از جمله شرک این است که انسان در اعمال دینی‏ اش، دنیا را بخواهد (۴)

درباره‌ی آیات: ﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰهَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا نُوَفِّ إِلَیۡهِمۡ أَعۡمَٰلَهُمۡ فِیهَا وَهُمۡ فِیهَا لَا یُبۡخَسُونَ ١۵ أُوْلَٰٓئِکَ ٱلَّذِینَ لَیۡسَ لَهُمۡ فِی ٱلۡأٓخِرَهِ إِلَّا ٱلنَّارُۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِیهَا وَبَٰطِلٞ مَّا کَانُواْ یَعۡمَلُونَ ١۶﴾ [هود: ۱۵-۱۶]: «کسانی که خواهان زندگی دنیا و زیور و زینتش هستند، نتیجه‌ی اعمالشان را به‌طور کامل در دنیا به آنان می‌دهیم و در آن هیچ کم و کاستی نخواهند دید. چنین کسانی در آخرت بهره‌ای جز آتش ندارند و دستاوردهایشان در آنجا بر باد می‌رود و اعمالشان نابود می‌شود».

نوع اول – عمل صالح و کردار شایسته‌ای که بسیاری از مردم به خاطر رضای خدا انجام می‌دهند؛ اعمالی همچون صدقه، نماز، صله‌ی رحم، نیکی کردن به مردم، ترک ظلم و ستم و مانند آنها که مردم خالصانه برای خدا انجام می‌دهند یا از آن دست می‌کشند، اما ثواب و پاداش این اعمال را در آخرت نمی‌خواهند، بلکه فقط می‌خواهند که خدا با حفظ اموال و دارایی‌اش و زیاد کردن آن، یا حفظ زن، فرزندان و بستگانش یا مستمر بودن نعمت‌ها بر آنان، به آنان جزا و پاداش دهد و هیچ انگیزه و همتی جهت رفتن به بهشت و فرار از دوزخ ندارند. ثواب و پاداش اعمال چنین کسانی در دنیا به آنان داده می‌شود و در آخرت، بهره و نصیبی ندارند. ابن عباس این نوع را ذکر کرده است.[۱]

نوع دوم – بزرگتر و خطرناک‌تر از نوع اول است، که مجاهد اظهار داشته آیه‌ی مذکور در این باره نازل شده است. این نوع بدین صورت است که انسان اعمالی صالح و خوب انجام می‌دهد و نیتش ریا است نه خواستن پاداش اخروی.

نوع سوم – اینکه انسان اعمال صالحی انجام دهد و مقصودش از آن اعمال، پول و تعلقات دنیوی است. مثلاً به خاطر مال یا پولی به حج می‌رود و به خاطر خدا این کار را نمی‌کند. یا به خاطر رسیدن به دنیا و تعلقات مادی، یا به خاطر ازدواج با زنی هجرت می‌کند یا به خاطر به دست آوردن غنایم جنگی، جهاد می‌کند. مؤلف این نوع را نیز در تفسیر آیه‌ی مذکور بیان کرده است.

از نمونه‌های دیگر این نوع، این است که انسان به خاطر درس دادن به خانواده‌اش یا به خاطر کسب و کاری برای آنان علم یاد می‌گیرد. یا قرآن را یاد می‌گیرد و نمازهایش را دقیق سر وقت می‌خواند تا مسئولیت مسجد را به او بسپارند. این امر بسیار پیش می‌آید. این افراد از افراد قبلی، عاقل‌ترند؛ چون به خاطر به دست آوردن مصلحت و منفعتی، عمل صالح و نیک انجام می‌دهند و افراد قبلی به خاطر اینکه دیگران آنان را بستایند و در نظر مردم، باشکوه و بزرگ باشند، عمل صالح انجام می‌دهند و به هیچ مصلحت و منفعتی نمی‌رسند. افراد نوع اول از افراد نوع دوم و سوم، عاقل ترند؛ چون تنها برای خدای یکتا و بی‌شریک، عمل صالح و نیک انجام می‌دهند، اما متأسفانه در برابر این اعمال صالح خیر زیاد، همیشگی و مستمر که همان بهشت است، نمی‌خواهند و از شر عظیم که همان دوزخ است، فرار نمی‌کنند.

نوع چهارم – اینکه انسان، عبادت و طاعت خدا را خالصانه برای خدای یکتا و بی‌شریک انجام می‌دهد، ولی عقیده و تفکر کفرآمیز دارد به گونه‌ای که او را از دایره‌ی اسلام خارج می‌سازد؛ مانند یهود و نصارا وقتی خدا را بپرستند و به خاطر به دست آوردن رضای خدا و سرای آخرت، صدقه بدهند یا روزه بگیرند. یا مانند بسیاری از افراد این امت که کفر یا شرک اکبر در میانشان است و به طور کلی آنان را از دایره‌ی اسلام خارج می‌سازد. اینان خالصانه خدا را اطاعت می‌کنند و در اطاعت و عبادات شان، ثواب و پاداش آخرت را می‌خواهند، اما عقاید و کرداری دارند که آنان را از دایره‌ی اسلام خارج می‌سازند و مانع قبول کردارشان می‌شوند. این نوع نیز درباره‌ی تفسیر آیه‌ی مذکور از انس بن مالک و دیگران نقل شده است.[۲]

سلف صالح از این امر می‌ترسیدند. از بعضی از آنان روایت شده که می‌گفتند: اگر می‌دانستم که خدا تنها یک سجده‌ی مرا قبول کرده، قطعاً آرزوی مرگ می‌کردم؛ چون خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِینَ﴾ [المائده: ۲۷]: «خدا (کار را) تنها از پرهیزگاران می‌پذیرد!»[۳].

