ادعای علم غیب (۲)

به پرواز در آوردن پرندگان و خط کشیدن بر روی زمین:

از قطن بن قبیصه او نیز از پدرش روایت می کند که گفت: از رسول الله صلی الله علیه وسلم شندیم که فرمود:

«الْعِیَافَهُ وَالطِّیَرَهُ وَالطَّرْقُ مِنْ الْجِبْتِ».

سنن أبی داود (۳۹۰۷) ، ومسند أحمد (۳ / ۴۷۷) .

«فال از پرواز درآمدن پرندگان، خط کشیدن بر روی زمین و فال بد سحر و جادو به شمار می رود». العیافه یعنی فال از پرواز درآمدن پرندگان و فال خوب و بد زدن به اسمها و صداهای آن و رفت و آمدنشان را گویند. { عافیه یعنی پرنده ای را به پرواز در می آورد تا ببیند به کدام سو می رود} و الطرق یعنی اینکه خطهایی در زمین می کشیدند یا با پرت کردن سنگ ریزه ادعای علم غیب می کردند.

کهانت و فالگیری:

آن ادعای علم غیب است. و اصل در آن استراق سمع شیاطین از کلام ملائکه است که در گوش کاهن القا می کنند.

از ابوهریره روایت است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند:

«مَنْ أَتَى کَاهِنًا فَصَدَّقَهُ بِمَا یَقُولُ فَقَدْ کَفَرَ بِمَا أُنْزِلَ عَلَى مُحَمَّدٍ».

سنن أبی داود (۳۹۰۴) ، ومسند أحمد (۲ / ۴۲۹) .

«هرکس پیش کاهنی برود و آنچه را می گوید تصدیق کند به آنچه بر محمدص نازل شده کفر ورزیده است».

نوشتن حروف ابجد :۱۲۳۴:

و آن یعنی اینکه برای هر حرفی از آن اندازه مشخصی از اعداد قرار داده و برآن نامهای آدمیان و فصلها و مکانهایی را جاری می کند سپس بر آن به خوشبختی یا بدبختی و مانند آن حکم می کند.
ابن عباس رضی الله عنه در باره قومی که حروف ابجد می نویسند و در ستارگان نگاه می کنند می گوید:

(ما أرى من فعل ذلک له عند الله من خلاق).

المصنف (۱۱ / ۲۶) . عبد الرزاق در المصنف.

«کسی که آن را انجام دهد نزد خداوند بهره ای برای او نمی بینم».

خواندن در کف دست و فنجان و مانند آنچه که ادعا می‌کند به وسیله آن بعضی از اتفاقات آینده از قبیل مرگ، زندگی، فقر، ثروتمندی، سلامتی،مریضی و مانند اینها را می‌دانند.

احضار ارواح:

انجام دهنده های آن می پندارند که ارواح مردگان را احضار نمایند و از آنها در مورد اخبار مرگ از نعمتها و عذابها و چیزهای دیگر سؤال می نمایند درحالیکه آن نوعی از فریب و جادوی شیطانی است و هدفشان به فساد کشاندن عقائد و اخلاق است و جاهلان را فریب می دهند و مالشان را به ناحق می خورند و با متوسل شدن به اینکه علم غیب می دانند، اینکار را انجام می دهند.

فال بد زدن:

و آن فال بد و نیک زدن به پرندگان،خرگوش، روباه ، عطسه زدن و غیره است.

و این بابی از شرک است که از القاهای شیطان می‌باشد و ترسی از سوی اوست.
از عمران بن حصین به صورت مرفوع روایت است که:

«لیس منا من تطیر أو تطیر له، أو تکهن أو تکهن له، أو سحر أو سحر له، ومن أتى کاهنا فصدقه بما یقول فقد کفر بما أنزل على محمد صلى الله علیه وسلم».

مسند البزار (۹ / ۵۲) (۳۵۷۸).

«کسی که فال بگیرد یا برایش فال گرفته شود یا کهانت نماید یا برای او کهانت شود یا جادو کند یا بخاطر او جادو شود از ما نیست و هرکس نزد کاهنی برود و او را در گفته هایش تصدیق کند با اینکار به آنچه بر محمدص نازل شده کفر ورزیده است».

و خداوند اصلاح احوال مسلمانان، فهم در دین و نجات از حیله و مکر جنایتکاران و فریب دوستان شیطان را بر عهده گرفته است.

من درمیان مردمی بزرگ شدم که به خاطر یک عطسه از اهدافشان میگذرند.

از شخص کاهن و دعانویسی پرسیدم چه میکنی؟
گفت: از حماقت مردم تکه نانی میخورم. از منی که در امروز خود مانده ام فردایشان را میخواهند. و از منی که خود برای علاج بیماری هایم به پزشک مراجعه میکنم، شفای بیمارهایشان را میطلبند.

مقاله پیشنهادی

نشانه‌های مرگ

مرگ انسان با افتادن و شل شدن دو طرف گیج‌گاه، کج شدن بینی، افتادن دست‌ها، …