ازدواج و دوست داشتن

با نیکرفتاری زوجین با همدیگر کم کم حس و حال محبت واقعی میان آن دو، که پیشتر در جریان عقد نکاح بذر آن کاشته شده بود، رشد نموده و بالنده می شود. زن و مرد به رشد و شکوفایی  این عشق و محبت پرداخته و بر احساس دوستی و یکرنگی بین شان می افزایند. چفته ی برخی اصلاً صحت ندارد که می گویند ازدواج عشق را کشته و احساسات را میمیراند. بلکه ازدواج همسنگ و صحیحی که براساس تفاهم، همکاری و محبت بنا شده باشد، راه و روشی حیاتی، بی عیب و نقص و بی آلایشی است جهت حفظ احساسات شگرف میان زن و مرد، تاجاییکه از پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و سلم روایت شده است که:  (لم یُرَ للمتحابَیْن مثل النکاح) [ابن ماجه، والحاکم] یعنی: « برای دو عاشق هیچ چیز مثل ازدواج نیست.»

ازدواج صرفاً وسیله ای برای آمیزش جسمی و بدنی میان زن و مرد نبوده و فراتر از آن شیوه ای طبیعی جهت آمیزش عاطفی و سیراب نمودن نفس و تکامل احساسات و درک متقابل اشخاص دارای فطرت پاک و سالم می باشد، تا جائیکه گویی دو طرف، لباسی بر تن همدیگر هستند که طرف دیگر را پوشانده، حمایت نموده و گرم نگه می دارد. خداوند متعال می فرماید: {هن لباس لکم وأنتم لباس لهن} [البقره: ۱۸۷] یعنی: ” آنان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستید.”

ارتباط عاطفی میان زوجین پیوند بین آن ها را مستحکم می سازد. عشق چیزی است که خداوند بشر را به آن سرشته است، رشته ای نیرومند میان زن و مرد، سلاحی که با آن راه شان را در پیچ و خم زندگی باز نموده و نیرویی است که به هردو در تحمل سختی های زندگی و دشواری های آن کمک می کند.

دین اسلام به روابط دختر و پسر قبل و بعد از ازدواج پرداخته و در ایجاد شناخت  دوطرفه در حد و حدود معقول برای فراهم ساختن فرصتی مناسب جهت بنیان نهادن نوعی محبت و دوستی میانشان تا آنکه در روزهای پس از ازدواج عمیق تر گردد، مصرّ است. خواستگار اجازه دارد عروس را ببیند برای آنکه باعث تداوم محبت میان دو طرف گردد. رسول خدا صلی الله علیه و سلم به مردی که قصد خواستگاری نمودن زنی را داشت فرمودند:  (انظر إلیها، فإنه أحرى أن یؤدم بینکما) [الترمذی والنسائى وابن ماجه] یعنی: « او را تماشا کن، اینگونه سزاوارتر است به اینکه میان تان الفت برقرار گردد.»
با این وجود، اسلام بر وضع مقرراتی شرعی و صریح و آشکار برای پایدار ماندن رابطه ی مبتنی بر خیر و برکت … پافشاری می کند. همچنین در نهی از هرآنچه این ارتباط را به انحطاط و پوچی می کشاند شدت به خرج داده و از چیزهایی که به رسوایی و هرزگی منتهی گردد؛ از جمله اختلاط منجر به فساد مرد و زن و خلوت غیر شرعی و …، منع می نماید.

تهاجم فکری علیه جوامع اسلامی، آغازگر گسترش روابط نامشروع پیش از ازدواج بین دختران و پسران، تحت شعارهای دروغین و گمراه کننده دعوت به عشق و آشنایی پسر و دختر پیش از ازدواج و تأکید براینکه این تنها راه درست ازدواج موفق می باشد، که البته یاوه ای بیش نیست، گردید.
با دقت در اتفاقاتی که پیرامون ما می گذرد، بوضوح زیان های سنگین اینگونه روابط و پیامدهای وخیم آن می گردیم.

