ازدواج با محارم و تصاحب زینب!

جناب دکتر روزبهانی برای آن‌که دانش فقهی بالای خود را به رخ ما بکشند، چنین مرقوم داشته‌اند: «آیه ۲۲ سوره‌ی نساء به ازدواج‌های حرام اشاره دارد که در آن به حرام‌بودن ازدواج با زن فرزندان صلبی (!) اشاره شده است، کلام الله را داشته باشید و ببینید که چطور محمد فرستاده‌ی او، چگونه زن پسر خوانده‌اش زید، یعنی زینب را تصاحب نمود…کلام الله توسط فرستاده او رعایت نمی‌شود… چطور می‌توان به کلام الله در قرآن اعتماد کرد؟»(۱)
می‌گویم:
اولاً. این مرد! حتی به معنای «صلبی» هم جاهل است و بدتر آن‌که جهل خود را دست‌مایه‌ی طعن بر قرآن کریم قرار می‌دهد! در آیه‌ی ۲۳ (و نه ۲۲ که جناب دکتر! فرموده‌اند) پس از ذکر مادران، دختران، خواهران و امثال آنان که ازدواج با آنان حرام است، نوبت به «وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِکُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ»(۲) می‌رسد. «حَلاَئِلُ»جمع «حلیله»، به معنای همسران است و سپس الله متعال می‌فرماید «الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِکُمْ» یعنی آن‌هایی که از صلب شما هستند. مشکل آقای دکتر! آن بود که معنای «صلبی» را نمی‌دانستند، اما اکنون به او می‌گوییم که «پسران صلبی» یعنی آن پسران شما که از خون شما هستند. بنابراین وقتی‌که زید رضی الله عنه پسر پیامبر صلی الله علیه وسلم نبوده است، چگونه آقای دکتر او را از پسران صلبی معرفی می‌کند؟!(۳)   پس تا این موضع فهمیدیم که افترای آقای دکتر مبنی بر اینکه «کلام الله توسط فرستاده او رعایت نمی‌شود» تنها افترای خود اوست و اساسی ندارد، بلکه رسول خدا صلی الله علیه وسلم حریص‌ترین امت نسبت به کتاب خدا و البته دارای مقام عصمت بوده‌اند.
ثانیاً. علاوه بر آن‌که زید رضی الله عنه هیچ نسبت خونی با رسول خدا صلی الله علیه وسلم نداشته‌اند، ازدواج پیامبر صلی الله علیه وسلم با زینب رضی الله عنها پس از طلاق ایشان بوده است. همچنین  طبق نص صریح قرآن کریم، پیامبر صلی الله علیه وسلم مکرراً به زید رضی الله عنه می‌فرمودند که همسرت را نگه دار و از خدا بترس.(۴)  بنابراین به کار بردن کلمه‌ی «تصاحب» از سوی جناب دکتر، دال بر بی‌خبری یا فریب‌کاری ایشان دارد که در هر دو حالت ایشان مجرم خواهند بود!
ثالثاً. عده‌ای از اهل اخبار قصه‌ای را پیرامون این جریان ذکر کرده‌اند که بررسی آن را بر خود واجب می‌دانیم. خلاصه‌ی این داستان دروغین چنین است: روزی پیامبر به خانه‌ی زید آمد اما او را نیافت. پس زینب را دید و از دیدن او به وجد آمد (!) و فرمود: سبحان الله العظیم، سبحان مصرف القلوب…»(۵)
می‌گویم: این خبر موضوع (جعلی) بوده و به تمامی طرقی که دارد ثابت نمی‌گردد. طرق این خبر به شرح زیر است:
۱٫ طریق اول: طبری در تاریخ خود (۵۶۲/۲) و ابن سعد در الطبقات الکبری (۸۰/۸) با اسنادشان از محمد بن عمر الواقدی، از ابن عامر الأسلمی، از محمد بن یحیی آن را نقل کرده‌اند. این خبر ارزشی ندارد، زیرا واقدی متروک الحدیث است و عده‌ای نسبت جعل حدیث به او داده‌اند.(۶)  عبد الله بن عامر نیز دچار مشکل در حفظ بوده است و امام احمد، نسائی، دارقطنی، علی بن المدینی و دیگران -رحمهم الله- او را تضعیف کرده‌اند.(۷)
مشکل دیگر آن است که محمد بن یحیی (۱۲۱ هـ) با وجود آن‌که ثقه است، اما شاهد این قصه نبوده و حکایتش از آن منقطع می‌باشد.(۸)
۲٫ طریق دوم: طبری در تاریخش (۲/۵۶۳) به نقل آن پرداخته است. در اسناد آن عبد الرحمن بن زید بن أسلم (۱۸۲ هـ) است که متروک الحدیث می‌باشد(۹)  و همچنین شاهد داستان نبوده، بلکه آن را بصورت معضل روایت کرده است.
البته اخبار دیگری نیز مانند این خبر توسط عده‌ای از مفسرین نقل شده است که هیچ‌کدام سندی ندارند که بتوان بر آن تکیه کرد و در نتیجه می‌توان با اطمینان کامل گفت که این قصه صحتی نداشته و کذب است. مفسرین و محدثین بزرگی از جمله قاضی ابن عربی مالکی(۱۰)  (۵۴۳ هـ)، امام قرطبی(۱۱)  (۶۷۱ هـ)، حافظ ابن کثیر دمشقی(۱۲)  (۷۷۴ هـ)، حافظ ابن حجر عسقلانی(۱۳)  (۸۵۲ هـ)، شیخ جمال الدین قاسمی(۱۴)  (۱۳۳۲ هـ)، شیخ شنقیطی(۱۵)  (۱۳۹۳هـ)، علامه ابن عاشور(۱۶)  (۱۳۹۳ هـ)، شیخ طنطاوی(۱۷)  (۱۴۳۱ هـ) و دیگران قصه‌ی مذکور را غیر صحیح دانسته و حکم به مردود بودن آن داده‌اند.
————————————
۱ . قرآن کلام محمد، ص ۶۸
۲ . النساء، آیه ۲۳ : «و همسران پسرانتان که از صلب شما هستند.»
۳. زید بن حارثه رضی الله عنه در ابتدا برده‌ای بود که حکیم بن حزام رضی الله عنه او را خرید و سپس أم المؤمنین خدیجه رضی الله عنها ایشان را گرفت و به پیامبر بخشید. زمانی‌که خانواده‌ی زید رضی الله عنه او را در مکه یافتند، پیامبر صلی الله علیه وسلم او را مخیر ساخت و او نیز پیامبر صلی الله علیه وسلم را بر خانواده‌اش ترجیح داد.
۴. الأحزاب، آیه ۳۷
۵. تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۵۶۲
۶. ابوحاتم رازی و نسائی او را جاعل حدیث دانسته‌اند. ابن معین می‌گوید که او ثقه نیست، و امام احمد بن حنبل می‌فرماید: او کذاب (بسیار دروغگو) است و احادیث را مقلوب می‌سازد. بنگرید به: میزان الاعتدال، ج ۳، ص ۶۶۳
۷ . میزان الاعتدال، ج ۲، ص ۴۴۹
۸. حدیث منقطع، از اقسام حدیث ضعیف به شمار می‌رود.
۹. همان، ج ۲، ص ۵۶۴
۱۰ . أحکام القرآن، ج ۳، ص ۵۷۷
۱۱. تفسیر القرطبی، ج ۱۴، ص ۱۹۱
۱۲. تفسیر القرآن العظیم، ج ۶، ص ۴۲۴
۱۳. فتح الباری، ج ۸، ص ۵۲۴
۱۴. تفسیر القاسمی، ج ۸، ص ۸۶
۱۵ . أضواء البیان، ج ۶، ص ۲۴۰
۱۶. التحریر والتنویر، ج ۲۲، ص ۳۵
۱۷. التفسیر الوسیط، ج ۱۱، ص ۲۱۴

مقاله پیشنهادی

روش حج رسول الله صلی الله علیه وسلم

عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ رضی الله عنهما قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللهِ صلی الله علیه …