۴- صحابه هم، در مورد حکم پیشآمدها و وقایع اجتهاد میکردند و احکام را بر همدیگر قیاس مینمودند و چیزها را با نظایر آن مورد سنجش قرار میدادند؛ از جمله، وقتی که ابن عباس شنید که پیامبرج از بیع غذا قبل از قبض آن نهی کردهاند، گفت: «هر چیزی را به منزلهی غذا حساب میکنم (و بیع آن قبل از قبض را جایز نمیدانم)».
صحابه، همچنین در صورتی که سِهامِ وارثان بیشتر از سهام مسأله میشد، در سهم ورّاث عول وارد میکردند و این کار آنان با قیاس آن بر کمکردنِ سهم طلبکاران از مالِ بدهکار در صورت بیشتر بودنِ طلب آنان از مال بدهکار بود. همچنین، ابن عباس جد را، در حکم حَجِب برادران، بر پسرِ پسر قیاس کرد و گفت: آیا زید بن ثابت تقوای خدا نمیکند که پسرِ پسر را به حساب میآورد، اما پدرِ پدر را پدر به حساب نمیآورد؟[۱]
نیز، در نامهی عمر بن خطاب به ابوموسی اشعری آمده است: «… در مسایلی که نزد تو مطرح میشد، فهم خود را به کار گیر، فهم خود را به کار ببر در آن مسایلی که در قرآن و سنّت حکمی برای آنها وجود ندارد و سپس، در این حالت، امور را باهم قیاس کن و نظایر را بشناس و سپس آنچه را که نزد خدا محبوبتر میدانی و به نظرت بیشتر به حق میماند، انجام بده…»[۲].
این اخبار و امثال آنها، بر مقبولبودن و عمل به قیاس بدون هیچ انکاری از جانب هیچ کسی دلالت دارد و همین، مفید تواتر معنوی بر صحت عمل به قیاس است.
[۱]– همان ۱/ ۱۸۲ به بعد.
[۲]– همان ۱/ ۷۷ به بعد.