ارتباط قرآن و سنت

۱ـ نماز ارزش والایی دارد و به مسلمان امر شده است که آن را در زمان خودش ادا کند و با توجه به آیه ۱۰۳ سوره نساء که الله تعالی فرموده است :{ بی گمان نماز به مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معین است} و با توجه به این حدیث پیامبر که از ایشان پرسیده شد کدام عمل در نزد خداوند محبوب تر است و ایشان فرمود:” اقامه نماز در وقت خودش” (به روایت بخاری (حدیث شماره۵۲۷) و مسلم (حدیث شماره ۸۵). مسلمانان به انجام آن تشویق شده اند و به آنها نسبت به سهل انگاری در زمینه آن هشدار داده شده است.
الله تعالی در زمینه اهمیت دادن به نماز به ویژه نماز عصر می فرماید:{در انجام نمازها و (به ویژه) نماز میانی محافظت ورزید و فروتنانه برای خدا بپا خیزید}(بقره/۲۳۸). منظور خداوند متعال از نماز میانی همان نماز عصر است که در حدیثی از پیامبر اکرم صلى الله علیه و سلم نیز به آن تصریح شده است.
رسول الله صلى الله علیه و سلم فرموده است:”هر کس اقامه نماز عصر را عمدا ترک کند، هیچ عمل دیگری از او پذیرفته نیست”.
با توجه به این امر و اهمیت آن، مؤمنان باید تمام تلاش خود را بکار بگیرند و از هر وسیله ای استفاده کنند تا این فریضه بسیار مهم را در زمان خودش اقامه کنند. به طور مثال انتخاب زمانی برای محاضره که با زمان نماز تداخل نداشته باشد و در صورت تداخل، شخص از سخنران اجازه بگیرد تا برای اقامه نماز از جلسه خارج گردد و در مکانی مناسب آن را ادا کند. همان طوری که می دانیم خواندن نماز تنها چند دقیقه طول می کشد.
باید مواظب باشیم که از روی حیا یا ضعف یا عدم تمایل در ابراز مسلمان بودن خود نماز ترک نگردد، فقهای اسلامی تأکید می کنند که اگر کسی نتواند در سرزمین کفر دین خود را آشکار سازد بر او واجب است که از آن سرزمین هجرت کند مگر اینکه از مهاجرت عاجز باشد که الله تعالی در این باره می فرماید:{بی گمان کسانی که فرشتگان به سراغشان می روند( و به سبب ماندن با کفار) بر خود ستم کرده اند، بدیشان می گویند: کجا بوده اید و به چه سرگرم بوده اید؟ گویند ما بیچارگان در سرزمین (کفر) بودیم. (فرشتگان) بدیشان گویند: مگر سرزمین خداوند وسیع نبود تا در آن کوچ کنید؟ جایگاه آنان دوزخ است و چه بد جایگاهی و چه بد سرانجامی! مگر بیچارگانی از مردان و زنان و کودکانی که کاری از آنها ساخته نیست و راه چاره ای نمی دانند. پس امید است که خداوند از آنان در گذرد و خداوند بس عفو کننده و آمرزنده است}(نساء/۹۷ ـ ۹۹).
۲ـ در صورتی که تلاش کرد، اما موفق به اقامه نماز نشد و چاره ای جز جمع کردن بین دو نماز نداشت بنابراین نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشاء را می تواند با هم جمع کند که امام مسلم (در حدیث شماره ۷۰۵) از ابن عباس (رضى الله عنه) روایت کرده است که گفت:”رسول الله صلى الله علیه و سلم در مدینه نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشاء را به صورت جمع خواند در حالی که این کار او نه ناشی از ترس بود و نه به خاطر باران”. از ابن عباس پرسیدند که ایشان چرا این کار را کرد؟ پاسخ داد: می خواست امتش در رنج و سختی نیفتد.
سئوال:
اگر دانش آموزی در زمان اقامه نماز ظهر وارد کلاس شد و درس تا دو ساعت به طول انجامید در این صورت چه باید بکند؟
پاسخ: با سپری شدن دو ساعت زمان اقامه نماز ظهر به پایان نمی رسد بلکه زمان آن از زوال خورشید تا زمان نماز عصر ادامه دارد که این مدت از دو ساعت بیشتر است وامکان اقامه نماز پس از اتمام کلاس وجود دارد چون زمان برای نماز باقی می ماند، اما اگر فرد نتوانست در خلال درس نمازش را ادا کند و کلاس درس تا زمان عصر به طول بینجامد یا اینکه به خاطر خروج از کلاس درس، دچار زحمت می شود و به سختی می افتد در این صورت جایز است که نمازهای ظهر و عصر را با هم جمع کند و نماز ظهر را تا عصر به تأخیر بیندازد کما اینکه از ابن عباس (رضى الله عنه) روایت شده است که فرمود:”پیامبر صلى الله علیه و سلم در مدینه نمازهای ظهر و عصر و نمازهای مغرب و عشا را بدون داشتن ترس یا بارش باران جمع کرد. این روایت در همین زمینه نقل شده است. ابن عباس می گوید که پیامبر صلى الله علیه و سلم خواسته است امتش به زحمت نیفتد که این سخن ابن عباس بدان معناست که در کاری که انسان به زحمت و سختی می افتد می تواند هر یک از نمازهای عصر و ظهر و مغرب و عشاء را با هم به شکل جمع بخواند. اساس این روایت فرموده حق تعالی در قرآن کریم است که می فرماید:{الله برای شما آسایش را می خواهند نه سختی را} و نیز می فرماید:{خداوند نمی خواهد شما را در سختی قرار دهد}. باری تعالی همچنین می فرماید:{ و در امور دین برای شما سختی قرار نداده است} و این سخن پیامبر اکرم است که می فرماید:”دین آسان است”. علاوه بر این ها نص های زیادی هستند که بر آسان بودن این دین دلالت می کنند.
در این حالت شخص باید نماز را کامل ادا کند و آن را به شکل قصر نخواند؛ زیرا کسی که در سرزمینی بیش از چهار روز سکنی گزید حکم ساکن را پیدا می کند. جمع و قصر همیشه همراه هم نیست گاهی در سفر همراه هم می آیند. شخص گاهی در غیر سفر در حالت بیماری یا مبتلا بودن به عارضه استحاضه یا ترس از آسیب رسیدن به جان و مال و نیز در صورت بارش شدید باران و عذرهای مشابه و جایز که برای همه رخ می دهد اجازه دارد که نمازها را با هم جمع کند، اما قصر تنها در سفر جایز است.
الله تعالی خود عالم است.
به اجماع مسلمانان صیانت از سنت نبوی با صیانت الله تعالی از کتاب قرآن و دین الهی در ارتباط متقابل است؛ اگر کسی در این امر شک دارد به او می گوییم که آیا تو مسلمانی یا خیر؟ اگر مسلمانی، یک جواب داری و اگر نیستی جوابی دیگر؛
اما اگر مسلمانی به تو می گوییم امور زیادی هستند که بر حفاظت الله تعالی از سنت تأکید می کنند که از آن جمله اند:
الف: خداوند متعال می فرماید:{ و کسی که غیر از آیین و شریعت اسلام آیینی دیگر برگزیند از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زمره زیانکاران خواهد بود}(آل عمران: ۸۵). الله تعالی همچنین می فرماید:{محمد پدر نسبی هیچکدام از مردان شما نبوده بلکه فرستاده خدا و آخرین پیامبران است و خدا از همه چیز آگاه بوده و هست}(احزاب:۴) و می فرماید:{خداست که پیغمبر خود (محمد) را همراه با هدایت و دین راستن ( به میان مردم) روانه کرد تا این آیین (کامل و شامل) را بر همه آیین ها پیروز گرداند، هر چند که مشرکان نپذیرند}(توبه: ۳۳).
این آیات الهی بر این امر دلالت می کند که دین اسلام آخرین دین الله تعالی است و الله غیر از این دین آیین دیگری را از جهانیان نمی پذیرد و آن تا روز قیامت باقی خواهد ماند.
بی تردید بقای این دین یعنی حفظ قوانین و احکام آن که ارکان اسلام در رأس آن قرار گرفته است.
همان طوری که می دانیم امر به اقامه نماز در قرآن کریم به شکل کلی ذکر شده است و به تعداد رکعات، میزان، ارکان، واجبات و سنت های نماز اشاره ای نشده است که همه اینها در سنت به شکل مفصل و روشن بیان گردیده است. ما چطور می توانیم به دین الله تعالی ایمان داشته باشیم در حالی که معتقد باشیم سنت هیچ نقشی در دین ندارد در حالی که این رکن بزرگ اسلام بدون آن نمی تواند بقای خود را حفظ کند. ما به ندرت می توانیم این مسئله را در زمینه زکات، روزه، حج و احکام دیگر بیابیم؛ زیرا همه جزئیات آن در قرآن کریم نیامده است بلکه در سنت ذکر شده است.
اگر سنت را بی اهمیت بدانیم در واقع قرآن را که به بقای این دین و حفظ آن بشارت داده است تکذیب کرده ایم؛ زیرا نادیده گرفتن آن به مثابه نادیده گرفتن دین است.
ب: الله تعالی می فرماید:{ ما خود ذکر را نازل کرده ایم و بی گمان از آن محافظت می کنیم} (حجر: ۹). بی تردید منظور الله تعالی از ذکر در این آیه قرآن است و الله عز وجل وعده داده است که کتابش را حفظ می کند.
همان طوری که می دانیم پرورگارمان قرآن را نازل فرمود تا در معانی آن تدبر کنیم و آن معانی را بفهمیم کما اینکه حق تعالی می فرماید:{ای محمد، این قرآن کتاب پر خیر و برکتی است و آن برای تو  فرو فرستاده ایم تا درباره آیه هایش بیندیشند و خردمندان پند گیرند}(ص:۲۹). الله سبحان همچنین می فرماید:{ آیا این منافقان درباره قرآن تدبر نمی کنند و نمی اندیشند}(نساء: ۸۲). در این آیه مقصود از تدبر عمل به احکام قرآن و طلب هدایت با نور آن و بندگی الله تعالی بر اساس خواسته اش می باشد. پروردگارمان برای ما تشریح کرده است که بیان قرآن و تفسیر آن برعهده پیامبر صلى الله علیه و سلم است و از بزرگترین وظایف ایشان محسوب می شود، از این رو قرآن را بر ایشان نازل فرمود تا متن و معانی آن را ابلاغ کند که الله تعالی در این باره می فرماید:{ما قرآن را نازل کرده ایم تا اینکه چیزی را برای مردم روشن سازی که برای آنان فرستاده شده است و تا اینکه آنان بیندیشند}(نحل/۴۴) و نیز می فرماید:{ما کتاب (قرآن) را بر تو نازل نکرده ایم مگر بدان خاطر که چیزی که برای مردمان بیان و روشن نمایی که (جزو امور دینی است و) در آن اختلاف دارند و (هم بدان خاطر که این کتاب) هدایت و رحمت برای مؤمنان گردد. (نحل:۶۴).
از این رو تعهد الله تعالی در حفظ قرآن متضمن تعهد در حفاظت از سنت نبوی نیز است؛ زیرا حفاظت از قرآن بدون حفاظت از الفاظ و معانی آن امکانپذیر نیست و معانی قرآن نیز با سنت شناخته می شود، از این رو برای حفظ قرآن باید سنت نبوی حفظ گردد.
گفتنی است که حفظ معانی قرآن که در سنت آمده است از حفظ حروف آن مهم تر است؛ زیرا مقصود از حفظ قرآن عمل به محتوای آن است. در صورتی که معانی قرآن شناخته نشود به محتوای آن عمل نمی شود، بنابر این حفظ قرآن بدون حفظ سنت تحقق نمی یابد. این امر موجب گردیده است که علمای اسلامی از قدیم این آیه الهی را متذکر شوند که:{ما خود قرآن را نازل کردیم و خودمان از آن محافظت می کنیم}(حجر:۹)علاوه بر این که، آیه مذکور متضمن وعده الهی در زمینه حفظ قرآن است متضمن حفظ سنت نبوی نیز هست.
ج: در آیات زیادی از قرآن کریم، انسان به اطاعت از پیامبر اکرم صلى الله علیه و سلم امر شده است. الله تعالی در آیه ۵۹ سوره نساء می فرماید:{ای کسانی که ایمان آورده اید از خداوند (با پیروی از قرآن کریم) و از پیامبر (خدا با تمسک به سنت او) اطاعت کنید و از کارداران و فرماندهان مسلمان (مادامی که حقگرا و مجری احکام شریعت باشند) فرمانبرداری کنید}. خداوند متعال همچنین در آیه ۸۰ سوره نساء می فرماید:{هر کس از پیامبر اطاعت کند در حقیقت از خدا اطاعت کرده است}. حق تعالی ایمان کسانی را که حکم رسول الله صلى الله علیه و سلم را نمی پذیرند نفی می کند و می فرماید:{اما نه! به پروردگارت سوگند که آنان مؤمن به شمار نمی آیند تا تو را دراختلافات و درگیری های خود به داوری نطلبند و سپس ملالی در درل خود از داوری تو نداشته و کاملاً تسلیم (قضاوت) باشند}(نساء: ۶۵).
خداوند متعال مسلمانان را به هنگام اختلاف، به مراجعه به کتاب قرآن و سنت رسول صلى الله علیه و سلم دعوت می کند و می فرماید:{ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا وپیغمبر اطاعت و از کارداران و فرماندهان مسلمان خود فرمانبرداری کنید و اگر در چیزی اختلاف داشتید آن را به خدا(با عرضه به قرآن) و پیغمبر او (با رجوع به سنت نبوی برگردانید}(نساء:۵۹). الله تعالی نسبت به مخالفت با امر پیامبر هشدار داده است و در این زمینه فرموده است:{آنان با فرمانبردار مخالفت می کنند باید از این بترسند که بلایی گریبانگیرشان گردد یا اینکه به عذاب دردناکی دچار شوند}(نور:۶۳) باری تعالی همچنین در قرآن کریم می فرماید:{هر کس از دستور خداوند و پیغمبرش سرپیچی کند گرفتار گمراهی آشکاری می گردد}(احزاب ۳۶). الله سبحان در آیه ای دیگر می فرماید:{هر کس از خدا و پیامبرش نافرمانی کند نصیب او آتش دوزخ است و جاودانه در آن می ماند}(جن:۲۳). حق تعالی ما را به پیروی از پیامبر صلى الله علیه و سلم امر می کند و می فرماید:{سرمش والگوی زیبایی (در شیوه پندار، گفتار و کردار) پیغمبر خدا برای شما است. برای کسانی که امید به خدا داشته و جویای قیامت باشند و خدا را بسیار یاد کنند}(احزاب/۲۱). اوامر الهی در این زمینه یا آیاتی که مفهوم و معنای آن را دربر دارد در قرآن کریم بسیار به چشم می خورد بنابر این اگر سنت پیامبر مورد توجه قرار نگیرد چگونه آن اوامر اجرا خواهد شد؟ چگونه از رسول الله صلى الله علیه و سلم اطاعت خواهیم کرد؟ چگونه از مخالفت با امر ایشان نهی می شویم؟ چنانچه سنت الهی حفظ نگردد چگونه این هدیه الهی را می شناسیم تا از آن پیروی کنیم؟
اعتقاد به عدم کارآیی سنت یعنی اعتقاد به بی فایده بودن آن آیات (همه آن آیات یا آیاتی که مفهوم آنها را می رساند)؛ که معنای آن خواستن تکلیف خارج از توانایی فرد است.  نتیجه اینکه پروردگارمان می فرماید:{خداوند به هیچ کس جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی کند}(بقره:۲۸۶).
از این رو دلیل دیگری را به این دلایل اضافه می کنیم اینکه حفاظت از قرآن بدون حفاظت از سنت تحقق نمی یابد؛ زیرا عمل به آیاتی که به اطاعت از پیامبر صلى الله علیه و سلم امر کرده و به سرکشی در برابر دستورات ایشان هشدار داده و به حکم قرار دادن ایشان و پیروی از سنتش تشویق کرده است، بدون توجه به سنت غیر ممکن است.
بنابر این تردید در سنت به مثابه تردید در قرآن کریم است که ما مسلمانی را نمی بینیم این عمل از او سر بزند مگر اینکه جاهل باشد که با ذکر این دلایل هم هیچ عذری از او به عنوان جاهل پذیرفته نمی شود.
ما این دلایل را برای غیر مسلمان نمی آوریم و درباره قرآن و سنت با او صحبت نمی کنیم؛ زیرا او اصلا به قرآن اعتقاد ندارد. از این رو ابتدا او را به اسلام دعوت می کنیم و نبوت پیامبر صلى الله علیه و سلم را با دلایل نبوی همچون اعجاز در قرآن کریم که شامل بلاغت، قوانین، خبر از غیب و مباحث علمی (معجزات علمی) قرآن می باشد و نیز اعجاز در سنت نبوی: بیان بشارت انبیا به آمدن رسول الله صلى الله علیه و سلم با وجود دست بردن یهودیان و مسیحیان در کتاب های آسمانی خود و تحریف مباحث بسیاری از آن کتاب ها، برای او اثبات می کنیم؛ اگر ایمان آورد و الله را به عنوان پروردگار، اسلام را به عنوان دین و محمد صلی الله علیه و سلم را به عنوان پیامبر و رسول خدا پذیرفت در این صورت دلایل مذکور در زمینه حفاظت الله تعالی از سنت را برایش بیان می کنیم. از این رو هراسی نداریم زمانی که غیر مسلمانان دلایل و مباحث خود را مطرح کردند، ما نیز دلایل خود را بیان کنیم؛ زیرا این امر تنها ادعا نیست بلکه به حجت و برهان مربوط می شود و بین ما و کسانی که در دین با ما اختلاف دارند تفاوت بسیاری وجود دارد!!
این همان منبع قدرت ما مسلمانان است. ما صاحبان حق مطلق بر روی کره خاکی هستیم و برای همه آنها دلایل قاطعی داریم و اگر آن دلایل و حجت وجود نمی داشت با وجود دشمنان و حملات و تجاوزات سخت آنها نه اسلامی باقی می ماند و مسلمانی.
دین ما حق است، زیرا دین ما دین الله تعالی است که هیچ همتا و شریکی ندارد و ما برای این ادعای خود دلایل زیادی داریم که برای ایمان آوردن همه مردم جهان کافی است. اما چه کسی وظیفه ابلاغ آن را برای جهانیان برعهده بگیرد؟ کدام یک از مسلمانان از بصیرت و آگاهی نسبت به این امر خطیر برخوردار است؟ این همان چیزی است که ناصحان دین و غیرتمندان نسبت به حق امت و مشتاقان به هدایت همه مردم به سوی سعادت دنیوی و اخروی درباره آن تلاش می کنند. از این رو از الله تعالی می خواهیم که همه ما را به راه راست هدایت فرماید که خود عالم به همه امور است.
والحمد لله و الصلاه و السلام علی رسول الله وعلی آله و صحبه و من والاه.

مترجم: ام طه ناوی

مقاله پیشنهادی

فضیلت قرائت قرآن

الله متعال می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلَّذِینَ یَتۡلُونَ کِتَٰبَ ٱللَّهِ وَأَقَامُواْ ٱلصَّلَوٰهَ وَأَنفَقُواْ مِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ سِرّٗا وَعَلَانِیَهٗ …