از جمله ایمان به خدا، صبر بر تقدیرات خداست(۱۰)

کسانی که معتقدند انسان به خاطر مصیبت‌ها ، سختی‌ها و بیماری‌ها ثواب و پاداش به وی داده می‌شود ولی گناهانش پاک نمی‌شود، ممکن است به فرموده‌ی: «إن عظم الجزاء مع عظم البلاء» استدلال و استناد نمایند. ابن قیم و دیگران راجح دانسته‌اند که ثواب و پاداش مصیبت‌ها و بیماری ها، فقط پاک کردن گناهان می‌باشد مگر اینکه این مصیبت‌ها و بیماری‌ها سبب عملی صالح همچون توبه، طلب آمرزش، صبر و راضی شدن به تقدیر خدا باشد که در این صورت – علاوه بر پاک کردن گناهان – به خاطر این عمل صالح به انسان ثواب و پاداش داده می‌شود؛ همان طور که در این حدیث آمده است: «إذا سبقت للعبد من الله منزله لم یبلغها – أو قال: لم ینلها – بعمله؛ ابتلاه الله فی جسده، أو فی ولده، أو فی ماله، ثم صبَّره حتی یبلغه المنزله التی سبقت له من الله  عزّ وجل»: «هرگاه بنده از جانب خدا به مقام و درجه ای برسد که به وسیله‌ی عملش به آن درجه نرسیده – یا گفت: به آن درجه دست پیدا نکرده است -؛ خداوند او را در جسم یا در فرزندان و یا در دارایی و ثروتش دچار بلا و مصیبت کرده و او را آزمایش نموده، سپس صبر و پایداری به او داده تا اینکه او را به این مقام و درجه از جانب خدای عزّوجل برساند». ابوداود در روایت ابن داسه و بخاری در تاریخش و ابویعلی در مسندش، این حدیث را روایت کرده اند و برخی از محدثان آن را حسن دانسته‌اند.[۱]

بر این اساس، در پاسخ به نظر گروه اول، گفته می‌شود که فرموده‌ی: «إن عظم الجزاء مع عظم البلاء» یعنی هر گاه صبر و تحمل پیشه کند.

فرموده‌ی: (وإن الله تعالی إذا أحب قوماً؛ ابتلاهم) در وقوع بلا و مصیبت برای کسی که خدا دوستش دارد، صریح است.

از آنجا که پیامبران بهترین و برترین دوستان خدا بودند، از این رو از همه‌ی مردم، بلا و مصیبت بیشتر و سخت‌تری داشتند و از جانب خدا بلا و مصیبتی متوجه آنان شده که متوجه احدی نشده است، تا بدین سبب به پاداش عظیم، رضایت و خوشنودی خدا دست یابند و تا آیندگان به آنان اقتدا کنند و بدانند که پیامبران، بشرند و سختی‌ها و بلاها به آنان می‌رسد و دیگر آنان را نپرستند.

اگر گفته شود: چگونه خدا دوستانش را دچار بلا و مصیبت می‌‌کند؟ در جواب گفته می‌شود: از آنجا که هیچ کسی بی‌گناه نیست و حتماً گناه و خطا از او سر می‌زند، از این رو ابتلا و دچار شدن به بلا، وسیله‌ی پاک کردن آنان از گناه می‌باشد؛ همان طور که احادیث صحیحی در این زمینه وارد شده‌اند. در بعضی از کتاب های آسمانی آمده است: «أبتلیهم بالمصائب لأطهرهم من المعائب»[۲]: «با مصیبت‌ها و بلاها آنان را می‌آزمایم تا آنان را از معایب و گناهان پاک کنم». بلا و مصیبت، سبب بالا رفتن درجات مؤمن می‌شود، زیرا همراه مصیبت، کردار شایسته و نیک از مؤمن سر می‌زند؛ همان طور که حدیث وارده در این زمینه قبلاً آورده شد، آنجا که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند: «إذا سبقت للعبد من الله منزله… تا آخر حدیث». همچنین بلا و مصیبت، انسان را به توبه و استغفار می‌کشاند؛ چون خدای متعال بندگان را با عذاب و شکنجه‌ی دنیا دچار بلا می‌کند تا از گناهان توبه کنند؛ همان طور که خدای متعال می‌فرماید: ﴿لِیُذِیقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِی عَمِلُواْ لَعَلَّهُمۡ یَرۡجِعُونَ﴾ [الروم: ۴۱]. «تا (پروردگار) سزای بخشی از اعمالشان را به آنان بچشاند؛ باشد که (به سوی حق) باز‌گردند».

پس هرکس که خدا به سبب بلا و مصیبت، توبه را نصیب وی گرداند، این امر از بزرگترین نعمت‌های خدا در حق اوست. چون بلا و مصیبت باعث می‌شود که انسان، خدا را فرا خواند و به درگاه او تضرع و خواری کند. به همین دلیل خداوند کسی را که به درگاه پروردگارش اظهار ذلت و خواری نکند و موقع سختی‌ها و مصیبت‌ها، تضرع و زاری ننماید، نکوهش نموده؛ همان طور که می‌فرماید: ﴿وَلَقَدۡ أَخَذۡنَٰهُم بِٱلۡعَذَابِ فَمَا ٱسۡتَکَانُواْ لِرَبِّهِمۡ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ٧۶﴾ [المؤمنون: ۷۶]. «(اگر هم از طریق رحمت و نعمت بیدار نشدند) ما ایشان را به عذاب (مصائب و شدائدی همچون قحط و فقر) گرفتار می‌سازیم، امّا آنان در برابر پروردگارشان نه سر فرود می‌آورند و کرنش می‌برند، و نه تضرّع و زاری می‌کنند. (لذا حوادث دردناک هم ایشان را از مرکب غرور و سرکشی و خودکامگی پایین نمی‌آورد و در برابر جلال حق تسلیم و خاشع نمی‌گرداند)».

 

 

(برگرفته از کتاب توحید محمد بن عبدالوهاب)

[۱]– ابن سعد در «الطبقات الکبری» ۷/۴۷۷، امام احمد در «المسند» ۵/۲۷۲، ابوداود در سنن خود به ش ۳۰۹۰، ابن ابی دنیا در «المرض و الکفارات» ش ۳۹، ابن أبی عاصم در «الآحاد و المثانی» ش ۱۴۱۶، ابویعلی در مسندش ش ۹۲۳، بیهقی در «شعب الإیمان» ش ۹۸۵۲ و دیگران آن را روایت کرده‌اند. در اسناد این روایت محمد بن خالد سلمی وجود دارد که حافظ ابن حجر عسقلانی در «التقریب» ص ۴۷۶ درباره‌اش می‌گوید: او مجهول و ناشناخته است. این حدیث به کمک شواهدش، صحیح بوده و سیوطی و مناوی در «فیض القدیر» ۱/۳۷۲ آن را حسن دانسته‌اند.  نگا: السلسله الصحیحه، شماره های: ۱۵۹۹ و ۲۵۹۹٫

[۲]– به سند این روایت دست نیافتم. تعدادی از ائمه این روایت را با عبارت: «وفی أثر إلهی» یا «رُویَ» و مانند آن آورده‌اند. نگا: جامع الرسائل ۱/۱۱۶، منهاج السنه ۶/۲۱۰، الوابل الصیب ص ۹۳، مدارج السالکین ۱/۱۹۴ و کلمه الإخلاص اثر ابن رجب ص ۴۶٫ ابن عبدالهادی در «العقودالدریه» ص ۳۴۳ می‌گوید که از جمله سخن شیخ الاسلام ابن تیمیه در این زمینه این است: «خدای متعال در بعضی از کتاب های آسمانی می‌فرماید:… پس روایت را می‌آورد.»

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …