اگر برای یک فرد مسلمان کتاب کوچکی در رابطه با مذهب فقهی که بدون دلیل و برهان است، کفایت میکند، پس برای چه در دانشکده و شریعت بواسطه خواندن تمامی این علوم ومواد درسی سخت و ناخوش، ما را اذیت میکنند؟ و چه فایده ای در خواندن یا تدریس درس فقه مقارن وجود دارد؟ درسی که طلاب را متاسفانه فقط دچار سرگردانی و اضطراب زیاد میکند؟ زیرا مدرسان این درس از کسانی نسیتند که توانایی ترجیح قولی را بر قولی دیگر داشته باشند ـ آنگونه که در مورد کسانی که در این درس را بعهده گفتهاند، انتظار میرود – بلکه فقط به روایت اقوال مختلف و دلایل تناقض و ضد هم آنان اکتفا میکنند، بدون اینکه درباره هر مسألهای نظر و رأی یکی را بر دیگری ترجیح دهند؟ زیرا ترجیح نزد آنان به معنای اجتهاد است، در حالیکه باب اجتهاد را تعطیل کردهاند. و اگر راهی برای ترجیح و برتری یکی بر دیگری وجود داشته باشد، آن را تبعیت از هوی وهوس یا تبلیغ برای دین و مذهب خود میدانند.
واقعا چیزی که ما را بینهایت ناراحت وغمگین میکند این است که میبینیم بعضی از شخصیتهای اسلامی، مومن نجیب برجسته، بزرگوار و صابر، که نهایت تلاش و کوشش. عملکرد خود و نتیجه بحث و گفتگوها و تحقیقات پژوهشهای خود را ومیوه و ثمره پاک و مفیدی را تقدیم مسلمانان کردهاند. سپس دیده میشود افرادی به جای اینکه یاری دهنده و پشتیبان آنان باشند و از عمل و دستاورد آنان نهایت استفاده و بهره را ببرند، ادعا میکنند، که اینان (این شخصیتهای بزرگ) مشکلات زیادی را برای مسلمانان ایجاد کردهاند.استاد فاضل و ارجمند ما اینطور رفتار میکنند، و همانطور که البوطی با المعصومی – رحمه الله – رفتار کرد.
پروردگارا ما را در گفتن حق و حقیقت در زندگی و آخرت ثابت قدم گردان، و به راه راست هدایت فرما.
برای آنان توطئه میچینند و با هر وسیله ای با آنان دشمنی کرده و با هر حیله و فریبی میخواهند تلاش و کوشش آنان را از بین ببرند. بحقیقت برهر مسلمانی واجب است که از این تلاشهای خالصانه دفاع و پشتیبانی کند و دیدن علمای برجسته، ممتاز و متفکرّ و منتقد در عصری که علم درآن نایاب شده و فقه صحیح، کمیاب شده است، باید خوشحال و خرسند باشد و بر او واجب است که از آنان پشتیبانی و حمایت کند. و هر زمان خطا و اشتباهی از آنان رخ داد اشتباهاتی که ممکن نیست انسان در هر درجه و مقامی از آنها خالی باشد – در نهایت ادب و احترام و صادقه و با انگیزه و هدف سازندگی مبادرت به اصلاح آنها بکند، نه اینکه اشتباهات آنان را جمع کرده و بزرگ کند، ذره ای از آن را به یک ساختمان یا بناء بزرگ و مثقال را به قنطار (کم را به زیاد) تبدیل کند، و به عنوان ذم و بدگویی و رسوایی و بدنامی و طعن و سرزنش و نکوهش از آنان در بین دشمنان دین و سنّت شایع کند، و در مجالس به مسخره کردن آنان بپردازد، و آنان را مورد تمسخر و توهین و ریشخند قرار دهد همانطور که بعضی از کینه توزان و بدخواهان با استاد فاضل و ارجمند ما اینطور رفتار میکنند، و همانطور که البوطی با المعصومی – رحمه الله – رفتار کرد.