ادعای اقتباس قرآن کریم از کتب پیشین!

پیش از آن‌که به شبهات آقای روزبهانی بپردازیم، لازم می‌دانم که یک پاسخ کلی به این شبهه داده شود. اسلام ستیزان شباهت‌های بین اموری که در دین اسلام و ادیان دیگر وجود دارد را حمل بر اقتباس و کپی‌برداری کرده‌اند. برای رد این مسئله به ذکر یک مثال –بدون تشبیه- می‌پردازیم: تصور کنید دو دانش‌آموز در یک آزمون شرکت کنند و پس از پایان آزمون، شخصی آن‌دو را متهم به تقلب کند! اگر از شخص متهم‌کننده مدرکی طلب شود، لابد می‌گوید که مطالب موجود در برگه‌های امتحان به هم شبیه هستند!! اما اگر شخص عاقلی از راه برسد، به آن کارآگاه مجنون! توضیح می‌دهد که دلیل تشابه در پاسخ‌ها، آن است که هر دو دانش‌آموز در محضر یک استاد بوده‌اند و یک منبع را برای امتحان مطالعه کرده‌اند! اگر مشابه حکمی از احکام تورات (اگرچه بسیاری از آن دست‌خوش تحریف شده است) در قرآن کریم هم موجود باشد، جای تعجبی ندارد، زیرا هر دو سرچشمه‌ی مشترکی داشته‌اند و این دال بر اقتباس یا کپی‌برداری نیست! اما چه کنیم که کار ایشان بهانه‌گیری است و هر حکمی از اسلام که مشابه‌اش را در هر کتاب دیگری بیابد، “اورکا، اورکا” گویان پرچم اکتشاف به دست گرفته و آن را به صحنه‌ی معرکه می‌آورد!
جناب دکتر این‌گونه آغاز می‌کند: «محمد باورهای قبایل مشرک عرب را که به ستاره‌پرستی می‌پرداختند در قرآن منعکس نموده… طواف خانه کعبه را… از بت‌پرستان عرب به عاریه گرفته است. واژه الله را از روی بتی که در خانه کعبه وجود داشته برداشته و به عنوان خدای یکتا مطرح ساخته و مراسم حج را که تمامی پیش از محمد وجود داشته دربست قبول کرده…» (۱)
می‌گویم: خوب است که خوردن غذا و آشامیدن آب و خوابیدن را در انتها به عنوان اقتباس‌های مزعوم ذکر نکرده‌اید، زیرا این موارد هم قبل از سیدنا محمد صلی الله علیه وسلم وجود داشته‌اند!
اولاً. عقاید ستاره‌پرستان دقیقاً به چه شکلی در قرآن کپی شده است؟! طبعاً اصلی‌ترین خصوصیت ستاره‌پرستان، پرستش ستارگان است، اما دین مبین اسلام نه تنها برای ستارگان قدرتی قائل نیست، بلکه بشر را به توحید خالص دعوت می‌کند. پس چرا جناب دکتر! نگفته‌اند که کدام مسئله از مسائل اسلام، اقتباسی از مشرکینی است که ماه را پرستش می‌کرده‌اند، و برای آن روزه گرفته و سجده می‌کرده‌اند؟!(۲) البته الله متعال که راست‌گوتر از هر کسی است، می‌فرماید: «لا تَسْجُدُوا لِلشَّمْسِ وَلا لِلْقَمَرِ وَاسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَهُنَّ إِنْ کُنْتُمْ إِیَّاهُ تَعْبُدُونَ»(۳) یعنی: «برای خورشید و ماه سجده نکنید، بلکه برای خدایی سجده کنید که آن‌ها را آفریده است، اگر واقعاً او را می‌پرستید.»
ثانیاً. اعمال حج و طواف خانه‌ی کعبه اقتباس از مشرکین عهد جاهلیت نیست، بلکه در شریعت ابراهیم علیه السلام نیز وجود داشته‌اند. اما مشرکین مکه که به تدریج منحرف شده بودند، آئین توحیدی را مشحون از خرافات و شرکیات ساخته بودند. بنابراین مسلمانان از مشرکین مکه به ابراهیم علیه السلام  اولی‌تر هستند و انجام این امور تبعیت از مشرکین عهد جاهلیت به شمار نمی‌آید. الله متعال می‌فرماید: «قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّهَ إِبْرَاهِیمَ حَنِیفاً وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ  –  إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبَارَکاً وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ   –  فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ کَانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَمَن کَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ»(۴) یعنی: «بگو خدا راست گفته است، بنابراین از آئین ابراهیم پیروی کنید که به حق‌گرا بوده و از مشرکین نبود. نخستین خانه‌ای که برای مردم بنیان‌گذاری شده، آن است که در مکه قرار دارد، پربرکت و نعمت است و هدایتیست برای جهانیان. در آن نشانه‌های روشنی است، مقام ابراهیم، و هرکس داخل آن شود در امان است. و حج این خانه بر کسانی‌که توانایی رفتن به آن‌جا را دارند واجب است، و هر کس کفر ورزد، پس خداوند از همه‌ی جهانیان بی‌نیاز است.»

آقای دکتر در ادامه می‌نویسد: «مطالعات محمد راجع به دین مسیحیت در بسیاری از اوراق قرآن منعکس است، من جمله: روزه یک‌ماهه رمضان که کپی کامل از روزه لنت مسیحی‌ها است. عقاید مربوط به تثلیث، دادن صدقه یا Donation به عنوان پایه اصلی و مسیحی نظیر اصحاب کهف و اسکند ذو القرنین که در قرآن کپی کامل شده است…»(۵)
می‌گویم:
اولاً. آقای دکتر خبر ندارد که «روزه‌ی لنت مسیحی‌ها» یک‌ماهه نیست، بلکه چهل روزه است که بعضی از فرق نصاری در آن مدت به روزه و عبادت می‌پردازند. همچنین اصلِ گرفتنِ روزه مختص به نصاری نیست، بلکه در شرائع قبل از ولادت مسیح علیه السلام  وجود داشته است.(۶)  چنان‌که ویل دورانت در در رابطه با شعائر دینی یهودیان می‌نویسد: «در پاره‌ای از ایام متبرکه و در روزهای معین، گرفتن روزه واجب بود.»(۷)
ثانیاً.
عقائد مربوط به تثلیث در کجای قرآن کپی شده‌اند که کسی جز آقای دکتر از آن‌ها اطلاع ندارد؟! اسلام نه تنها تثلیث را تأیید نکرده است، بلکه تثلیث صراحتاً در قرآن کریم مردود شمرده می‌شود:
۱٫ «لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ ثَالِثُ ثَلاَثَهٍ…»(۸) یعنی: «بی‌گمان کسانی که می‌گویند خداوند یکی از سه خدا است، کافرند…»
۲٫ «لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْداً لِّلّهِ…» (۹)یعنی: «مسیح هرگز ابایی از این ندارد که بنده‌ی خداوند باشد…»
۳٫ «مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَهٌ کَانَا یَأْکُلاَنِ الطَّعَامَ…»(۱۰) یعنی: «مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او نیز پیامبرانی رفته‌اند، و مادرش نیز زن بسیار راستگو و راست‌کاری بود، که (از آن‌جاکه هر دو انسان بودند) غذا می‌خوردند…»
ثالثاً. صدقه به آن چیزی گفته می‌شود که انسان برای تقرب به خداوند از مال خود به شخصی دیگر بدهد. (۱۱)  این مفهوم انحصاری به مسیحیت ندارد و در بسیاری از ادیان دنیا وجود دارد! اما جناب دکتر به چه دلیلی آن را حمل بر کپی‌برداری کرده‌است، و به کدامین دلیل آن را اقتباس شده از مسیحیت (و نه یهودیت!) می‌داند؟! این دو سؤال محتاج پاسخ هستند!
رابعاً. قصه‌ی اصحاب کهف را در متون مقدس نصاری نیافتیم و بلکه اصحاب کهف، خود مسیحی بوده‌اند و امکان ندارد که قصه‌ی آنان در متون مقدس نصاری باشد! وانگهی اسم «اسکندر ذو القرنین» را آقای روزبهانی از کجا آورده‌اند؟! هر شخصی که ذره‌ای با قرآن کریم آشنا باشد، می‌داند که ذو القرنین به اسم معرفی نشده است و این‌که عده‌ای وی را «اسکندر مقدونی» و عده‌ای دیگر «کوروش» دانسته‌اند، هیچ دلیل خاصی ندارد و صرفاً اجتهادی از سوی آنان بوده است. طرفداران قول اول به خبری استناد کرده‌اند که امام محمد بن جریر طبری رحمه الله در تفسیر خود ذکر کرده است که: «ذو القرنین رجل من الروم، ابن عجوز من عجائزهم، لیس لها ولد غیره، وکان اسمه الإسکندر…»(۱۲)  که سنداً اشکال دارد.(۱۳)  همچنین اگر دارای سند معتبری بود هم ارزشی نداشت، زیرا از وهب بن منبه نقل شده است و شکی نیست که از اسرائیلیات بوده و حجیتی برای مسلمانان ندارد.(۱۴) ناگفته نماند که دلائل طرفداران قول دوم هم از دلائل گروه اول سست‌تر است و به صورت خلاصه می‌توان گفت که ذو القرنین در قرآن شخص موحد و عادلی است و این مشخصات با اسکندر مقدونی و کوروش ایرانی مطابقت ندارد!
آقای دکتر روزبهانی مرقوم داشته‌اند که: «اما از دین زرتشتی، چه چیزی آن هم بدون کسب اجازه از ناشر! کش رفته شده است، ما به شما می‌گوییم؛ تئوری و منشاء آفرینش، داستان‌های مربوط به کره زمین و پل صراط. بهشت و حوری‌های بهشتی (پایر یکاس اوستا) و تئوری‌های جن و انواع آن.» (۱۵)
می‌گویم: ابتدا باید می‌فرمودید که آیا خودِ شما برای کپی‌برداری این اباطیل، از مستشرقین اجازه گرفته‌اید، یا اینکه به قول خودتان مطالب را بدون ذکر منبع، و بدون اجازه از مؤلف و ناشر «کش‌رفته» و سر آن‌ها را بی‌کلاه گذاشته‌اید؟!
نکته: در این‌که زرتشت در اصل پیامبری الهی بوده باشد، اختلاف نظر وجود دارد و ما این مسئله‌را تأیید و یا تکذیب نمی‌کنیم، چرا که هم برای اثبات این مسئله دلائلی یافت می‌شود، و هم برای مردود دانستن آن قرائن بسیار موجود است!(۱۶)   اگر قول اول صحیح باشد، پس باید بگوییم که حقیقتاً کتاب زرتشت مورد تحریف و تغییر بسیاری قرار گرفته است.(۱۷)  توجه داشته باشید که هرگاه از عبارت «دیانت زرتشتی» استفاده می‌کنیم، مرادمان دین موبدان زرتشتی (منسوب به زرتشت) است، و در خصوص پیامبر آنان که خداوند به حال او آگاه‌تر است صحبت نمی‌کنیم.
اما پاسخ ما به شبهات آقای روزبهانی چنین است:
اولاً. کسی که تنها ذره‌ای با زرتشتی‌گری، عقاید و متون آن آشنا باشد، می‌داند که پیدایش جهان و مسئله‌ی خلقت از دید اسلام و متون فعلی زرتشتی، از زمین تا آسمان با هم تفاوت دارند و توقع صدور چنین سخنانی را تنها از امثال آقای روزبهانی داریم که روی ابوجهل متعصب و مسیلمه کذاب را مانند برف سفید کرده‌اند! در قرآن کریم می‌خوانیم که: «اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ»(۱۸) یعنی: «الله آفریننده‌ی همه چیز است و هر چیزی را عهده‌دار می‌باشد.»، اما در اوستا خلقت چیزی نیست که در انحصار خداوند باشد، بلکه اهریمن نیز گاهی اظهار فضل می‌کند: «نخستین سرزمینی و کشور نیکی که من -اهوره‌مزدا- آفریدم، ایران‌ویج بود بر کرانه‌ی رود دایتای نیک. پس آن‌گاه اهریمن همه‌تن‌مرگ بیامد و به پتیارگی، اژدها را در رود دایتیا بیافرید و زمستان دیوآفریده (!) را بر جهان هستی چیرگی بخشید. زمستان بدترین آسیب‌ها را در آن‌جا فرود می‌آورد.»(۱۹)
می‌بینیم که در متون زرتشتی، اهریمن نیز در خلقت شرکت دارد و اهوره‌مزدا تنها نیست! اهریمن اژدها می‌آفریند و زمستان ایجاد می‌کند و سپس آن را چیرگی می‌بخشد!! حال این را با آفرینش در اسلام مقایسه کنید و پس از آن برای هدایت امثال دکتر روزبهانی دعا کنید!