چه ازدواج هایی که با اینچنین روابطی آغاز شدند، باناکامی روبرو گشته و چه خانواده هایی که بدلیل آنکه در سایه ی فریب و پیروی از هوی و هوس رشد نموده بودند، از هم پاشیده اند.

به تعویق انداختن سن ازدواج:
در برخی کشورهای اسلامی گسترش معضل عقب افتادن سن ازدواج آغاز گشته و متوسط سن ازدواج پسران و دختران جوان به شکلی غیرطبیعی بالا رفت. گفته می شود که رسیدن به سنی که بلوغ عقلی، جسمی و اخلاقی پسر یا دختر به تکامل خود می رسد، آنان را برای تحمل وظایف ازدواج مقاوم تر می سازد، اما به تعویق انداختن ازدواج تا آن سن نیروهایی را واگذاشته و آن را به مسیر نادرست هدایت کرده و ممکن است به گسترش فحشاء کمک نماید. تاخیر در ازدواج، خویشتنداری و حفظ آبرو برای جوانان را با دشواری مواجه می نماید.

بالا رفتن سن ازدواج به عوامل متعددی برمی گردد، از جمله مسائل مادی، اجتماعی و عواملی که در زیر می آید:

– تمایل دختران به ازدواج با مردهای ثروتمند. بنابراین ولی دختر یا خود وی خواستگاران تنگدست یا بادرآمد متوسط را رد می کنند. دختران رؤیای داشتن منزل یا اتومبیلی آنچنانی یا پوشیدن لباس هایی فاخر وخیره کننده را در سر دارند.

– افراط در مهریه های بالای مهلت دار و بدون مهلت.

– به سختی افکندن شوهر در تهیه ی اسباب منزل و غیره باشکوه.

– کوتاه آمدن زوج از تمام آنچه در منزل جمع آورده است، به این صورت که ولی دختر سندی را آماده ساخته و به امضای زوج می رساند که طبق آن تمام محتویات منزل که زوج فراهم آورده است را در صورت متارکه ی زوجه به زوجه تعلق گرفته و وی هیچ حقی را در آن نداشته باشد و خود به تنهایی از منزل خارج گردد. با عنایت به اینکه کوتاه آمدن زوج از اثاثیه ی منزل بعلت سندی است که در برابر نپرداختن مهریه قبل از ازدواج امضاء نموده است.

– فقر و تنگدستی جوانان. بیشتر جوانان فاقد ثروت، درآمد یا ارث آنچنانی و سایر منابع مالی بوده و بناچار در انتظار روزی هستند که گشایشی در امر ازدواج ایشان حاصل شود.

– گسترش این باور که پسر و دختر باید قبل از اقدام به ازدواج مراحل تحصیل خود را به پایان برسانند. به این ترتیب مسأله ی ازدواج تا پایان تحصیلات دانشگاهی به تعویق افتاده و حتی فکر ازدواج را گاهی تا پایان مرحله ی فوق لیسانس یا دکتری به ذهن خود راه نمی دهند.

– شرایط اقتصادی کشور. میزان فراهم سازی فرصت های شغلی. با گسترش بیکاری در کشور، جوانان به علت ناتوانی در عمل به وظایف خویش از ازدواج خودداری می نمایند.

– گسترش فساد و بی بندوباری؛ بطوریکه جوانان برای برآوردن نیازهای جنسی خود به طریق نامشروع به سوی گروه های فاسد روی آورده براین اساس نسبت به ازدواج علاقه ای در خود نمی بینند که ناشی از فهم نادرست آنان از اهداف والای ازدواج می باشد.

ترجمه: مسعود

مقاله پیشنهادی

زن لباس و زینتش را آشکار نکند

الله می‌فرماید: ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّبِیُّ قُل لِّأَزۡوَٰجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَآءِ ٱلۡمُؤۡمِنِینَ یُدۡنِینَ عَلَیۡهِنَّ مِن جَلَٰبِیبِهِنَّۚ ذَٰلِکَ أَدۡنَىٰٓ …