منافقان به حضرت عایشه تهمت زنا زدند و چند نفر از یاران پیامبر نیز، این تهمت را نقل مجالس کردند تا اینکه از جانب خداوند، آیه زیر در برائت همسر رسول الله از زنا، نازل شد:(إِنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْکِ عُصْبَهٌ مِنْکُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ)نور آیه۱۱٫
در حقیقت، کسانى که آن بهتان (داستان اِفک) را (در میان) آوردند، دسته اى از شما بودند.
آن (تهمت) را شرّى براى خود تصوّر مکنید بلکه براى شما در آن خیر بوده است. براى هر کسی از آنان (که در این کار دست داشته) همان گناهى است که مرتکب شده است، و آن کس از ایشان که قسمت عمده آن را به گردن گرفته است عذابى سخت خواهد داشت
این آیه فضیلت بزرگی برای حضرت عایشه است، اما شیعه ها، چون خود تا امروز به ام مومنان تهمتی بدتر از زنا را نسبت میدهند، پس با وجود این آیه، سخت در تنگنا هستند و چون نمیتوانند آیات قرآن را مثل روایات تغییر دهند ( این کارشدنی نیست، الله مانع است) ناگریز، میایند و مسلمات تاریخی را منکر میشوند و برای بدنام نمودن و کم کردن اهمیت عایشه، اصلا منکر این شده اند که ایه درباره ام مومنان عایشه است!!!
ادعای آنها این است که قرآن درباره پاکدامنی عایشه آیه ای نازل نکرده و این آیه درباره ماریه است اول ادعای آنها بعد پاسخ ما را بخوانید:
ادعای شیعه:
اما نسبت به شان نزول این آیه که چه زمانی نازل شده است
ماجرا در کدام جنگ و چه سالی اتفاق افتاده است؟
بخاری میگوید:حدیث افک در غزوه مریسیع اتفاق افتاده است.صحیح البخاری ج ۵ ص ۵۶،
اما نکته ای که بسیار قابل توجه است این است که بخاری خودش در جایی دیگر نقل می کند:
وقتی رسول خدا فرمودند مردی به همسر من اهانت کرده و تهمتی زده سعد بن معاذ بلند شد و عرضه داشت یا رسول الله اگر این فرد از قبیله اوس باشد گردن او را می زنیم اگر از برادران ما در قبیله خزرج باشد هر چه در مورد او بفرمائید انجام می دهیم بعد سعد بن عباده که بزرگ خزرجیان بود برخاست و گفت تو دروغ می گویی و نمی توانی او را بکشی…
صحیح البخاری ج ۳، ص ۱۵۶،
و این مطالب در حالی است که سعد بن معاذ در جنگ قریظه یعنی قبل از جنگ مریسیع و واقعه افک از دنیا رفته است. و این خود تناقضی آشکار است.
پاسخ اهل سنت:
هرگز تناقضی در بین نیست جنگ مریسیع در شعبان سال ۵ هجری اتفاق افتاده و و جنگ با بنی قریظه در ماه ذی قعده همان سال، پس هیچ مشکلی در بین نیست. و سعد بن معاذ زنده بود
اما تنها رخنه ای که شیعه پیدا کرده این است که بعضی از روایات میگوید غزوه بنی المُصطلق (که نام دیگرش غزوه المریسیع) است در سال ششم بوده و این باعث خوشحالی شبهه گران شیعه شده، و فرصت یافتند تا منکر قضیه عظیمی مثل قضیه تهمت زدن به حضرت عایشه شوند!
کاملا آشکار است که نگرش شیعه ها به کتب اهل سنت، هرگز نگرشی علمی و عالمانه نیست بلکه نگرشی حاقدانه با رویکردی کودکانه است
گرنه شیعه میبایست با توجه به اینکه بخاری مستندترین کتاب ماست، روایت مطابق با نظر او را بر روایات دیگر ترجیح میداد، یا حداقل آنر در کنار روایت دیگر ذکر میکرد و میگفت اهل سنت در این اختلاف دارند که جنگ مریسیع در سال ۵ هجری بوده یا درسال ۶ هجری!
اما اگر شیعه اگر حقیقت را بنویسید پس از کجا شبهه ایجاد کند؟ و چکونه منکر این شود که آیه افک در شان عایشه رضی الله عنها نازل شده است؟!
شیعه میگوید:
چه شد که از اصحاب،اعم از مهاجر و انصار، در مورد واقعه اى به این مهمى که یکماه نقل همه مجالس بود حتى یک کلمه چیزى نقل نشد؟ آیا بر دهان همه آنها مهر زده شد؟ آیا نباید غیر از عایشه کسى دیگر، ولو یک نفر، آن را نقل کند؟ آیا نمى توان از همین امر به ساختگى بودن این داستان پى برد و آن را از بافته هاى عایشه دانست؟
پاسخ اهل سنت:
انسان تعجب میکند از کمی حیای شیعه هنگام دروغگویی !!
اینهم حدیثی کامل درباره واقعه تهمت زدن به عایشه رضی الله عنها که ام رومان نقل کرده :
این حدیث را ام رومان برای مسروق گفته،مسروق برای ابووایل و ابووایل برای حصین و حصین برای علی بن عاصم و او برای عبدالله و عبدالله برای امام احمد گفته و امام آنرا در مسند خود نوشته و شماره حدیث ۲۷۱۱۶ است در جزء ۶ صفحه ۳۶۷ و متن حدیث این است:
۲۷۱۱۶ – حدثنا عبد الله حدثنی أبى ثنا على بن عاصم قال ثنا حصین عن أبى وائل عن مسروق عن أم رومان قالت : بینا انا عند عائشه إذ دخلت علینا امرأه من الأنصار فقالت فعل الله بابنها وفعل قالت عائشه ولم قالت انه کان فیمن حدث الحدیث قالت عائشه وأی حدیث قالت کذا وکذا قالت وقد بلغ ذاک رسول الله صلى الله علیه و سلم قالت نعم وبلغ أبا بکر قالت نعم قالت فخرت عائشه مغشیا علیها فما فاقت الا وعلیها حمى بنافض قالت فقمت فدثرتها قالت ودخل رسول الله صلى الله علیه و سلم فقال ما شأن هذه قالت قلت یا رسول الله أخذتها حمى بنافض قال لعله فی حدیث تحدث به قالت فاستوت له عائشه قاعده فقالت والله لئن حلفت لکم لا تصدقونی ولئن اعتذرت إلیکم لا تعذرونی فمثلی ومثلکم کمثل یعقوب وبنیه { والله المستعان على ما تصفون } قالت وخرج رسول الله صلى الله علیه و سلم قال وانزل الله عذرها فرجع رسول الله صلى الله علیه و سلم معه أبو بکر فدخل فقال یا عائشه ان الله عز و جل قد انزل عذرک قالت بحمد الله لا بحمدک قالت قال لها أبو بکر تقولین هذا لرسول الله صلى الله علیه و سلم قالت نعم
من وقتی برای تحقیق درباره ادعای شیعه؛ که گفت هیچکس غیر از عایشه درباره حادثه تهمت سخن نگفته ؛ اولین کتاب تفسیر را باز کردم در همان اولین کتاب این حدیث و نقل این حادثه را از زبان ام رمان دیدم و خدا میداند چند روایت دیگر نیز داریم.
اما حالا بفرض که هیچ یک از اصحاب از این واقعه سخن نگفته باشند، باز همینکه انکار نکردند، همین انکار نکردن خود دلیل است که سخن عایشه رضی الله عنها مورد تایید همه بوده است. ام مومنین ام سلمه در همان سفر، همراه رسول الله صلی الله علیه وسلم بود و او نیز چون عایشه بیش از نیم قرن بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه وسلم زنده بود، اگر حدیث عایشه دروغ میبود، ام سلمه حتما منکر سخن او میشد.
شیعه میگوید:
بر فرض این که داستان فوق صحیح باشد آیا جز این است که آیات فوق مى گوید که صفوان و عایشه زنا نکردند؟ آیا این امتیازى براى آن دو به حساب مى آید؟
مگر سایر همسران پیامبر، بلکه جمیع پیامبران، و نیز سایر مؤمنین، بجز عده بسیار اندکى، به این گناه آلوده بودند که آلوده نبودن عایشه براى او امتیازى محسوب شود؟
پاسخ اهل سنت:
چرا فضیلت نیست؟ در این آیه، الله ام مومنین را از مومنات میداند و حضرت صفوان را از مومنین. و صحابه ها و صحابیات را مومنین و مومنات مینامد.این ادعای من نیست خودتان آیات بعد از ایه افک را ببینید:
(وْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبِینٌ)«۱۲» سوره نور
چرا هنگامی که این (تهمت) را شنیدید، مردان و زنان با ایمان نسبت به خود (و کسی که همچون خود آنها بود) گمان خیر نبردند و نگفتند این دروغی بزرگ و آشکار است؟!
(انَّ الَّذِینَ یرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَالْآخِرَهِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ)«۲۳» نور
پس حضرت عایشه مومنه است به شهادت قرآن مومنه بود و همینطور حضرت صفوان و همینطور الله، یاران پیامبر را مومنین و مومنات مینامد.و از همه جالبتر اینکه، الله جل جلاله، تهمت زنندگان را اینطور وصف و تهدید میکند:
در دنیا و آخرت از رحمت الهی بدورند و عذاب بزرگی برای آنهاست. سوره نور آیه ۲۳
ای شیعه ! ای کسی به صحابه تهمت بی ایمانی میزنی. ای کسیکه به ام مومنین عایشه تهمت نفاق را نسبت میدهی. آیا این آیه را نمیبینی که الله او را مومنه میداند؟
آیا از خواب بیدار نمیشوی و منتظر هستی،گرز نکیر و منکر در قبر ترا از جای بپراند؟ آنوقت که خیلی دیر است.
شیعه میگوید:
یکى از مطالبى که در روایت بدان تصریح شده این است که افرادى جزء تهمت زنندگان بودند که باور کردن آن بسیار سخت است.
همچنین عروه نقل می کند که کسی از اهل افک نام برده نشد جز حسان بن ثابت و مسطح بن اثاثه و حمنه دختر جحش و در مردم کسانی دیگری بودند که من چیزی نمی دانم جز آنکه گروه (عصبه) بودند همانگونه که خدا عزوجل فرموده است اگر چه آن را کسی بزرگ کرده است که گفته می شود عبدالله بن ابی ابن سلول.
صحیح بخاری ج ۵ ص ۵۶ کتاب المغازی باب حدیث الافک.
چگونه مى توان پذیرفت که مسطح بن اثاثه، ربیب نعمت ابوبکر، به دختر ولى نعمتش آن هم به پیروى از یک منافق، نسبتى ناروا بدهد؟ یا چگونه مى توان پذیرفت که حسان بن ثابت،شاعر مخصوص پیامبر ( صلى الله علیه وآله وسلم )، به همسر ممدوحش چنان تهمتى بزند؟ مگر مى توان قبول کرد که حمنه،همسر طلحه بن عبید اللّه، درباره دختر عموى شوهرش مطلب ناروائى بگوید و شوهرش نیز ساکت باشد؟
پاسخ اهل سنت:
اعوذ بالله من شیطان الرجیم
سبحان الله! این حرف ها را شیعه میگوید:
که چگونه میتوان پذیرفت که حسان بن ثابت،شاعر مخصوص پیامبر ( صلى الله علیه وآله وسلم )، به همسر ممدوحش چنان تهمتى بزند؟
ای آخوند شیعه:
مگر تو به زن پیامبرت تهمتی بزرگتر از زنا نمیزنی ؟
یا الله! اینها چگونه قومی هستند ! چرا خجالت کشیدن را نیاموخته اند؟!!
ادعای شیعه:
در قرآن از گروه تهمت زنندگان با کلمه «عصبه» یاد کرده است. «راغب» در «مفردات» معناى آن را جماعتى مى داند که همکارى دارند. عبد اللّه بن ابىّ و مسطح و حمنه نه با هم نسبتى داشتند و نه از یک قبیله بودند و نه همه جزء منافقین به حساب مى آمدند و نه همه از انصار بودند و نه همه از قریش؛ بنابراین بعید است که بتوان آنها را در تحت یک مجموعه جمع نمود تا عنوان «عصبه» بر آنها صادق باشد و مناسب اصطلاح عرب مخصوصا کلام فصیح خداوند نیست که این چنین لغت «عصبه» را استعمال کرده باشد.
پاسخ اهل سنت:
بعضی از صحابه در نشر تهمت به عایشه، با منافقین همصدا شدند، پس در این موضوع؛ فقط در این موضوع ؛برای مدت محدودی گروه واحدی را تشکیل دادند و البته توبه کردند و شیعه نمیدانم چرا بیخود بالا و پایین میپرد و نمیدانم که چه چیز را میخواهد ثابت کند ؟
ادعای شیعه:
ترمذی مى گوید که بعد از نزول آیات افک، رسول خدا ( صلى الله علیه وآله وسلم ) بر ۳ نفر یعنی حسان و حمنه و مسطح، حد قذف جارى کرد .
عایشه می گوید زمانی که آیه در برائت من نازل شد رسول خدا منبر رفت و ماجرا را یاد کرد و آیه را خواند پس زمانی که از منبر پایین آمد امر کرد آن دو مرد و یک زن را آوردند و بر آنها حد جاری کرد.
الف ـ سنن ترمذى، ج ۵، ص ۱۷، ابو داود در حدیثِ بعد، اسامى آن سه نفر را مطابق آنچه که در متن گذشت مى نویسد . سؤال ما این است که در کدام حدیث، غیر از همین حدیث عایشه، آمده است که رسول خدا ( صلى الله علیه وآله ) بر افراد مذکور حد خدا را جارى کرده باشد؟ از این گذشته مگر نه این است که حد هنگامى جارى مى شود که در حضور حاکم شرع گواهى دهند؟ پس چطور بر حسان و مسطح و حمنه حد جاری شد با اینکه به اقرار اهل سنت در این زمینه دو شاهد عادل وجود نداشته است به عنوان مثال ایشان می گویند که مسطح تنها در حضور مادرش این قضیه را مطرح کرده بود.
پاسخ اهل سنت:
اگر حدیث از یک کانال هم روایت شود، درصورتیکه راویان ثقه باشند ؛ بر آن حدیث خرده نمیگیریم
اما اینکه آن سه نفر چرا بدون شاهد، مجازات شدند، برای این بود که خودشان منکر گناه خود نشدند، زیرا که مومن بودند
و منافقین منکر شدند و چون رسول الله صلی الله علیه وسلم شاهد نداشت آنها را شلاق نزد.
ادعای شیعه:
عایشه در ماجرای افک نقل کرد که من چون لاغر و سبک بودم وقتی هودج رابرداشتند متوجه نشدند که من در آن نیستم و جامانده ام و در نقلهای دیگر معارض با آن وجود دارد که حاکی از چاق بودن وی هنگام ازداوج با رسول خدا است.
از عایشه نقل شده است که گفت : زمانی که تصمیم گرفتند که من با پیامبر ازدواج کنم مرا با خیار و رطب چاق کردند پس آنقدر چاق شدم که مردم از چاقی من تعجب کردند.
الاحاد و المثانی ضحاک ج ۵ ص ۳۹۷٫
این دو چگونه با هم سازگار است ابتدای ازدواج با رسول خدا اینقدر چاق باشد و بعد از مدتی اینگونه لاغر که نبودن او در هودج احساس نشود ؛ مگر اینکه العیاذ بالله بگویید رسول خدا او را آنقدر سختی داده که اینقدر لاغر شده است!.
پاسخ اهل سنت:
بفرضی که این روایت درست باشد باز شیعه طرفی نمیبندد
زیرا عایشه در آن وقت ( جنگ مریسیع )فقط ۱۴ سال داشت یک زن ۱۴ ساله مگر چقدر وزن دارد ؟ آنهم در شرایط آن زمان که فقط دستشویی رفتن، نیم ساعت زمان میخواست و سفر با شتر بهترین وسیله برای لاغر شدن بود و اینکه در وقت ازدواج چاق شد دلیل نمیشود که شما آن چاقیی را در نظر بگیرید که امروز در دور بر خود میبینید، چاق شد یعنی به نسبت لاغری سابق چاق شد.
و در هودج؛ در وقت برگشت از جنگ؛ حتما اموال غنیمت دشمن نابود شده هم بود، و عایشه عادت نداشت با حمل کنندگان کجاوه سخن بگوید، و پس جز قلب بیمار آخوندهای شیعه، هیچ چیز غیر عادی، در این میان نیست.
در یکی از سایت ها،یک آدم کثیفی نوشته بود که زنگوله گردن شتران، در وقت حرکت کاروان،صدا میکند، عایشه چرا متوجه آن همه صدا نشد؟
البته آن شخص مجرم ( بر خلاف آیت الله قزوینی که منکر کل قضیه است ) نتیجه گرفته بود که عایشه خودش، عمدا خود را برای زنا کاری پنهان کرده بود، که البته چنین سخنی کفر است. و جواب این است که برای قضای حاجت به مکان دوری رفته بود و در وقت اطراق کاروان، همه جا را سکوت فرا نمیگیرد و و مردم اینطرف و آنطرف میروند، و ایضا در وقت رفتن، همه شترها همزمان برای حرکت بلند نمیشوند و عایشه هرگز گمان نمیکرد که چنین اشتباهی رخ دهد و او جا بماند،
بعد حالا عایشه اگر خود را پنهان کرد، دیگران چرا متوجه غیبت او نشدند؟
پس این واقعه، مثل گم شدن یوسف علیه السلام، یک حادثه الهی بود تا خداوند افرادی مثل آخوندهای شیعه را رسوا کند و الحمدلله دیدیم که چه خوب رسوا شده اند.
نوار صوتی سیرت ام المومنین عایشه صدیقه رضی الله عنها
http://sadaislam.com/records/view/id/81
منبع: اسلام تکس