ثانیاً. هرچه فکر کردیم، متوجه نشدیم که مراد آقای دکتر از «داستان‌های کره‌ی زمین»! چیست. اما به هر حال در متون زرتشتی آمده است که اهوره‌مزدا گاوی را آفرید  و زمین (ارمتی) را خلق کرد تا برای او چراگاه باشد.(۲۰)
از دیدگاه زرتشتیان سایر موجودات از همین گاو که به او گاو نخستین می‌گویند، به وجود آمده‌اند و این فرگشت مجوسی! نه تنها شباهتی با «داستان‌های کره زمین»! در اسلام ندارد، بلکه در تضاد کامل با مبانی اسلام است.
در رابطه با پل صراط نیز می‌گوییم که ممکن است این مسئله از روایات ادیان الهی وارد اوستا شده و یا این‌که از باقی‌مانده‌ی تعلیمات حقیقی پیامبر آنان باشد، همچنین تفصیلات اسلام در خصوص پل صراط در سایر ادیان وجود ندارد، والله أعلم بالصواب.
ثالثاً. مسئله‌ی معاد و همچنین عذاب و پاداش اخروی اختصاصی به دیانت زرتشت ندارد، بلکه این امور در غالب ادیان جهان وجود دارند و این‌که «بهشت» را در این‌جا ذکر کرده‌اند جای تعجب بسیار دارد! در ابتدای این فصل تذکر دادیم که هر تشابهی دال بر کپی‌برداری نیست و بدون دلیل نمی‌توان در هر جایی به این سنگر پناه برد!
رابعاً. نمی‌دانیم که موجودی به نام «جن» در کجای متون زرتشتی آمده است و حیف که آقای دکتر این کشف خود را به منبعی ارجاع نداده‌اند! آن‌چه در نصوص شرعی در خصوص «جن و انواع آن» به ثبوت رسیده، آن است که جن‌ها موجوداتی غیر از انسان هستند که در میان آنان هم افراد مؤمن و کافر، صالح و طالح، و مطیع و سرکش وجود دارد. حال این را با اعتقادات زرتشتی‌ها تطبیق دهید و حدس بزنید که آقای روزبهانی این مطالب را از کجا گرد آورده است!
موارد دیگری جا مانده بود که جناب دکتر آن‌ها را در جایی دیگر ذکر کرده‌اند: «محمد از باورهای دیگر زرتشتیان سود بسیار برده است، برای مثال می‌توان به یکتاپرستی، شیطان و کپی‌کردن پنج نوبت نماز مسلمانان… اعتقاد به مهدی موعود (هوشیدر و سوشیانس)…»(۲۱)
می‌گویم:
اولاً. اگر مبحث «یکتاپرستی» را اقتباس اسلام از یهود دانسته بودید بهتر بود، زیرا علیرغم خواب و خیال‌های خوش‌باورانِ باستان‌گرا، چیزی به نام یکتاپرستی در زرتشتی‌گری وجود ندارد که اسلام بخواهد آن را کپی‌برداری و اقتباس کند! پیش‌تر گفتیم که زرتشتیان به شرک در خالقیت دچار هستند و اهریمن را خالق عده‌ای از اشیاء می‌دانند. در اینجا هم به شرک آنان در مسائل دیگر اشاره می‌کنیم تا بهتان‌های آقای روزبهانی بیش از پیش برای خوانندگان آشکار گردد. یقیناً جناب دکتر مانند سایر نویسندگان هم‌صنف ایشان! خبر ندارد که زرتشتیان به ایزدان استغاثه می‌کنند و از آنان مدد می‌جویند، چنانکه در اوستا آمده است: «ای رشن(۲۲)  اشون! تو در هر جای این زمین که باشی، ما ترا به یاری همی خوانیم.»(۲۳)
همچنین در اوستا می‌خوانیم که: «زرتشت از اهوره‌مزدا پرسید… بهرام اهوره‌آفریده را در کجا باید نام برند و به یاری خوانند؟ آنگاه اهوره‌مزدا گفت: ای سپیتمان زرتشت! هنگامی که دو سپاه در برابر یک‌دیگر ایستند و آرایش رزم گیرند…»(۲۴)
در حالی‌که الله متعال می‌فرماید: «فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَدًا»(۲۵) یعنی: «پس هیچ‌کسی را به همراه الله مخوان!»، و در قرآن می‌خوانیم که: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»(۲۶) یعنی: «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌طلبیم!» و همچنین «فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ»(۲۷) یعنی: «پس خدا را به فریاد بخوانید و عبادت و طاعت را خاص او بدانید، هر چند که کافران را خوش نیاید.»
همچنین در حدیث صحیحی وارد شده است که پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «إذا سألت فاسأل الله، وإذا استعنت فاستعن بالله»(۲۸)  یعنی: «اگر چیزی می‌خواهی از الله بخواه، و اگر یاری می‌جویی از الله یاری بجوی!»
پس از این کدام عاقلی می‌گوید که اسلام، توحید را از دیانت زرتشتی اقتباس کرده است؟!
ثانیاً. اگر مقصود آقای روزبهانی از «شیطان» همان اهریمن باشد، می‌گوییم که هیچ دلیلی برای این گفتار خام و ناپخته وجود ندارد! نزد زرتشتیان اهریمن (که در اوستا انگرمینیو به معنای مینوی دشمن است) قادر به خلق کردن است و او را پدیدآورنده‌ی تمامی بیماری‌ها و امراض می‌دانند.(۲۹)  همچنین در وندیداد آمده است که اهریمن در شمال و در دوزخ سکونت دارد!(۳۰)  به راستی این اهریمن، چه شباهتی با شیطانی دارد که در قرآن و احادیث صحیحه از آن بحث شده است؟!
ثالثاً. ادعای اقتباس نماز از زرتشتیان را نمی‌پذیریم، زیرا اصل نماز در شریعت‌های قبل از تولد زرتشت هم وجود داشته است و شبهه‌ی کپی از آن به سبب نداشتن دلیل معتبر، مردود است. همچنین فروع نماز در شریعت ما، هیچ شباهتی به فروع نماز زرتشتیان ندارد و با آن به طور کلی متفاوت است. نماز زرتشتیان در مقابل خورشید، ماه، آتش و… بوده است، و همچنین بستن سدره از شروط آن می‌باشد، درحالی‌که ما لباس خاصی برای نماز و دعا نداریم و لباس تنها برای پوشاندن عورت در نماز است. زرتشتیان در نماز به ستایش فرشتگان می‌پردازند، درحالی‌که نماز مسلمانان، صرفاً برای ستایش پروردگار است.
رابعاً. ناسیونالیست‌های متدین! و سایر قشرهای فریب‌خورده و فریب‌دهنده گمان کرده‌اند که سوشیانت (به معنی سودبخش) در دیانت زرتشت، همان مهدی موعود در اسلام است که پیامبر صلی الله علیه وسلم خبر خروج وی را در آخر الزمان داده‌اند، درحالی‌که میان این دو مبحث شباهت خاصی وجود ندارد، چرا که سوشیانت یک شخصیت واحد نیست، بلکه یک صفت است که برای افرادی که دین زرتشت را تجدید می‌کنند و حتی این صفت در گاهان برای زرتشت هم به کار رفته است. به عقیده‌ی زرتشتیان، تخم زرتشت در دریاچه‌ی کیانسیه (هامون) قرار دارد که زنانی هنگام تن‌شویی در آن دریاچه از آن آبستن می‌گردند و سوشیانتی را به دنیا می‌آورند! بانویی به نام «ونگهوفذری» از جمله‌ی آن‌هاست که از خاندان بهروز پسر فریان است و در هزاره‌ی دوم پس از زرتشت در آن دریاچه تن خویش را می‌شوید و دومین موعود را باردار می‌شود!(۳۱)
آیا این حکایات را در اسلام می‌یابید که مهدی افراد متعددی باشند و نطفه‌ی آن‌ها در دریاچه‌ی هامون باشد؟! بلکه از دیدگاه اسلام، مهدی موعود یکی بیشتر نیست و چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده‌اند از نسل دختر ایشان یعنی سیده فاطمه رضی الله عنها است که در آخر الزمان متولد شده و برای مبارزه با ظلم و بی‌عدالتی قیام می‌کند.(۳۲)
جناب آقای دکتر روزبهانی در نهایت اسلام را به اقتباس از دین بودا! متهم ساخته و فرموده‌اند که: «بازی با تسبیح (!) را از آن اقتباس کرده است…»(۳۳)
می‌گویم: در قرآن و سنت هیچ توصیه‌ای مبنی بر بازی با تسبیح! وجود ندارد و ای کاش که آقای دکتر این ادعای خود را به منبعی ارجاع می‌دادند تا افترا زننده‌ی نخست را می‌شناختیم!!
نتیجه‌ی آن‌چه گذشت: دین اسلام، همان دین انبیای الهی پیشین است و ما با امت‌های آنان جز در شریعت تفاوتی نداریم و در قرآن کریم می‌خوانیم که «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ»(۳۴)، بنابراین اگر تشابه‌ای میان عقاید و احکام این شریعت و شرائع سابقه وجود داشته باشد، به آن دلیل است که همگی یک سرچشمه و منبع واحد دارند. سایر ادعاهای آقای روزبهانی را با ارائه‌ی دلائل نقلی و عقلی باطل گرداندیم، و سپاس برای آفریدگار جهانیان است.
——————————
۱. قرآن کلام محمد، ص ۳۳
۲ . المفصل فی تاریخ العرب قبل الإسلام، ج ۱۱، ص ۵۴
۳. الأعراف، آیه ۱۵۸
۴ . آل عمران، آیات ۹۷-۹۵
۵ . قرآن کلام محمد، ص ۳۲
۶. کتاب مقدس، سموئیل دوم، باب ۱۲، شماره ۱۶
۷ . تاریخ تمدن، ج ۴، ص ۴۵۵
۸. المائده، آیه ۷۳
۹ . النساء، آیه ۱۷۲
۱۰. المائده، آیه ۷۵
۱۱ . المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۸۰
۱۲. تفسیر الطبری، ج ۱۸، ص ۱۰۵
۱۳ . در سند این خبر شخصی به نام «محمد بن حمید الرازی» وجود دارد که ضعیف الحدیث می‌باشد. امام ذهبی درباره‌ی او می‌فرماید: «با وجود امامتش، منکر الحدیث است و عجائبی دارد!». امام بخاری می‌گوید «فی حدیثه نظر» و عده‌ی دیگری هم او را به سرقت حدیث و سند سازی برای متن متهم کرده‌اند. همچنین اشکال دوم سند آن است که محمد بن اسحاق نام شیخ خود را ذکر نکرده است و بی‌شک مجرد عبارت «حدثنی من لا أتهم»! سبب نمی‌شود که روایت را صحیح فرض کرده و از عدالت و ضبط این راوی مجهول و نامعروف چشم‌پوشی کنیم!
۱۴. الإسرائیلیات والموضوعات فی کتب التفسیر، ص ۲۴۲
۱۵ . قرآن کلام محمد، ص ۳۳
۱۶ . الفصل فی الملل والأهواء والنحل، ج ۴، ص ۸
۱۷. آقای ابراهیم پورداود در این خصوص فرموده‌اند: «دینکرد ابداً در امور دینی مرمت‌کاری ندارد، پایبند تعصب هم نیست، صراحتاً می‌گوید اوستائی‌که در دست داریم، آن کتاب مقدس قدیم نیست.» (بنگرید به: گات‌ها، گزارش ابراهیم پورداود، اساطیر، ص ۵۱)
۱۸. النساء، آیه ۱۷۲
۱۹. اوستا، ج ۲، ص ۶۵۹
۲۰ . مزداپرستی در ایران قدیم، ص ۴۸
۲۱. قرآن کلام محمد، ص ۴۰
۲۲. رَشن نام یکی از ایزدان مشهور در دین زرتشتیان است. زرتشتیان وی را پسر اهوره‌مزدا می‌دانند و هجدهمین روز ماه به نام اوست.
۲۳ . اوستا، ج ۱، ص ۴۰۱
۲۴. همان، ج ۱، ص ۴۴۰-۴۳۹
۲۵ . النساء، آیه ۱۷۲
۲۶ . النساء، آیه ۱۷۲
۲۷. غافر، آیه ۱۴
۲۸ . سنن الترمذی، ج ۴، ص ۲۴۸
۲۹. اوستا، ج ۲، ص ۸۸۶
۳۰ . همان، ج ۲، ص ۹۳۵
۳۱. اوستا، ج ۲، ص ۱۰۷۵
۳۲ . سنن أبی داود، ج ۴، ص ۱۰۷
۳۳. قرآن کلام محمد، ص ۳۳
۳۴. آل عمران، آیه ۱۹ : «بی‌گمان دین [حق] نزد خداوند اسلام است.»

مقاله پیشنهادی

شبهه مخالفان حدیث و آیه «در کتاب هیچ چیز را فرو نگذاشته‌ایم»

یکی دیگر از شبه‌هایی که مطرح می‌کنند فهم آن‌ها از فرموده‌‌ی خداوند و این آیه …