راه و روش انسان و عملکرد او در زندگی بیانگر عقیدۀ اوست. هرگاه عقیدهاش پاک و خالص باشد، رفتار او مقبول و اگر عقیدهاش فاسد باشد رفتارش فاسد میشود. لذا عقیدۀ توحید (یکتاپرستی) و ایمان برای تکمیل شخصیت او و تحقق انسانیت لازم و ضروری است، زیرا دعوت به یکتاپرستی و ایمان به خدای یگانه اولین کاری بود که حضرت رسول صلی الله علیه و سلمبه آن قیام کرد. استواری و پا برجایی این عقیده در نفس انسانیت موجب خیر و برکت و پاکی و شرف میشود؛ همین که این عقیده بر نفس انسان تسلط یافت، نتیجهاش فضایل انسانی بزرگ از قبیل: بزرگواری و شرف و شجاعت و کرم و بخشندگی و ایثار است.
خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
﴿أَلَمۡ تَرَ کَیۡفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلٗا کَلِمَهٗ طَیِّبَهٗ کَشَجَرَهٖ طَیِّبَهٍ أَصۡلُهَا ثَابِتٞ وَفَرۡعُهَا فِی ٱلسَّمَآءِ ٢۴ تُؤۡتِیٓ أُکُلَهَا کُلَّ حِینِۢ بِإِذۡنِ رَبِّهَاۗ وَیَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمۡ یَتَذَکَّرُونَ٢۵﴾ [إبراهیم: ۲۴-۲۵].
«آیا ندیدی خدا چگونه مثل زده: سخنی پاک مانند درختی پاک است که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است، میوهاش را هر زمان به اذن پروردگار میدهد، و خدا مَثَلها را برای مردم میزند شاید که آنان پند گیرند».
ایمان مانند درخت ثمرداری است که هیچ وقت ثمرش قطع نمیشود و میوهاش را هردم میدهد، چه در تابستان و چه در زمستان و همچنین در شب و روز. انسان مؤمن هم همینگونه است که هیچ وقت عمل صالح او قطع نمیشود و هر لحظه مشغول عمل خیر است. فیلسوف مشهور «ابن سینا» میگوید: «شخص عارف شجیع است، و چگونه شجاع نباشد؟! و در حالی که گوشهنشینی او به خاطر ترس از مرگ است. و بسیار بخشنده است، چگونه چنان نباشد؟! چرا که گوشهگیری او به خاطر دوری از محبت باطل است. و بخشنده و با گذشت است، چگونه چنان نباشد؟! نفس او شایستهتر از آن است که به خاطر زحمات و خواری بشری خودش را به زحمت بیاندازد.
چگونه چنان نباشد؟ او فکرش به حق مشغول است».
و به این خاطر در قرآن کریم عمل صالح برابر ایمان قرار داده شده، چون عمل صالح از ثمرات ایمان است و اثری از آثار آن.