سپس شیخ الإسلام محمد بن عبدالوهاب رحمه الله می‌افزاید: «این مطلب مانده که گفته شود: هرگاه انسان نمازهای پنجگانه، زکات، روزه و حج را به خاطر به دست آوردن رضای خدا و درخواست پاداش و ثواب آخرت به جای آورد، سپس بعد از آن اعمالی انجام دهد و در اعمالش، دنیا و تعلقات دنیوی بخواهد؛ مثلاً به خاطر خدا فریضه‌ی حج را به جای می‌آورد، آنگاه بعد از آن به خاطر دنیا حج می‌کند – آن گونه که امروز بسیار پیش می‌آید – در این صورت براساس اعمالی که بیشتر انجام می‌دهد و در زندگانی‌اش بیشتر اتفاق می‌افتد؛ با او برخورد می‌شود. بعضی از علما گفته‌اند: قرآن بسیار از اهل بهشت و اهل جهنم سخن به میان می‌آورد و راجع به کسانی که معلوم نیست بهشتی یا جهنمی‌اند و درباره‌شان شائبه و شبهه وجود دارد، سکوت اختیار می‌کند. افراد این نوع و امثال او، از این دسته‌اند.» سخنان مؤلف در این زمینه به پایان رسید.[۴] اظهاراتش در این باره، خیلی خوب و مفید بود.

 

(برگرفته از کتاب تیسیر العزیز الحمید شرح کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– ابن جریر در تفسیرش، ۱۲/۱۱ و ابن ابی حاتم در تفسیرش، ۶/۲۰۱۰ با سندی خیلی ضعیف، گفته‌ی ابن عباس درباره‌ی آیات: ﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰهَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا﴾ [هود: ۱۵]. «هر کسی زندگی دنیا و زینت آن را بخواهد». روایت کرده‌اند. به نظر ابن عباس، خدا به کسانی که کردار شایسته و اعمال نیک را برای دنیا انجام می‌دهند، خداوند جزای اعمال نیک‌شان از دنیا می‌دهد و ذره‌ای به اینان ظلم نمی شود. ابن عباس می‌گوید: هرکس کار خوبی از قبیل روزه یا نماز یا نماز تهجد انجام می‌دهد و فقط دنیا را می‌خواهد، خداوند می‌فرماید: ثواب و پاداش این اعمال را در همین دنیا زود به آنان می‌دهم و اعمالی که به قصد به دست آوردن تعلقات دنیوی انجام داده‌اند، بر باد رفته و در آخرت از زیانکارانند.

[۲]– ابن جریر در تفسیرش، ۱۲/۱۲؛ ابن ابی حاتم در تفسیرش، ۶/۲۰۱۰ و ضیاء مقدسی در «الأحادیث المختاره»، ۷/۱۱۸ با سندی صحیح از انس آیه‌ی : ﴿مَن کَانَ یُرِیدُ ٱلۡحَیَوٰهَ ٱلدُّنۡیَا وَزِینَتَهَا﴾ [هود: ۱۵] را روایت کرده‌اند که می‌گوید: این آیه درباره‌ی یهود و نصارا نازل شده است. سیوطی در کتاب «الدر المنثور»، ۴/۴۰۶، افزون بز آن، این روایت را به ابوشیخ و ابن مردویه نسبت داده است.

[۳]– این عده از سلف صالح، عبارتند از: ۱- عبدالله بن عمرل که ابن عبد البر در «التمهید»، ۴/۲۵۵- ۲۵۶ و ابن عساکر در «تاریخ دمشق»، ۳۱/۱۴۶ از طریق هشام بن یحیی غسانی از پدرش از ابن عمر این گفته را از وی روایت کرده است. یحیی غسانی، عبدالله بن عمر را ندیده است» از این رو اسناد این روایت به خاطر منقطع بودنش، ضعیف است. و فضاله بن عبید   رضی الله عنه از او  ابن مبارک در الزهد ص۱۹ و ابونعیم در حلیه الأولیاء  ۲/۱۷ و ابن عساکر در «تاریخ دمشق»، ۴۸/۳۰۵ این گفته را روایت کرده‌اند. اسناد این روایت ضعیف است؛ چون در سند آن رِشدین ابن سعد هست که ضعیف است.

[۴]– مختصر سیره الرسول صلی الله علیه و سلم، ۴/۱۲۰-۱۲۳، ضمن مجموع مؤلفات الشیخ محمد ابن عبدالوهاب. نگا: مجموع مؤلفات الشیخ، فتاوی و مسائل، المسأله الأولی.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …