ابوجعفر سائح روایت میکند: بانوی محترم و بسیار پاکدامنی بود، با توجه به تبعیت کامل از شریعت، شب و روزش را در بندگی پرودگارش میگذراند، همین بانوی نیکوسرشت به شوهرش میگفت: برخیز، تا که میخواهی سرگشته و حیران باقی بمانی، تو را سوگند میدهم برو در پی کسب رزق حلال باش، نسبت به مادرتان خدمت بکن. از اقوام و خویشاوندان احوالپرسی کن، در غیر اینصورت (اگر به این امور توجه ننمودی و اهمیتی ندادی) خداوند تو را رها خواهد نمود[۱].
[۱]– صفه الصفوه از ابن جوزی ج ۴ ص ۲۴٫