ارکان ایمان و ارکان اسلام

اصول وفروع دین را کدامها هستند؟ خواهشمندم نامشان را ذکر کنید.

الحمدلله،

البته در عقیده اهل سنت و جماعت بیشتر از اصطلاح ارکان ایمان و ارکان اسلام بکاربرده می شود. ارکان ایمان همان اصولی هستند که باید هر مومنی بدان اعتقاد داشته باشد و ارکان اسلام و دیگر امورات فقهی جزو فروع دین هستند.

مثلا اعتقاد به الله و توحید و کتابهای آسمانی و تمامی انبیاء و روز قیامت و قضا و قدر جزو اصول و ارکان ایمان هستند و مسائل فقهی و احکام دینی مانند نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و دیگر عبادات بدنی و مالی جزو ارکان اسلام و در مقایسه با ارکان ایمان فرع هستند.البته گاها مواردی وجود دارند که جزو اصول هستند مثلا اعتقاد به اینکه ایمان هر شخصی ممکن است کم یا زیاد شود، یا اعتقاد به اینکه صفات باری تعالی تشبیه و تمثیل یا تحریف نمی شوند و … ویا برخی از ارکان اسلام در حقیقت بخشی از اصول دین هستند مانند شهادتین که اصل و اساس دین هستند و بعدا بیشتر توضیح خواهیم داد.

بنابراین بهتر است از اصطلاح (ارکان ایمان و ارکان اسلام) یا (عقیده و احکام) استفاده شوند.در ذیل به بررسی مختصر ارکان ایمان و ارکان اسلام می پردازیم:

تعریف ایمان:

ایمان در لغت به معنی تصدیق کردن و اقرار کردن است و در شرع به معنی اعتقاد داشتن با قلب و اقرار کردن با زبان و عمل نمودن با اعضا و جوارح می باشد.

ارکان ایمان و دلیل بر آن:

ارکان ایمان شش تا هستند و دلیل بر آن این فرموده الله تعالی می‌باشد:{لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِکَهِ وَالْکِتَابِ وَالنَّبِیِّینَ} بقره ۱۷۷

یعنی:«نیکی این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید بلکه نیکی این است که به الله، روز آخرت، ملائکه، کتابها و پیامبران ایمان داشته باشید». و از سنت حدیث جبریل است که از پیامبر ج سؤال می کند و می گوید:«أخبرنی عَنْ الْإِیمَانِ قَالَ أَنْ تُؤْمِنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَتُؤْمِنَ بِالْقَدَرِ خَیْرِهِ وَشَرِّهِ قَالَ صَدَقْتَ.» متفق علیه :بخاری (۵۰) ومسلم (۸).

«مرا از ایمان خبر ده، ایشان فرمودند: ایمان عبارت است از این که ایمان بیاوری به یگانگی خدا، به ملائکه، به پیامـبران، به روز قیامت، به سرنوشت؛ (یعنی تقدیر)، و ایمان بیاوری به خیر و شر آن. گفت: راست گفتی».

کتاب و سنت بر اینکه ایمان با انجام طاعت و عبادت زیاد و با انجام معصیت و گناه کم می شود، دلالت دارند.

خداوند در کتابش می فرماید:{وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْوَاهُمْ} محمد ۱۷٫

«و کسانی که هدایت یافتند بر هدایتشان افزود و به آنها تقوا و پرهیزگاری عطا نمود» و می فرماید:{إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ إِذَا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِیمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ} انفال ۲٫

«ایمانداران کسانی هستند که هنگامی یاد الله می شود دلهایشان بترسد و هنگامی که آیات خداوند بر آنها تلاوت می شود ایمانشان زیاد می گردد و بر پرورگارشات توکل می نمایند» و از سنت این فرموده رسول الله صلی الله علیه وسلم  است که می‌فرماید:«یخرج من النار من کان فی قلبه مثقال ذره من إیمان» بخاری (۷۵۱۰) مسلم (۱۹۳) .

