زجاج دربارهی فرمودهی «طوبی لهم» میگوید: «معنایش زندگی خوش است».[۱]
ابن انباری میگوید: «طوبی به معنای «خوشا به حال آنان» میباشد؛ چون «طوبی» بر وزن «فعلی» از «طیب» آمده است».[۲] بعضی میگویند: معنایش این است که زندگی خوش گوارایشان باد! این اقوال همگی به یک قول واحد بر میگردند. [۳]
فرمودهی: (آخذٍ بعنان فرسه فی سبیل الله) یعنی در راه جهاد.
عبارت: (أشعث رأسه) کلمهی: «أشعث» صفت «عبد» و منصوب است. به دلیل اینکه صفت و بر وزن أفعل است، غیر منصرف میباشد. کلمهی: «رأسه»، مرفوع و فاعل «أشعث» است. عبارت: «أشعث رأسه» به معنای سر غبار آلود میباشد. در این عبارت، فضیلت غبارآلود بودن سر در راه خدا وجود دارد.
اعراب عبارت: (مغبره قدماه)، همچون «أشعث» است. منظور از آن، کثرت غبار روی پاهایش در راه خداست، به دلیل اینکه در راه خدا زیاد جهاد و صبر و پایداری کرده است.
دربارهی فرمودهی: (إن کان فی الحراسه) بعضی از علما گفتهاند: «حراسه با کسرهی «حاء» به معنای حمایت و پاسداری از لشکر و محافظت از آن در برابر حملهی دشمن میباشد».[۴] عبارت: «کان فی الحراسه» یعنی وظیفهی خود را به نحو احسن انجام داده و در پست و وظیفهی خودش کوتاهی نکرده و خواب، غفلت، سهلانگاری و مانند آن، بر او عارض نشده است.[۵]
فرمودهی: (إن کان فی الساقه؛ کان فی الساقه) یعنی اگر در آخر لشکر قرار داده شود، آنجا میماند و وظیفهی خودش را انجام میدهد.
ابن جوزی دربارهی این عبارت میگوید: «چنین کسی گمنام و ناشناس است و قصد والایی و آوازه ندارد. در هر جایی قرار داده شود، همان جا میماند».[۶]
خلخالی گوید: «معنایش این است که او مأموریتش را خوب انجام میدهد و هر جا قرار داده شود، همان جا میایستد. از جایش تکان نمیخورد و جایی دیگر نمیرود. پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها به این دلیل حمایت و محافظت از لشکر و قرار گرفتن در آخر لشکر ذکر کرده، که این دو پست، مشقت، سختی و آسیب بیشتری نسبت به دیگر پستها دارد».[۷]
میگویم: در این فرموده فضیلت حراست و پاسداری از لشکر در راه خدا وجود دارد.
عبارت: (إن استأذن؛ لم یؤذن له) یعنی اگر از فرماندهان و بزرگان اجازه بگیرد، اجازهاش نمیدهند؛ چون او صاحب جایگاه و موقعیت نیست و با اعمالش، به دنبال دنیا نیست که دنیا و تعلقات دنیوی را از آنان بخواهد و به خاطر آن، به سوی ایشان رفت و آمد بکند، بلکه او در اعمالش اخلاص دارد و خالصانه برای خدا اعمال صالح و نیک انجام میدهد.
فرمودهی: (وإن شفع) یعنی چنین کسی نزد پادشاهان و امثال آنان، برای کسی شفاعت و میانجیگری نمیکند، به خاطر اینکه پیش آنان، منزلت و مقامی ندارد و به فرض اگر شفاعت بکند، شفاعتش پذیرفته نمیشود. والله اعلم
برخی از علما میگویند: «بعضی معتقدند این حدیث به عدم توجه او به دنیا و اربابان دنیا اشاره دارد، به گونهای که به دنبال جاه و مقام و مالی نیست، بلکه او در نظر خدا، جاه و منزلت دارد. مردم شفاعت و میانجیگریش را قبول نمیکنند و او در نزد خدا، شفاعت کننده است و شفاعتش پذیرفته میشود».[۸]
همان طور که در حدیثی که احمد و مسلم از ابوهریره به طور مرفوع روایت کردهاند، آمده که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «رب أشعث مدفوع بالأبواب لو أقسم على الله لأبرّه»[۹]: «چه بسا انسان ژولیده موی و غبار آلود که از دروازهها رانده میشود، اگر خدا را سوگند دهد، خدا سوگندش را میپذیرد.»
حافظ ابن حجر عسقلانی میگوید: «در عبارت مذکور، ترک حب ریاست و شهرت طلبی و فضیلت ناشناسی و گمنامی و تواضع وجود دارد».[۱۰]
میگویم: از دیگر فواید حدیث مذکور این است که این امور و مانند آنها به خاطر پستی و کم ارزشی مؤمن در نظر خدا نیست بلکه برعکس به خاطر کرامت و بزرگواری او در نظر خداست. ستایش و تمجید مجاهدی که به این صفات، متصف است، یکی دیگر از فواید این حدیث میباشد. مؤلف این را اظهار داشته است.[۱۱]
(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز الحمید شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)
[۱]– معانی القرآن و إعرابه، اثر زجاج، ۳/۱۴۸٫ ونگا: معانی القرآن، اثر ابن نحاس، ۳/۴۹۴٫
[۲]– نگا: زاد المسیر، اثر ابن جوزی، ۴/۳۲۸٫
[۳]– نگا: تفسیر قرطبی، ۹/۳۶٫
[۴]– ملا علی قاری در کتاب «مرقاه المفاتیح»، ۹/۱۳ این گفته را اظهار داشته است.
[۵]– همان.
[۶]– کشف مشکل الصحیحین، ۳/۵۳۹٫ نگا: فتح الباری، ۶/۸۳٫
[۷]– نص این کلام در «عمده الباری»، اثر عینی، ۱۴/۱۷۲ آمده است. شاید او این کلام را از خلخالی نقل کرده باشد.
[۸]– نگا: عمده القاری، اثر عینی، ۱۴/۱۷۲ و مرقاه المفاتیح، ۹/۱۴٫
[۹]– امام احمد در «المسند»، ۳/۱۲۸ و مسلم در صحیحش، شمارهی ۲۶۲۲ آن را روایت کردهاند.
[۱۰]– فتح الباری، ۶/۸۳٫
[۱۱]– مؤلف در مسألهی هفتم از مسائل این باب، این گفته را اظهار داشته است. به فتح المجید، ۲/۶۳۹- ۶۴۱ مراجعه کنید. آنجا حدیث عثمان رضی الله عنه به طور مرفوع آورده که آن حضرت صلی الله علیه و سلم فرمودند: «حرس لیله فی سبیل الله تعالی أفضل من ألف لیله یقام لیلها ویصام نهارها»: «حراست و پاسداری یک شب در راه خدای متعال برتر از هزار شبانه روزی است که شبهایش، شب زنده داری و روزهایش، روزه گرفته شود». امام احمد در «المسند»، ۱/۶۴ و ۶۱؛ حاکم در «المستدرک علی الصحیحین»، ۲/۸۱؛ ضیاء در «المختاره»، شماره های ۳۶۱-۳۶۲ و دیگران این حدیث را روایت کردهاند. حدیث با این لفظ حسن است: «رباط یوم فی سبیل الله أفضل من ألف یوم سواه فلیرابط امرؤ کیف شاء» : «مواظبت و حراست یک روز در راه خدا برتر از هزار روز غیر از آن است. پس انسان هر طوری میخواهد، در راه خدا از لشکر اسلام در مقابل حملهی دشمن، مواظبت و حراست کند». امام احمد در «المسند»، ۱/۶۲؛ دارمی در سننش، شمارهی ۲۴۲۴ و ترمذی به شمارهی ۱۶۶۷ آن را روایت کردهاند. ترمذی میگوید: این حدیث، حسن صحیح است. صاحب کتاب «فتح المجید»، نیز داستان عبدالله بن مبارک با فضیل بن عیاض را نیز در این کتاب آورده است. به این داستان در «تاریخ دمشق»، اثر ابن عساکر، ۳۲/۴۹۹؛ سیر أعلام النبلاء، ۸/۴۱۲ و تفسیر ابن کثیر، ۱/۴۴۸ نگاه کنید.