَکُمۡ ثُمَّ کِیدُونِ فَلَا تُنظِرُونِ ١٩۵﴾ [الأعراف: ۱۹۱-۱۹۵].

«آیا چیزهائی را انباز خدا می‌سازند که نمی‌توانند چیزی را بیافرینند و بلکه خودشان هم آفریده می‌شوند؟ انبازهای آنان نه می‌توانند ایشان را یاری دهند و نه می‌توانند خویشتن را کمک نمایند. ‏(ای بت‌پرستان!) شما اگر انبازهای خود را به فریاد خوانید تا شما را هدایت کنند، پاسخ شما را نمی‌توانند بدهند و خواسته‏ی شما را برآورده کنند. برای شما یکسان است، خواه آنها را به فریاد خوانید، و خواه خاموش باشید (و آنها را به یاری نطلبید. در هر دو صورت تکانی و کمکی از آنها نمی‌بینید). بتهایی را که بجز خدا فریاد می‌دارید و می‌پرستید، بندگانی همچون خود شما هستند (و کاری از آنان ساخته نیست و نمی‌توانند فریادرس شما باشند). آنان را به فریاد خوانید و (از ایشان استمداد جوئید) اگر راست می‌گوئید (که کاری از ایشان ساخته است) باید که به شما پاسخ دهند (و نیاز شما را برآورده کنند). ‏آیا این بتها دارای پاهایی هستند که با آنها راه بروند؟ یا دارای دستهایی هستند که با آنها چیزی را برگیرند (و دفع بلا از شما و خویشتن کنند؟) یا چشمهایی دارند که با آنها ببینند؟ یا گوشهایی دارند که با آنها بشنوند؟ (پس آنها نه تنها با شما برابر نیستند، بلکه از شما هم کمتر و ناتوان‏ترند. در این صورت چگونه آنها را انباز خدا می‌کنید و آنها را می‌پرستید؟). بگو: این بتهایی را که شریک خدا می‌دانید فراخوانید و سپس شما و آنها همراه یکدیگر درباره‏ی من نیرنگ و چاره‌جویی کنید و اصلاً مرا مهلت ندهید (و اگر می‌توانید غضبم کنید و نابودم گردانید. امّا بدانید که اینها موجودات غیرمؤثّری هستند و کمترین تأثیری در وضع من و شما ندارند)». ‏

خداوند جل جلاله می‏فرماید:

﴿وَٱتَّخَذُواْ مِن دُونِهِۦٓ ءَالِهَهٗ لَّا یَخۡلُقُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَهُمۡ یُخۡلَقُونَ وَلَا یَمۡلِکُونَ لِأَنفُسِهِمۡ ضَرّٗا وَلَا نَفۡعٗا وَلَا یَمۡلِکُونَ مَوۡتٗا وَلَا حَیَوٰهٗ وَلَا نُشُورٗا ٣﴾ [الفرقان: ۳].

‏«(مشرکان) سوای خدا، معبودهایی را برگرفته‌اند (و به پرستش اصنام و کواکب و اشخاصی پرداخته‌اند) که چیزی را نمی‌آفرینند و بلکه خودشان آفریده‌هایی بیش نیستند، و مالک سود و زیانی برای خود نبوده، و بر مرگ و زندگی و رستاخیز اختیار و توانی ندارند». ‏

خداوند می‏فرماید:

﴿قُلۡ أَرَءَیۡتُمۡ شُرَکَآءَکُمُ ٱلَّذِینَ تَدۡعُونَ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُواْ مِنَ ٱلۡأَرۡضِ أَمۡ لَهُمۡ شِرۡکٞ فِی ٱلسَّمَٰوَٰتِ أَمۡ ءَاتَیۡنَٰهُمۡ کِتَٰبٗا فَهُمۡ عَلَىٰ بَیِّنَتٖ مِّنۡهُۚ بَلۡ إِن یَعِدُ ٱلظَّٰلِمُونَ بَعۡضُهُم بَعۡضًا إِلَّا غُرُورًا ۴٠﴾ [فاطر: ۴۰].

«بگو: آیا درباره‏ی انبازهای خود که علاوه از خدا آنها را هم به فریاد می‌خوانید، خوب دقّت کرده‌اید؟ نشانم دهید آنها کدام چیز زمین را آفریده‌اند؟ و یا در آفرینش (کدام چیز) آسمانها مشارکت داشته‌اند؟ یا شاید کتاب (آسمانی) در اختیار مشرکان گذارده‌ایم و ایشان حجّت روشنی از آن (بر کار شرک و بت‌پرستی خود) دارند؟! (اصلاً ایشان دلیل عقلی و دلیل نقلی ندارند) و بلکه ستمگران جز وعده‌های دروغ به یکدیگر نمی‌دهند (و فقط همدیگر را گول می‌زنند)». ‏

اگر این اصل را به کار گیریم متوجه می‏شویم که در میان همه‏ی آفریده‏ها نمی‏توان به هیچ‏کدام از آنها آفریدن را نسبت داد، چون هیچ‏کدام از آنها به صفات حکمت، علم، آگاهی، بزرگی، سیطره، هدایت، زنده بودن، دوام و بقاء……. متصف نیستند! پس وقتی که آفریدن را به هیچ کدام از مخلوقات نمی‏توان نسبت داد، معلوم می‏شود که خالق هستی غیر از هستی و طبیعت مخلوق است.

مقاله پیشنهادی

دنیا، اینگونه آفریده شده است

روزی مارکس اویلیوس، یکی از فیلسوفان بزرگ دربار امپراطوری روم، گفت: امروز افرادی را ملاقات …