ارزش وقت نزد علما و صالحین

حاکم شهید، ابوالفضل مروزی با کسانی که به دیدارش می‌آمدند سخن نمی‌گفت، چرا که مشغول تألیف بود:    

در کتاب «الأنساب» تألیف سمعانی در شرح حال حاکم شهید ابوالفضل محمد بن محمد بن احمد مَروزی بلخی حنفی که قاضی و وزیر سلطان بود و در سال ۳۳۴ هجری قمری به شرف شهادت رسید و عالم مَرو و امام اصحاب امام ابوحنیفه رحمه الله در عصر خودش بود، چنین آمده است:

ابوعبدالله پسر حاکم شهید فرمود:

 به خاطر دارم که حاکم شهید دوشنبه و پنجشنبه روزه می‌گرفت و نماز شب را در حضر و در سفر ترک نمی‌کرد، و موقعی که می‌نشست سبدی از کتاب و قلمدان جلوش بود؛ او وزیر سلطان بود و اجازه‌ی ورود تنها به کسانی می‌داد که ناگزیر بود، اما بعد از اجازه‌ی ورود، مشغول تصنیف کتاب می‌شد، و تازه وارد وقتی که می‌دید ابوالفضل در فکر او نیست و در فکر تصنیف کتاب است، پس از مدتی نشستن بر می‌خاست و بیرون می‌رفت، ابوالعباس بن حَمُّویَه از دست او شکایت کرد که ما می‌رویم پیش او، اما او سخن با ما نمی‌گوید و قلم می‌گیرد و مشغول نوشتن می‌شود و ما را در گوشه‌ای از اتاق رها می‌کند.

« باید دانست که نزد محدثین، حافظ لقب کسی است که یک صد هزار حدیث از بر دارد. »

« و حاکم لقب کسی است که خیلی بیش از یک صد هزار حدیث از بر دارد.»

حاکم ابوعبدالله، صاحب کتاب «المستدرک» فرمود:

شب جمعه‌ای به مجلس املاء ابی الفضل حاضر شدم و امیر ابوعلی بن ابی بکر بن المظفر وارد مجلس ابی الفضل شد، اما ابوالفضل از جای خود تکان نخورد و به امیر گفت: ای امیر برو که حالا روز آمدن تو نیست.

واقعاً عجب دانشمندی بود که در مجلس املاء حدیث به احترام حدیث رسول الله صلی الله علیه وسلم برای کسی که می‌آمد اگرچه امیر و فرمانروا بوده است، درس حدیث را رها نکرده و برای کسی از جای خود بلند نمی‌شدند و احترام حدیث نزد ایشان خیلی مهم‌تر بوده از احترام امیر.

 خدا رحمت کند آنان را که چقدر در طاعت خدا ثابت ‌قدم بوده‌اند و چقدر در پیروی از رسول الله صلی الله علیه وسلم متمسک بوده‌اند. رحمهم الله تعالی رحمه واسعه.

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …