ادلۀ جمهور مسلمین بر جواز تقلید و عدم وجوب نظر(۱)

۱- تقلید مذمومی که از آن نهی شده است، همان تقلید شخص از غیر رسول‌الله صلی الله علیه و سلم است؛ زیرا خداوند متعال از آن نهی فرموده است و آن را حرام می‌داند و می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قِیلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُواْ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُواْ بَلۡ نَتَّبِعُ مَآ أَلۡفَیۡنَا عَلَیۡهِ ءَابَآءَنَآۚ أَوَلَوۡ کَانَ ءَابَآؤُهُمۡ لَا یَعۡقِلُونَ شَیۡ‍ٔٗا وَلَایَهۡتَدُونَ١٧٠﴾([۱]) «‏و هنگامی که به آنان گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده است پیروی کنید (و راه رحمان را پیش گیرید، نه راه شیطان و نیاکان کج­رو را)، می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم (نه از چیز دیگری). آیا اگر پدرانشان چیزی (از عقائد و عبادات دین) را نفهمیده باشند و (به هدایت و ایمان) راه نبرده باشند (باز هم کورکورانه از ایشان تقلید و پیروی می‌کنند ؟).»‏ و نیز می‌فرماید: ﴿ٱتَّبِعُواْ مَآ أُنزِلَ إِلَیۡکُم مِّن رَّبِّکُمۡ وَلَا تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِۦٓ أَوۡلِیَآءَۗ قَلِیلٗا مَّا تَذَکَّرُونَ٣﴾([۲]) «‏از چیزی پیروی کنید که از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده است، و جز خدا از اولیاء و سرپرستان دیگری پیروی مکنید (و فرمان مپذیرید). کمتر متوجّه (اوامر و نواهی خدا) هستید (و کمتر پند می‌گیرید) .»‏ پس تقلید مذموم همان «أخذ گفتۀ غیر رسول‌الله  صلی الله علیه و سلم است، چرا که خداوند متعال نه تنها ما را به پیروی و عمل به گفته‌اش امر نفرموده؛ بلکه آن را بر ما حرام و از آن، نهی کرده است.([۳]) زیرا خداوند متعال، تقلید کسی را نهی فرموده که هیچ حجیتی را خداوند متعال به گوینده‌اش قرار نداده که این نوع تقلید، ممنوع است و اتّباع و پیروی آنچه که در شریعت خداوند متعال ثابت شده، حجّت است([۴]) بنابراین خداوند متعال، بندگانش را به وجوب پیروی از پیامبر اکرم  صلی الله علیه و سلم مورد خطاب قرار می‌دهد، کسی که خداوند متعال پیروی از او را بر ما فرض نموده و ما را ملزم به پیروی و تصدیقش کرده و از مخالفت امرش بر حذر داشته و بر این عمل، وعید بسیار شدیدی داده است که این تقلید نیست؛ بلکه ایمان و تصدیق و اتّباع حق و طاعت خداوند متعال است.

بنابراین «آنان که نظر را واجب دانسته‌اند، سست بنیادند؛ چراکه حقی را که اتّباع و پیروی آن حق است، تقلید باطل می‌نامند…، و این دیدگاه که تقلید باطل در اسلام، حرام است، دیدگاه صحیحی است و چنان‌چه حق، باطل دانسته شود، این خود نیز باطل و ممنوع است…؛ چرا که مقلّد کسی است که پیروی از کسی می‌کند که خداوند متعال بدان امر نفرموده است، پس تفکر سست و پوچ آنان با ذمّ تقلید ساقط می‌گردد و حقیقت این است که آنان نکوهش تقلید را در غیر جایگاهش قرار داده‌اند و نام تقلید را بر چیزی نهاده‌اند که تقلید نیست.»([۵])

معتزله و اشاعره به آیاتی همچون آیات ۲۳ زخرف، ۱۷۰ بقره و ۶۷ أحزاب برای تحریم تقلید، استناد می‌کنند. منظور این آیات تقلید مذمومی است که خدا و رسولش صلی الله علیه و سلم آن را نکوهش نموده‌اند نه تقلید در اصول دین.

 

 

 

([۱]) بقره/ ۱۷۰٫

([۲]) اعراف/ ۳٫

([۳])ابن حزم، الفصل فی‌الملل و الأهواء والنحل، ۴/۶۸٫

([۴]) نک: ابن عبدالله، جامع‌البیان العلم و فضله، ۲/۱۴۳٫

([۵])ابن حزم، الفصل فی‌الملل و الأهواء والنحل، ۴/۶۹٫

مقاله پیشنهادی

خیار(داشتن اختیار در معامله)

حکمت مشروعیت داشتن اختیار در معامله داشتن حق اختیار در معامله از محاسن اسلام است؛ …