فعالیتهای اسلامی و دعوت به دین حرکت اسلامی ترکیه در رشد فرهنگ اسلامی در کشور باعث شد حزب رفاه با توجه به گذشته اربکان با سرعت بسیار زیادی رشد کرده، در مدت زمان اندکی به همه شهر و روستاهای کشور برسد. و دو شهر کلیدی ترکیه یعنی: استانبول؛ پایتخت فرهنگی و ملی، و آنکارا؛ پایتخت سیاسی را بدست گیرد. در ۱۹۸۵ اردغان ۳۱ ساله رئیس حزب در استانبول بود.
در ۱۹۹۴ حزب رفاه پیروزیهای چشمگیری در انتخابات کشور بدست آورد. و از همه مهمتر اینکه اردغان به مقام شهرداری استانبول رسید. در آن روزها استانبول شهری پر جمعیت و تاریک و بسیار کثیف بود که از مشکل و برق و آب آشامیدنی بشدت رنج میبرد.
تنها در طول چهار سال ( از ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸) اردغان توانست استانبول را به زیباترین شهر دنیا که سالانه ملیونها دلار پول جهانگردان را در جیب آن میریزد تبدیل کند. استانبول به یک باغ خرمی از زیبایی تبدیل شد که نه در آن اثری از کثافت بود و نه از کمبود آب و برق… و چون از سر این پیروزی بیمانند پرسیده شد در جواب گفت: ما اسلحهای داریم که شما آنرا نمیشناسید؛ و آن ایمان ما است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وسلم) الگو و اسوه ماست. ما نیرویی داریم بنام اخلاق اسلامی.
این فعالیتهای صادقانه حزب رفاه باعث شد چهره اسلام که سالها با تبلیغات مغرضانه اهریمنان دگرگون شده بود در این کشور بصورتی جدید نمایان گردد. اسلام زیبایی و خدمت و سازندگی.
در سال ۱۹۹۵ ملت ترکیه که در سایه فعالیتهای اسلامی از نظر فرهنگی و عقلی رشد کرده بود، به حزب رفاه بیشتر امیدوار شد. این حزب توانست ۱۵۸ کرسی از ۵۵۰ کرسی پارلمان را بدست آورد. نتیجه انتخابات چون پتکی بر سر اهریمن جاه طلب فرود آمد. فورا رئیس جمهور کشور “سلیمان دمیرل” از حزبهای لادینی خواست در مقابل حزب رفاه بسیج شوند و نگذارند “نجم الدین اربکان” به عنوان اولین نخست وزیر کشور با نگرشهای اسلامی پس از انهیار خلافت اسلامی انتخاب شود.
ارتش که گمان میکرد اربکان بزودی شکست خواهد خورد و کشور درهم ریخته و نظام فاسد کمر او را خواهد شکست نخواست سد راه او شود. تا از شکست او در حمله به نگرش اسلامی استفاده ابزاری برد.
بر خلاف حسابهای اهریمن که همه را به کیش خویش میپندارد، مهندس چیره دست توانست لباس جدیدی بر جسم عریان و بیجان ترکیه بپوشاند. قرضهای کشور طی یک سال از ۳۸ ملیارد دلار به ۱۵ ملیون دلار کاهش یافت.
حقوق کارمندان دولت از ۷۰ تا ۱۰۰ درصد و کارمندان ارتش تا مرز ۱۵۰ درصد افزایش یافت. مشکلات داخلی کشور به حل نهایی نزدیک شد. روابط دیپلماسی ترکیه با جهان لباس نوین و افتخار آمیزی پوشید. اقتصاد کشور رشد قابل چشمگیری یافت.
خفاشان شب پرست توان دیدن خورشید تابانی که یخهای فساد آنها را ذوب میکرد را نداشتند. ارتش که تا گردن در باتلاق فساد فرو رفته بود باز به حرکت جنایتکارانه خود دست زد. بار دگر توپ و تانک ارتش به خیابانها ریخت و حزب رفاه منحل اعلام شد و اربکان و کادر رهبریت حزب در دادگاههای نظامی به تهمت تجاوز به حریم لادینیت محاکمه شدند. اربکان به مدت ۵ سال از فعالیت سیاسی محروم گشت. و اردغان شهردار استانبول به تهمت فتنهافروزی به ده ماه زندان محکوم شد که پس از ۴ ماه زندانی به خاطر معدل بالای اخلاقیش از زندان آزاد شد! البته از هر گونه فعالیت سیاسی به مدت ۵ سال ممنوع شد.
اربکان شکست ناپذیر چون از فعالیت سیاسی محروم بود، به اسم یکی از همفکرانش “قوطان” در سال ۲۰۰۰ حزب جدیدی به نام “حزب فضیلت” پایهریزی کرد. در ابتدا اردغان وعبدالله گل ( رئیس جمهور و نخست وزیر کنونی) به این حزب پیوستند. اردغان و گل بر این اعتقاد بودند که روند فعالیت را در این مرحله باید تغییر داد تا چون حزب رفاه با توپ و تانک اهریمن خودخواه مواجه نشود. از نظر استاد نهضت اسلام سیاسی ترکیه؛ نجم الدین اربکان، دیدگاه عبدالله گل و اردغان گامی به عقب شمرده میشد، و برنامه مرحلهای و پله پله به جلوی اربکان در این برهه از زمان رنگ و روی اسلامی واضحتری از پیش اقتضا میکرد، در حالیکه برنامه اردغان بازگشت به مرحله قبل از حزب رفاه بود! این اختلاف دید باعث شد اردغان و گل البته در کمال احترام متقابل با استاد خود در ۲۰۰۱م حزب جدیدی بنام “عدالت و تنمیه” پایه ریزی کنند.
این دو نیروی تازه نفس با کار آیی بیمانندی وارد صحنه شدند. و در بین ملتی که از اسلامگرایان جز اخلاص و پاکدامنی و صداقت ندیده بود مقبولیت خاصی کسب کردند، بطوری که در سال ۲۰۰۲م حزب عدالت و تنمیه با کسب ۳۶۸ کرسی از ۵۵۰ کرسی پارلمان با اکثریت مطلق به پارلمان راه یافت. و چون اردغان از فعالیت سیاسی محروم بود عبدالله گل دولت را تشکیل داد. و پس از اندی در همان سال ۲۰۰۲ پارلمان توانست دستور را تغییر دهد و اردغان بعنوان نخست وزیر انتخاب گردد.
در سال ۲۰۰۳ محکومیت ظالمانه دادگاه ستم بر استاد اربکان هفتاد و هفت ساله پایان یافت و او حزب جدیدی به نام “حزب سعادت” پایه ریزی کرد.
دشمنان آزادی و تقدم و پیشرفت ترکیه، و دین ستیزان مکاری که استاد اربکان را به چشم صیاد ماهری نگاه میکردند که توانسته بود با زیرکی و صداقت و ایمان خود خنجر به قلب آنها فرو برد فورا دست بکار شده در یک دادگاه فرمایشی او را به دزدی اموال حزب منحل خودش ـ حزب رفاه ـ متهم ساخته به دو سال دیگر زندان محکوم کردند. بدین گمان که این پبرمرد سالخورده حتما در زیر فشار زندان از سر راه آنها کنار خواهد رفت.
بار دگر در ۲۰۰۶ اردغان توانست ۳۳۱ کرسی از ۵۵۰ کرسی پارلمان را بدست آورد، و این نشانه موفقیتهای او در بین ملت ترکیه بود.
و در سایه حکومت اردغان اقتصاد ترکیه پیشرفت قابل ملاحظهای کرد و از رتبه ۱۱۵ جهان در جلب استثمارات خارجی به رتبه ۲۳ بالا رفت.
تجربه حرکت اسلامی و اصلاحی ترکیه تجربهایست که میبایستی با دقت آنرا مورد مطالعه قرار داد. در این تجربه درسها و پند و اندرزهای بسیار گرانبهایی است برای اصلاحگرایان و دعوتگران اسلامی و تمامی افراد آزادیخواه و ملیگرا.
جنبش اسلام سیاسی ترکیه نشان داد که در مصیر فعالیت سازنده، فرد باید بعنوان یک مهره در مصیر حرکت باشد. و افراد و نامها و جماعتها تقدس نداشته باشند.
در بسیاری از جامعههای اسلامی اگر رهبریت حرکت بنا به دلایلی به کنار برده شود، آن جنبش که بر اساس فرد محوری بنا شده است بکلی از حرکت خواهد ایستاد، و چه بسا متلاشی میشود. و بسیار اتفاق میافتد که برخی از احزاب خود را در پوستین نام زندانی میکنند و هر گونه لطمه خوردن نام یا ممنوعیت آن باعث رکود افراد و شکست نفسی و نا امیدی آنها میشود.
تجربه نهضت سیاسی اصلاحگرای ترکیه به ما میآموزاند که نامها و اشخاص قدسیت ندارند. و حرکت مقابله با اهریمن یک تجربه انسانی است که در جزر و مد حوادث دچار بحرانها و دگرگونیها و چه بسا اشتباهات بسیار کشنده و احیانا شکستهای تلخ میشود، ولی هرگز نا امیدی و یأس را نمیشناسد. انسانی که هدف خود را تعیین کرده در راه رسیدن به آن از هیچ دریغ نمیکند و چشمهایش را به هدف میدوزد، و بخوبی درک میکند که راه رسیدن به آن پر از فراز و نشیبها، و پر از سختیها و خارهاست..
این تجربه به دعوتگران میآموزاند میدان دعوت اسلامی و سازندگی و عمران جامعه، معرکه سختی است بین حق و باطل، اهریمن و ایمان، و شیطانهای مکر و حیله شب و روز در تلاشند سد راه پیشرفت شوند. در این معرکه باید نهضت اسلامی پله پله بسوی هدف گام بردارد. و نباید با برخی حرکتهای عاطفی و احساساتی، و یا عجولانه و یا با دید سطحی و شعارهای ناشی از نادانی و جهالت خود را در باتلاق هلاکت بیندازد.
در تجربه دهه نود الجزائر نمونه آنرا دیدیم که چون جبهه انقاذ اسلامی در انتخابات پیروز شد، قبل از تشکیل حکومت برخی از رهبران ساده اندیش ژنرالهای ارتش را تهدید به اعدام کردند که در نتیجه آن ارتش به خیابان ریخت و لباسی که با سالها رنج و مشقت بافته شده بود، یک روزه نخش کشیده شد و از هم متلاشی گشت!
در جامعه پاکستان از سال ۱۹۴۷ که این کشور بنام دین و اسلام پایهگذاری شده است، تا کنون بیشتر رهبران اسلامی کشور مفهوم “برپایی نظام اسلامی” را درک نکردهاند، و اسلام روز بروز به پاورقی کشیده میشود و جامعه بتدریج در پایبندی به اسلام و ارزشهای اخلاقی ریزش میکند و کشور از نظر اقتصادی و سیاسی به عقب میرود..
در این مرحله از رشد تکنولوژی که مرزهای جغرافی و سیاسی را پشت سر گذاشته لازم است ملتها تجربههای خود را به همدیگر بدهند و در راه رشد فکری و فرهنگی و ساختار عقل بشری دست در دست همدیگر بگذارند…