ارکان اسلام:

در صحیحین از رسول اکرم ( صلی الله علیه وسلم ) ثابت است که فرمودند: « بُنی الإسـلام علی خمس شهاده أن ‏لا إله إلاَّ الله وأنَّ محمداً رسول الله وإقام الصلاه وإیتاء الزکاه وصوم رمضان وحج البیت لمن ‏استطاع إلیه سبیلاً». [متفق علیه].‏

این حدیث شریف شامل ارکان پنجگانه اسلام است که عبارتند از:‏

رکن أول: گواهی دادن که خدائی بحق نیست مگر خدای یکتا، و محمد (صلی الله علیه وسلم ) رسول و فرستاده ‏خداست.‏

و معنی شهات «لا إله إلاَّ الله»: یعنی معبود و خالق بحقی نیست مگر خدای یکتا و یگانه.‏

پس «لا إله» تمامی آنچه غیر از خدا عبادت مى شود نفی مى کند.‏

و «إلاَّ الله» عبادت خدای یکتائی که هیچ شریکی ندارد ثابت مى کند، چنانکه خداوند مى ‏فرماید:« شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَهُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ ‏الْحَکِیمُ»(۱۸)‏ [آل عمران].‏

‏[خداوند که به داد(همه امور هستی) را تدبیر مى کند و فرشتگان و عالمان، گواهی دهند که ‏معبود(حقی) جز او نیست. (آری) معبود(حقی) جز او(که) پیروزمندِ فرزانه است، نیست].‏

رکن دوم و سوم: ادای نماز، و دادن زکات است چنانکه خداوند متعال مى فرماید: ‏وَمَا أُمِرُوا إِلاَّ ‏لِیَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ حُنَفَاء وَیُقِیمُوا الصَّلاَهَ وَیُؤْتُوا الزَّکَاهَ وَذَلِکَ دِینُ الْقَیِّمَهِ(۵)‏‏. [البینه].‏

‏[و فرمان نیافتند جز آنکه خدا را ـ در حالى که پرستش را برای او خالص ساخته اند با ‏پاکدلی(دین ورز به آیین ابراهیمی) ـ بپرستند و نماز بر پا دارند و زکات بپردازند و این است آیین ‏راستین].‏

و مى فرمایـد: ‏وَأَقِیمُواْ الصَّلاَهَ وَآتُواْ الزَّکَاهَ وَارْکَعُواْ مَعَ الرَّاکِعِینَ(۴۳)‏‏. [البقره].‏

‏[و نماز برپای دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع کنید].‏

و نماز همان چیزی است که ما در صدد و قصد بیان آن هستیم.‏

و زکات: آنچیزی است که از اموال اغنیاء و ثروتمندان گرفته مى شود و بر فقیران و دیگر ‏مستحقین آن توزیع مى گردد.‏

و این اصل و قاعدهء بزرگ و عظیمی از اصول اسلام است، که بوسیلهء آن هماهنگی و ‏همبستگی در جامعهء اسلامی بوجود مى آید، و افراد آن به یگدیگر کمک و یاری مى دهند، لذا ‏مى بینیم که برای فقیر در آنچه در دست غنی و ثروتمند است حقی داده شده، بدون اینکه ‏غنی و ثروتمند بر فقیر منّت بگذارد.‏

رکن چهارم: روزه ماه مبارک رمضان است. چنانکه مى فرمایــد: ‏یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ ‏الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى  الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ(۱۸۳)‏‏. [البقـره].‏

‏[ای مؤمنـان، روزه بر شما مقرر شده است، چنانکه بر پیشینیانتان مقرر شده بود، باشد که ‏تقوی پیشه کنید].‏

رکن پنجم: حج و زیارت خانهء خدا است برای کسیکه استطاعت آنرا داشته باشد.‏

چنانکه خداوند مى فرماید: ‏وَلِلّهِ عَلَى  النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ ‏الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ(۹۷)‏‏. [آل عمران].‏

‏[و برای خداوند حج خانه(کعبه) بر(عهده) مردم است، (البته) کسى که بتواند سوی آن راه برد. ‏و هرکس کفر ورزد، (بداند) که خداوند از جهانیان بى نیاز است].‏

توصیه می شود برای فهم بیشتر کتاب ” از اصول و قواعد اهل سنت وجماعت در عقیده ” و ” تعلیقاتی بر عقیده ی واسطیه شیخ الاسلام ابن تیمیه ” و ” شرح عقیده طحاویه ” و ” عقیده و ایمان از دیدگاه اسلام ” را از سایت نوار اسلام دانلود نمایید.

والله اعلم
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …