ازدواج هایی‌که اسلام ‌آنها را مردود می‌داند و با‌طل ‌کرده است

نکاح خَدَن‌
ازدواج نهانی ‌که می‌گفتند اگر پیوند زن و مرد پنهانی باشد، اشکالی ندارد و اگر این پیوند آشکارگردد، پستی و دنائت است که در قرآن‌کریم تحت عنوان “و لامتخذات ا‌خدان”‌، مورد نکوهش‌ قرارگرفته و مردود شناخته شده است‌.

نکاح ‌البدل:
که یکی به دیگری می‌گفت‌: توزنت را به من بده ومن هم زنم را به شما می‌دهم و چیزی اضافه برآن نیز بتو خواهم داد.

دارقطنی آن را با سندی بسیار ضعیف روایت‌کرده است‌. حضرت عایشه غیراز این‌، دو نوع را ذکر کرده و گفته است‌، نکاح در دوره جاهلی چهارگونه بود:

نکاح و ازدواج کنونی مردم ‌که ‌کسی از کسی دیگر، دخترش یا یکی از وابستگانش را، خواستگاری می‌کند و مهریه وکابین به وی می‌دهد و با او ازدواج می‌نماید .

ازدواج دیگری‌ که ‌گاهی یکی به زنش می‌گفت‌: هرگاه از قاعدگی پاک شدی‌، کسی را نزد فلان ‌کس بفرست ‌که تو می‌خواهی از او بهره جنسی بگیری و شوهرش از او کناره می‌گرفت تا اینکه حاملگی همسرش با آن مرد معلوم می‌گردید، آنگاه اگر دلش می‌خواست مجدداً پیوند زناشویی را با او برقرار می‌کرد. و اینکار را برای بدست آوردن فرزندان نجیب و اصیل مرتکب می‌شدند که ازدواج لذت جوئی یا نکاح الاستبضاع لقب ‌گرفته بود.

گروهی مرد، ‌کمتر از ده نفر، بر یک زن جمع می‌شدند و بنوبت با او همخوابه می‌شدند و از او برخوردار می‌گردیدند، چون آن زن آبستن می‌شد و وضع حمل می‌نمود، پس ازگذشت چند روز از زایمان بدنبال آن مردان می‌فرستاد و هیچ یک از آنان از حضور نزد وی امتناع نمی‌کردند. آنوقت زن‌‌ خطاب بدانان می‌گفت‌: همه شما از کاری که با من کرده‌اید، خبر دارید، اینک من بچه‌ای بدنیا آورده‌ام‌، سپس بدلخواه یکی را نام می‌برد و بچه بدو ملحق می‌شد و کسی حق نداشت از قبول آن امتناع ورزد.

گروهی از زنان بدکاره و زنا پیشه‌، در محل مخصوصی جمع می‌شدند و علامت ویژه‌ای‌، بر در خود نصب می‌کردند، تا مردم آنان را بشناسند و گروهی از مردان با هم اتفاق می‌کردند و بر یکی از آن زنان‌، داخل می‌شدند و از او بهره می‌گرفتند. هرگاه زنی ازآن زنان بدکاره‌، آبستن می‌شد و وضع حمل می‌نمود، آن مردان در نزد او فراهم می‌آمدند و قیافه شناسان را می‌خواندند و بچه را در میان آنان به کسی ملحق می‌کردند که با وی‌، شباهت داشت و فرزند او خوانده می‌شد و او از آن کار امتناع نمی‌کرد.

پس چون محمد بحق برگزیده شد و مبعوث ‌گردید، همه ازدواجها و نکاح‌های دوره جاهلیت را نابود ساخت و مردود دانست‌.

مگر این نکاح و ازدواج متعارف امروز، ‌که اسلام آن را پذیرفت وآن هم تحقق نمی‌پذیرد مگر اینکه ارکان اصلی آن‌، “‌ایجاب‌“ و “‌قبول‌“ و شرط حضور گواهان‌، تحقق یابد. آنگاه عقد ازدواجی که موجب حلال بودن بهره‌گیری جنسی طرفین از همدیگر است‌، بکمال می‌رسد و صورت شرعی بخود می‌گیرد، وحقوق و تکالیف دینی هر دو مشخص می‌گردد.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …