ارتباط سنّت با قرآن کریم، به چهار صورت است (۱)
- سنّت نبوی تأکیدکنندۀ مطالب قرآنی است؛ مانند احادیثی که در آنها به انجام نماز، ادای زکات، روزه، راستگویی و پرهیز از دروغ، تحریم ربا و امثال آن فرمان داده شده است.
- سنّت تبیینکنندۀ قرآن بوده که به صورتهای زیر است:
أ ـ مطالب مجمل قرآن را روشن میسازد: سنّت نبوی موارد مجمل و ناشناختۀ عبادات و احکام را بیان نموده و پیامبر rاوقات نماز، تعداد رکعات، شیوۀ ادا و ارکان آن را روشن ساخته و فرمودند: «صَلُّوا کَمَا رَأَیْتُمُونِی أُصَلِّی»[۱]؛ «همان گونه که مرا دیدید نماز میخوانم، نماز بخوانید».
همچنین امور مجمل و کلّیِ مناسک و اعمال حج که در قرآن بیان شده بود را توضیح داده و احکامش را روشن ساخته و فرمودند: «لِتأخُذُوا مَنَاسِکَکُم»[۲]؛ «باید که اعمال حجّتان را [از من] فرا گیرید».
علاوه بر این، رسول الله آنچه زکات دارد و مقدار و نصابش که در قرآن کریم به طور مجمل آمده بود را بیان کردند.
ب ـ سنّت نبوی عامِ قرآن را خاص میکند: مانند توضیح پیامبر دربارۀ آیۀ زیر:
﴿یُوصِیکُمُ ٱللَّهُ فِیٓ أَوۡلَٰدِکُمۡۖ لِلذَّکَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَیَیۡنِۚ﴾ [النّساء: ۱۱]
«الله دربارۀ فرزندانتان به شما سفارش میکند؛ سهم پسر مانند سهم دو دختر است».
آیۀ فوق حکمی عام در زمینۀ وراثت فرزندان و پدران و مادرانشان است که هر اصلِ ارثگذار و فرزند وارثی را شامل میشود، امّا سنّت، ارثگذار را مختصّ غیر پیامبران bکرد، زیرا پیامبر فرمودند: «لا نُوَرِّثُ ما تَرَکْناهُ صَدَقَهٌ»[۳]؛ «[ما پیامبران چیزی] به ارث نمیگذاریم [و بنا به عبارتی: از ما ارث برده نمیشود]، آنچه از خود بر جای گذاریم، صدقه است».
ج ـ سنّت، عبارات مطلق قرآن را مقیّد میکند: در آیۀ:
﴿وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَهُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِّنَ اللَّهِ﴾ [المائده: ۳۸]
«دست مرد دزد و زن دزد را به سزای عملی که مرتکب شدهاند؛ بعنوان عقوبتی از جانب الله، قطع کنید».
قطع به محلّ خاصّی از دست مقیّد نشده و دست بر آرنج، بازو، ساق و کف اطلاق میشود، امّا حدیث پیامبر قطع دست را مقیّد به مچ نمود، زیرا دزدی را نزد رسول الله rآوردند و زمانی که حد بر وی ثابت شد، دستش از مچ قطع گردید.[۴]
[۱]– صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۵۶۶۲ و ۱۷۵۷٫
[۲]– صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ۱۲۹۷٫
[۳]– صحیح بخاری، شمارۀ حدیث: ۲۹۲۶؛ صحیح مسلم، شمارۀ حدیث: ۱۷۵۷٫
[۴]– بیهقی، شمارۀ حدیث: ۲۶۲۶؛ نک: سبل السّلام، ج ۱، صص ۲۷- ۲۸٫