از جمله ایمان به خدا، صبر بر تقدیرات خداست(۶)

حافظ ابن حجر عسقلانی می‌گوید: «یعنی رفتار و روش جاهلیت همچون نوحه خوانی و مانند آن و همچنین تعریف و تمجید از شخص مرده و نیز دعای بدبختی و تباهی».[۱]

ابن قیم می‌گوید: «داشتن رفتارهای جاهلیت مانند دعوت کردن دیگران به سوی قبایل و نژاد پرستی. تعصب برای مذهب و گروهی خاص و تعصب نسبت به مشایخ و بزرگان و برتری دادن مذهب و گروهی خاص بر دیگر مذاهب و گروه‌ها از روی هوای نفس و تعصب و انتساب به یک مذهب یا یک گروه، که انسان به سوی آنها فرا خواند و برای آن با موافقان و هوادارانش رابطه‌ی دوستی برقرار کند و با مخالفانش، دشمنی کند و مردم را بر اساس آن بسنجد، همه‌ی اینها از رفتارهای جاهلیت می‌باشد».[۲]

می‌گویم: صحیح این است که عبارت «دعوی الجاهلیه» همه‌ی موارد مذکور را در بر می‌گیرد.

در روایتی که ابن ماجه از ابوامامه آورده و ابن حبان صحیحش دانسته، نفرین کسانی که اعمال مذکور در حدیث فوق را انجام می‌دهند، آمده است. این روایت، چنین است: «رسول الله صلی الله علیه و سلم زنی را که صورتش را زخمی می‌کند و یقه‌ی پیراهنش را پاره می‌نماید و شیون و واویلاه می‌کند، نفرین کرده است».[۳] این حدیث نشان می‌دهد که این اعمال از گناهان کبیره است؛ چون اعمال مذکور دربردارنده‌ی ناراحتی و نارضایتی از پروردگار و عدم صبر واجب و آسیب رساندن به جسم از طریق زخمی کردن صورت و تلف کردن مال از طریق پاره نمودن لباس و تمجید کردن شخص مرده با اوصافی که در او نیست و دعای بدبختی و تیره روزی و داد خواهی کردن از الله تعالی می‌باشد. اما گفتن کلمات کم در صورتی که صادقانه باشد نه از روی نوحه‌خوانی، نارضایتی و ناراحتی حرام نیست و با صبر واجب منافات ندارد. امام احمد به این مطلب تصریح کرده با توجه به روایتی که در مسندش از انس روایت کرده[۴] وی می‌گوید: ابوبکر رضی الله عنه پس از وفات پیامبر صلی الله علیه و سلم پیش آن حضرت صلی الله علیه و سلم رفت و دهانش را میان چشمان پیامبر صلی الله علیه و سلم گذاشت و گفت: «وانبیاه، واخلیلاه، واصفیّاه»[۵] ای پیامبر خدا، ای خلیل خدا، ای صفی خدا!.

همچنین از فاطمه رضی الله عنها به صحت رسیده که وی پدرش را تمجید کرد و گفت: «یا ابتاه، أجاب رباً دَعاه . . . تا آخر حدیث»[۶]: «ای پدر عزیزم! که فرمان پروردگارش را اجابت نمود وقتی او را به سوی خود خواند. . .».

باید دانست که حدیث مذکور که مؤلف ذکر کرد و شرح داده شد، به هیچ وجه بر نهی از گریه کردن دلالت نمی‌کند و تنها بر اعمال مذکور دلالت دارد. همچنین بر کارهایی که شبیه موارد مذکور در حدیث می‌باشند، همچون گریه کردن با صدای بلند، مو کندن، خراشیدن صورت و مانند آنها دلالت می‌کند.

اما گریه کردن از روی دلسوزی و دلتنگی و به طور آهسته جایز است. بلکه حتی شیخ الاسلام ابن تیمیه می‌گوید: «گریه کردن برای شخص مرده از روی دلسوزی و دلتنگی، کاری نیکو و مستحب می‌باشد و با راضی شدن به تقدیر خدا منافات ندارد. برخلاف گریه کردن برای شخص مرده به خاطر اینکه بهره و منافعش از او تمام شده، که این نوع گریه کردن جایز نیست».[۷]

می‌گویم: آنچه بر گفته‌ی ابن تیمیه دلالت دارد، فرموده‌ی پیامبر صلی الله علیه و سلم هنگام وفات پسرش، ابراهیم است که فرمودند: «تدمع العین ویحزن القلب ولا نقول إلا ما یرضی الرب، وإنا بک لمحزونون»: «چشم اشک می‌ریزد و قلب اندوهگین است و چیزی نمی‌گوییم جز آنچه که پروردگار را راضی گرداند. همانا [ ای ابراهیم] ما، [ در فراق تو ] اندوهگین و ناراحتیم». این حدیث در صحیح بخاری و صحیح مسلم آمده است.[۸]

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– فتح الباری ۳/۱۶۴٫

[۲]– زاد المعاد ۲/۴۷۱٫

[۳]– ابن أبی شیبه در مصنف خود به شماره‌ی ۱۱۳۴۳، ابن ماجه در سننش به شماره‌ی ۱۵۸۵ و ابن حبان در صحیحش به شماره‌ی ۳۱۵۶ روایتش کرده‌اند. اسناد این حدیث حسن بوده و بوصیری در کتاب «مصباح الزجاجه»، ۲/۴۶ آن را صحیح دانسته است.

[۴]– حدیث مذکور از عایشهل روایت شده و تخریجش خواهد آمد. تخریج حدیث انس نیز به زودی می‌آید.

[۵]– ابن سعد در «الطبقات الکبری» ۲/۲۶۵، امام احمد در «المسند» ۶/۲۱۹ و ۳۱، اسحاق بن راهویه در مسندش شماره های ۱۷۱۸ و ۱۳۳۳، ترمذی در «الشمائل» ش ۳۹۲۵، ابویعلی در مسندش شماره‌ی ۴۸ و دیگران از یزید بن بابنوس از عایشهل آن را روایت کرده‌اند و اسنادش حسن است. دارقطنی درباره‌ی یزید می‌گوید: اشکال و ایرادی در او نیست و ابن عدی درباره‌اش می‌گوید: احادیث وی مشهور هستند. ابن حبان هم نامش را در لیست افراد ثقه آورده است.

[۶]– بخاری در صحیحش (شماره‌ی ۴۱۹۳- البغاء)، امام احمد در «المسند» ۳/۱۴۱ و دیگران از انس روایتش کرده‌اند و می‌گوید: پیامبر صلی الله علیه و سلم در بیماری وفاتش بیهوش شد. فاطمه گفت: پدرم چه سختی‌ای می‌کشد. پیامبر صلی الله علیه و سلم به فاطمه گفت: «لیس علی أبیک کرب بعد الیوم»: «پس از امروز دیگر هیچ سختی‌ای بر پدرت نیست». وقتی آن حضرت صلی الله علیه و سلم وفات یافت، فاطمه گفت: ای پدر عزیزم! که فرمان پروردگارت را اجابت نمودی وقتی خدا تو را به سوی خود فراخواند. پدر عزیزم بهشت برین جایگاهش می‌باشد. وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم به خاک سپرده شد، فاطمه گفت: ای انس! آیا دل‌تان می‌آید که روی رسول الله صلی الله علیه و سلم خاک بریزید؟!…

[۷]– مجموع الفتاوی ۱۰/۴۷٫

[۸]– بخاری در صحیحش ش۱۲۴۱- البغا و مسلم به شماره‌ی ۲۳۱۵ از انس  رضی الله عنهآن را روایت کرده‌اند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …